«قهر نبودم؛ حالا هم از سر تعهد آمده‌ام» محمدرضا سرشار و دبيري جايزه‌هاي وزارت ارشاد

محمدرضا سرشار كه به تازگي به عنوان دبير علمي جايزه‌هاي كتاب سال، فصل، جلال و پروين منصوب شده، گفت، تاج پادشاهي نويسندگي را بر هر مسؤوليت اجرايي ترجيح مي‌دهد و اكنون هم از سر تعهد به اين مسؤوليت تن داده است. او كه زماني از تمامي فعاليت‌هاي اجرايي‌اش كناره‌گيري كرد و حتا از انجام مصاحبه با رسانه‌ها هم امتناع مي‌كرد، در اين‌باره نيز تصريح كرد، قهري در كار نبوده است كه با انتصاب جديدش در مسؤوليت اجرايي، به آشتي بيانجامد. اين نويسنده همچنين وعده داد كه در دوره‌ي مسؤوليت او، اسامي داوران جايزه‌ي كتاب سال اعلام خواهد شد.

به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سرشار كه در مراسم پاياني بيست‌وهفتمين دوره‌ي جايزه‌ي كتاب سال، حكم انتصابش توسط سيدمحمد حسيني - وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي - را از محمود احمدي‌نژاد - رييس‌جمهور - دريافت كرد، تا سال 84 در انجمن قلم ايران در كنار محسن پرويز كه حالا معاون فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است، به ترتيب به عنوان رييس و سخن‌گوي انجمن در كنار هم فعاليت مي‌كردند و حالا دور تازه‌ي فعاليت‌هاي‌شان را در كنار هم آغاز كرده‌اند.

آبان سال 84، سرشار از عضويت در هيأت ‌مديره‌ي انجمن قلم استعفا كرد و ارديبهشت سال 85، پرويز از طرف محمدحسين صفار هرندي - وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي - به عنوان معاون فرهنگي اين وزارتخانه منصوب شد و در دوره‌ي وزارت سيدمحمد حسيني نيز همچنان در سمت خود باقي ماند.

حالا وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با صدور حکمي، سرشار را به سمت دبيري جايزه‌هاي ادبي اين وزارتخانه منصوب كرده است.

اين نويسنده و منتقد ادبي در گفت‌وگويي با خبرنگار ايسنا، در پاسخ به اين‌كه در آغاز فعاليت دولت نهم، گمانه‌زني‌هايي بود مبني بر اين‌كه شما در سمت معاونت فرهنگي فعاليت كنيد كه اين اتفاق نيافتاد و اين شائبه به وجود آمد كه جناب سرشار دلخور شده و قهر كرده است و حالا آيا اين انتصاب را مي‌توان به عنوان يك آشتي دانست، گفت: اصل اين قضيه واقعيت ندارد. اين‌كه بنده قهر كرده باشم، يا اين‌كه چنين دليلي باشد، نبود. آن موقع بحث‌هاي گنده‌تر از اين هم بود؛ ولي مي‌دانستم كه اين‌ها جدي نيست. بحث اين‌ها نبود. بنده در سال 1384 در مصاحبه‌اي، گله‌ام از وزير وقت ارشاد (محمدحسين صفار هرندي) را بابت عوض نشدن معاونت فرهنگي دولت هشتم (محمدعلي شعاعي) در دولت نهم عرض كردم. دولت كه عوض شد، وزير ارشاد نزديك يك سال معاون فرهنگي دوره‌ي مسجدجامعي را حفظ كرد. خب گله‌ي بنده هم كه در آن مصاحبه درج شد، اين بود كه اگر ما به وزارت ارشاد دولت قبل انتقاد داشتيم، فقط براي وزير تنها بود. عمدتا معاونين هستند كه نقش اجرايي مهمي دارند. از معاونت فرهنگي به عنوان محدوده‌اي كه به كار امثال ما مربوط مي‌شود، بيش‌ترين انتقادها را داشتيم. من گله‌ام از آقاي صفار در آن زمان اين بود كه چرا ايشان را عوض نمي‌كنيد. بعد كه اين اتفاق افتاد و پرويز جايگزين شد، اين گله‌ي ما هم برطرف شد.

