سيد محمدهادي ديباجي فرزند شهيد سيدمحمد ديباجي دربارهي فيلم «زمهرير» به كارگرداني عليروئينتن كه در جشنوارهي فيلم فجر پذيرفته نشده است و فقط قرار است بهطور محدود در اين دوره از جشنواره به نمايش درآيد، متن يادداشتي را منتشر كرد.
به گزارش گروه دريافت خبرخبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در متن اين نامه با عنوان «با حرمت خون پدرم مينويسم» آمده است:« من سيدمحمدهادي ديباجي فرزند شهيد ديباجي هستم. زمانيكه خردسال بودم پدرم براي پاسداري از كشور من و تو، كشور پرافتخار مظلوممان از جانش و خانوادهاش و پسرش گذشت و با زورگويان غاصب جنگيد، من با تمام كاستيها، بيمهريها و پر از قهر از جامعه بزرگ شدم، قد كشيدم و رشد كردم. الآن كه اين نامه را مينويسم جگرم خونه و فكر ميكنم با خون پدرم كه آن را پاس نداشتند. مينويسم و گلهام را فرياد ميكنم تا سوختن و دردم را بازگو كنم.
من هيچوقت به زبان نياوردم كه بچه شهيدم. براي اينكه سوءتعبيرهاي بدي ميشد. همان ديالوگ معروف سهميهاي اومده دانشگاه و جملات دردآور و زخم زبانهايي كه نبايد را ميشنيدم كه نمك به زخمهاي كهنهام ميگذاشت.
الان كه با صراحت عنوان ميكنم من بچه شهيدم و با افتخار و غرور ميگويم براي اين است كه من يك فيلم ارزشمند از كارگرداني را ديدم به حرف دل بچه شهيدها رو گفته بود، حرف من، حرف مادرم و حرف خواهرم. تا قبل از اين فيلم عنوان نميكردم كه از خانواده شهدا هستم براي اينكه فكر نميكردم ما ميخواهيم با پارتي بازي كارهايمان را پيش ببريم اما فيلم «دلشكسته» گفت واقعيت يك چيز ديگر است. خيلي از خانوادههاي شهدا فقط از سهميهشان يكبار رفتند امام (ره) را ديدند همينو و بس. وقتي فيلم را ديدم مثل اينكه عقدهها و حرفهاي ناگفتهي دردهاي ما يك جايي و به اين زيبايي و هنرمندانه گفته شد آسوده شده بودم و دلم آرام گرفت، با آقاي «روئين تن» تماس گرفتم، گفتم خيلي فيلم عالي بود دست مريزاد، حرفهاي سالهاي تكيدهگي مادرم تنهايي ما و يتيمي ما بود، من دستتان را ميبوسم ولي يك گله از شما دارم حالا كه فيلم شما مثل زندگي من بود و من هم بازيگرم نقش «اميرعلي» را بايد ميداديد من بازي ميكردم كه ايشان بزرگواري كردند و براي فيلم «زمهرير» از من دعوت كردند و من رفتم در فيلمه ارزشمند و فاخر «زمهرير» بازي كردم، فيلمي كه باز هم حرف دل خانوادههاي داغدار شهدا است. حرف دل سالهاي سكوت و سكتههاي مادران رنجكشيدهي ماست كه با مهر بيوه شهيد ما را با درد و آه حسرت با غيرت مردانهاي استوار فولادين رشد دادهاند، مادرانه پدري كردهاند، حالا ميخواهم بدانم فيلم «دلشكسته» كه حرف شهدا و فيلم «زمهرير» كه دل شهداست آيا منصفانه است كه اينقدر مورد بيمهري قرار گيرند؟ اگر ما ادعا ميكنيم در مملكت اسلامي زندگي ميكنيم كه همين پدران از جان گذشته ما اين مملكت را به ثمر رساندهاند عدهاي سرخوش دور هم جمع شوند و ناعادلانه قضاوت كنند و فيلمي را كه حرف دل ما بچههاي يتيم شهداست را توقيف كنند كه نشانه توقيف خون پدران ماست. نشان توقيف عزت و شرف 30 سالگي ايران اسلامي كه به حق چنين فيلمي شايسته و تقدير و تكريم است، نه طردشدهگي و برخورد مغرضانه. اي هموطن اي آقايان... بيا و دل بچههاي شهدا را اينقد خون نكن. دلمان پرخون هست خونينتر نكن.
فيلم «زمهرير» نادر فيلم ارزشمندي كه حرفهاي ناگفتهي ساليان از دسترفتهي ما و پدرانمان را بيان ميكند حرف شهيد است و تصوير شهد شيرين شهادت، حرف ايثار است و يقين. شما در زندگيتان تابهحال ايثار كردهايد؟ كه بتوانيد تشخيص دهي كه حرف من، حرف «زمهرير» چيست؟ كه اظهار ميداريد اين فيلم
«زمهرير» توهين به خانوادههاي شهداست؟ آخر كلام اين حق نيست، حق با شهداست، حق با شهداي «زمهرير» است، حق با هور و حسين است نه با شما
ياحق
سيدمحمدهادي ديباجي
فرزند شهيد سيد محمد ديباجي»
انتهاي پيام