25 فروردين؛ روز بزرگداشت عطار نگاهي گذرا به زندگي عطار در آستانهي روز بزرگداشتش
فردا (چهارشنبه، بيستوپنجم فروردينماه) روز بزرگداشت عطار نيشابوري است. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عطار نيشابوري شاعر و عارف قرن ششم و هفتم هجري است كه نام او را «محمد» و لقبش را «فريدالدين» نوشتهاند. در شعرهايش بيشتر «عطار» تخلص كرده و گاهي هم «فريد» را براي خود برگزيده است. عطار بيش از 70 سال و کمتر از 80 سال عمر کرده و ظاهراً در سال 618 به دست مغولان كشته شده است. شيخ عطار داروخانهاي داشته که در آن به کار طبابت ميپرداخته است. به روايت جامي، سبب گرايش عطار به تصوف آن بود که: «روزي در دکان عطاري مشغول معامله بود. درويشي آنجا رسيد و چندبار شيءٌ لله گفت (يعني چيزي براي خدا بده). وي به درويش نپرداخت، درويش گفت: اي خواجه تو چگونه خواهي مرد؟ عطار گفت: چنانکه تو خواهي مرد. درويش گفت: تو همچون من ميتواني مرد؟ عطار گفت: بلي. درويش کاسهاي چوبين داشت، زير سر نهاد و گفت: الله و جان بداد. عطار را حال متغير شد و دکان بر هم زد و به اين طريق درآمد.» دربارهي قتل عطار نيز چنين نوشتهاند: «پس از تسلط چنگيز خان مغول بر بلاد خراسان شيخ عطار نيز به دست لشگر مغول اسير گشت. گويند مغولي ميخواست او را بکشد. شخصي گفت: اين پير را مکش که به خونبهاي او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از اين مرا خواهند خريد. پس از ساعتي شخص ديگري گفت: اين پير را مکش که به خونبهاي او يک کيسه کاه تو را خواهم داد. شيخ فرمود: بفروش که بيش از اين نميارزم. مغول از گفتهي او خشمناک شد و او را هلاک کرد.» عطار نيشابوري نه تنها شاعري پرآوازه است؛ بلكه بنا به نظر عارفان، در زمينهي عرفاني از مرتبهاي بالا برخوردار بوده است؛ چنانکه مولوي دربارهي او سروده: هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم يک کوچهايم. عطار در مثنوي بسيار مشهور خود «منطقالطير»، ماجراي سفر سي مرغ به كوه قاف را در طلب يافتن سيمرغ روايت ميكند كه از هفت وادي عرفان طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فقر و فنا گذر ميكنند و درمييابند كه سيمرغ خود آنها هستند. از ديگر آثار عطار نيشابوري به «الهينامه»، «خسرونامه»، «پندارنامه»، «اسرارنامه»، «مصيبتنامه»، «خسرونامه »، «جواهرنامه»، «شرح القلب»، «ديوان قصايد و غزليات» و كتاب منثور «تذکرةالاوليا» ميتوان اشاره كرد. انتهاي پيام