سرشار يادآور شد: آن گله‌گذاري به نبودن در دولت نهم ربطي ندارد و اصلا چنين چيزي مهم نبوده است. بنده تاج پادشاهي نويسندگي را با هيچ مقام اجرايي در هيچ دولتي عوض نمي‌كنم. يعني مقام يك نويسنده كه اگر نويسنده باشد و خودش را قبول داشته باشد، يك مقام حقيقي است كه با تعويض دولت‌ها و حتا نظام‌ها تغييري نمي‌كند. هنرمند، هنرمند است؛ هر موقع كه بتواند كارش را انجام دهد، در دل مردم جاي دارد. آن محبوبيت‌ با تغيير پست و منصب عوض نمي‌شود. يك وزير ممكن است امروز وزير باشد و فردا يك كارمند ساده.

او در ادامه با رد هرگونه مخالفت از سوي معاونت فرهنگي وزارت ارشاد در انتصاب او به عنوان دبير جايزه‌هاي خانه‌ي كتاب، درباره‌ي علت تأخير در انتصاب دبير جديد اين جايزه‌ها، تصريح كرد: بنده اصلا حاضر نبودم كار اجرايي قبول كنم. سال 84، از مجموعه‌ي متعددي از كارهاي اجرايي‌ام استعفا كردم؛ يكي از گويندگي «قصه‌ي ظهر جمعه» بعد از 24 سال استعفا كردم، دوم از عضويت در هيأت ‌منصفه‌ي مطبوعات براي دوره‌ي سوم، با اين‌كه انتخاب هم شدم، كناره‌گيري كردم. سوم خودم را بعد از 24 سال كار از حوزه‌ي هنري بازخريد كردم تا فرصتي پيدا كنم و كارهاي نوشتني‌ام را سر و ساماني دهم. چهارم هم به عنوان رياست هيأت ‌مديره‌ي انجمن قلم  انتخاب شدم و استعفا كردم.

سرشار در پاسخ به اين‌كه پس بر چه اساسي بود كه اين مسؤوليت اجرايي را پذيرفتيد، متذكر شد: راستش احساس كردم چاره‌اي نيست. كار اجرايي هيچ وقت مطلوب بنده و امثال بنده نيست. ما بالاترين عشق‌مان اين است كه به قول حافظ، فراغتي و گوشه‌ي چمني باشد تا بتوانيم بخوانيم و بنويسيم. اما در مقاطعي متأسفانه نمي‌شود. بنده تمام اين 30 سال بعد از انقلاب تقريبا هرگز نتوانستم آن فراغتي را كه براي نوشتن مورد انتظار بوده، به دست بياورم. بخش‌هاي مهمي از زندگي را در كارهايي گذرانديم كه علاقه‌ي شخصي ما نيست؛ ولي تعهد ايجاب مي‌كند به آن‌ها بپردازيم.

او سپس درباره‌ي برنامه‌ها و اولويت‌هايش در مسؤوليت جديد عنوان كرد: دو جايزه از اين جايزه‌ها مستقيما مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است؛ يكي جايزه‌ي جلال آل احمد است و يكي هم جايزه‌ي پروين اعتصامي. اساسنامه‌ي اين دو جايزه را شوراي عالي انقلاب فرهنگي تدوين و تصويب كرده و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ابلاغ كرده است. وزارت ارشاد فعاليت‌هايش را درباره‌ي اين دو جايزه بايد در چارچوب آن اساسنامه‌ي ابلاغي شوراي عالي انقلاب فرهنگي انجام دهد. فقط كاري كه وزارت ارشاد كرده، طبق آن اساسنامه، يك هيأت ‌امنا و يك هيأت ‌علمي براي اين جايزه‌ها تأسيس كرده كه هيأت ‌امنا عمدتا شخصيت‌هاي حقوقي هستند. هيأت‌ علمي هم بيش‌ترشان شخصيت‌هاي حقيقي هستند كه براي مدت معين انتخاب شده‌اند. آيين‌نامه‌ي اجرايي كار را اين هيأت ‌امنا تدوين و با كمك هيأت‌ علمي ويرايش كرده و به دبير جشنواره ابلاغ شده است. دبير جشنواره هم در مورد اين دو جايزه بايد در چارچوب آن اساسنامه و آيين‌نامه‌ي انضمامي عمل كند. حداكثر اختياراتي كه دارد، اين است كه اگر كمبودها يا اشكال‌هايي در آيين‌نامه‌ي اجرايي احساس مي‌كند، آن‌ها را به هيأت‌ علمي و هيأت‌ امنا اطلاع دهد و آن‌ها در جلسات خودشان اين مسائل را بررسي كنند و اگر لازم مي‌دانند، تغييراتي را اعمال كنند.

او در پاسخ به اين‌كه مگر پيش‌تر جايزه‌ها در چارچوب اساسنامه عمل نمي‌كردند، اظهار كرد: چرا؛ هميشه همين‌طور بوده است. در مورد جايزه‌ي كتاب سال و كتاب فصل هم اساسنامه و هم آيين‌نامه دارند كه مصوب وزارت ارشاد است. آن‌ها هم اگر بنا باشد تغييراتي در آيين‌نامه انجام شود، بايد از طريق هيأت ‌امنا و هيأت ‌علمي‌شان انجام گيرد كه دبير مي‌تواند پيشنهاددهنده باشد.

اين منتقد ادبي هچنين در پاسخ به اين‌كه با اين حساب، دبير در چارچوب اساسنامه و ابلاغيه‌هاي تدوين‌شده فعاليتش را دنبال مي‌كند و شما ابتكار جديدي براي پيشبرد جايزه‌ها نمي‌توانيد داشته باشيد، متذكر شد: نه. كلا هر كس دبير شود، همين رويه است. اختيارات دبير نهايتا اين است كه در مورد آيين‌نامه‌ي اجرايي اگر به تغييراتي نياز دارد، پيشنهاد دهد، كه اگر تصويب شد، به مرحله‌ي اجرا گذاشته شود. اين‌طور نيست كه اگر دبير تغيير كرد، به اختيار خودش، چيزهايي را تغيير دهد.

محمدرضا سرشار در بخش ديگري از گفت‌وگو با ايسنا درباره‌ي معرفي نشدن برگزيده‌ي ادبيات داستاني در جايزه‌ي كتاب سال در دوره‌هاي مختلف و ارزيابي‌ا‌ش از فعاليت اين جايزه در دوره‌هاي گذشته نيز گفت: در حوزه‌ي ادبيات كودك و نوجوان كه 15 سال داور اين حوزه در وزارت ارشاد بودم، زياد انتخاب داشتيم. در مورد ادبيات بزرگسال فقط يك سال به صورت حاشيه‌يي داور بودم. حتا تا امروز به عنوان كسي كه فعال عرصه‌ي ادبيات هستم، نفهميدم داوران كتاب سال در بخش داستان چه كساني بودند. اين چيز خوبي نيست. داوران كتاب سال بايد با سوابق علمي و عملي به جامعه معرفي شوند. يا انتخاب‌ها، انتخاب‌هاي درستي است كه نبايد از معرفي آن‌ها ابايي داشته باشيم يا درست نيست.

او ادامه داد: نكته‌ي بعد اين‌كه گاهي گفته مي‌شد، برخي از داوران علاقه‌مند نيستند كه نام‌شان اعلام شود. اين هم به نظر من، چيز بدي است؛ يعني داور اگر كاري را دون شأن خودش مي‌داند يا احساس مي‌كند برايش دردسر دارد يا حوصله‌ي آن دردسرها را ندارد، اصلا نبايد بپذيرد. وقتي پذيرفت، ديگر معني نمي‌دهد ابا داشته باشد از اين‌كه نامش اعلام شود. ديگر كار داوري كتاب سال از كار قضاوت درباره‌ي پرونده‌هاي مهم در قوه‌ي قضاييه بالاتر نيست. قاضي را همه مي‌شناسند؛ قاضي بايد معرفي شود و بتواند پاي قضاوت‌هاي خودش بايستند. داور هم بايد بتواند پاي حرفش بايستد. گاهي اين شبهه به ذهن برخي از مخاطبان مي‌رسد كه داوران به اين دليل حاضر نيستند نام‌شان اعلام شود كه نمي‌توانند پاي انتخاب‌شان بايستند و استدلال كنند و اين خوب نيست.

دبير جايز‌ه‌ي كتاب سال و جلال تأكيد كرد كه در دوره‌ي مسؤوليت او مطمئنا اين مسائل برطرف مي‌شود و افزود: به نظر بنده، نبايد اين‌گونه باشد. جزو شرط‌هاي اوليه‌اي كه با داوران مي‌گذاريم، اين است كه اسامي‌شان را اعلام مي‌كنيم. بايد اطلاع داشت باشند و موافق باشند.

او در پاسخ به اين‌كه شايد معرفي نكردن داوران، تصميم برگزاركنندگان بوده است؛ نه داوران، يادآور شد: اين‌ها را اطلاع ندارم. عرض مي‌كنم تا امروز بيش‌تر سال‌ها را اصلا نمي‌دانم داوران داستان بزرگسال در جايزه‌ي كتاب سال چه كساني بوده‌اند؛ با وجود اين‌كه كسي هستم كه پي‌گير اين ماجراها هست. به نظر بنده، اين بايد برطرف شود.

اين داستان‌نويس همچنين درباره‌ي معرفي نشدن برگزيده در بخش داستان بزرگسال جايزه‌ي كتاب سال، عنوان كرد: اگر اشتباه نكنم، ما سه سال كتاب برگزيده‌ي ادبيات داستاني در كتاب سال داشته‌ايم. سه كتاب در اين 30 سال. حالا اين به دليل ضعف ادبيات داستاني بزرگسال ماست يا به دليل سخت‌گيري زياد از حد داوران. اين‌ها را بايد ببينيم. اگر من اسامي داوران را ‌داشتنم، مي‌توانستم قضاوت كنم كه آيا آن انتخاب‌ها، انتخاب‌هاي خوبي بوده است يا خير؟ به هر حال، درست است كه داوري در چارچوب معيني بايد كارش را انجام دهد؛ اما در مورد علوم انساني، سلايق علمي و گاه شخصي دخالت دارند. كاري كه در جايزه‌ها بايد انجام شود، اين است كه اعمال سليقه‌ي شخصي را به حداقل برساند؛ هيچ جايزه‌اي نمي‌تواند اين را به صفر برساند.

سرشار درباره‌ي اين‌كه اين موضوع در دوره‌ي او چگونه خواهد بود، اذعان كرد: يكي از تلاش‌هايم اين است كه افرادي را انتخاب كنم كه اين خصوصيات را داشته باشند و هم با پي‌گيري قضيه، تا آن‌جا كه در اختيار دبير است، اين اتفاق رخ دهد.

گفتني است در متن حکم وزير ارشاد خطاب به سرشار آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحيم

نويسنده و هنرمند گرامي

جناب آقاي محمدرضا سرشار

نظر به تجارب ارزشمند و سوابق طولاني جناب‌عالي در عرصه نقد و تأليف و آفرينش آثار مکتوب، جناب‌عالي را به مدت سه سال به عنوان دبير علمي کتاب سال جمهوري اسلامي ايران برمي‌گزينم.

توقع اين است که با بهره‌گيري از انديشمندان و استادان حوزه‌هاي مختلف علم و ادب، نسبت به راه‌اندازي گروه‌هاي داوري و نظارت دقيق بر عملکرد ايشان در جوايز جلال آل احمد، پروين اعتصامي، کتاب سال و کتاب فصل با هماهنگي کامل و تحت نظارت معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اقدام فرماييد.

اميد است در دوره‌ي مسؤوليت جناب‌عالي، شاهد نظم بيش‌تر دبيرخانه و نزديکي هرچه تمام‌تر داوري‌ها به عدالت باشيم.»

اما بر اساس اطلاعات آمده در پايگاه رسمي محمدرضا سرشار، اين نويسنده‌ مشهور به رضا رهگذر متولد 23 خرداد سال 1332 است. نشان درجه‌ي يک هنري (معادل دکتري) گرفته و تاكنون، 133 عنوان کتاب منتشر كرده است.

انتهاي پيام

  • سه‌شنبه/ ۲۷ بهمن ۱۳۸۸ / ۱۰:۳۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8811-12875
  • خبرنگار :