*اخلاق و روابط بينالملل* احمدي:فرهنگ يك اصل اخلاقي نيست آزادبخت:اخلاق و حقوق بينالملل مستقلند حسنخاني:ارمغان اخلاق در روابط بينالمللي، دولت جهان وطني است
دكتر حميد احمدي، عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در ابتداي دومين روز از همايش اخلاق و روابط بينالملل در سخناني خاطر نشان كرد: نظريه قدرت نرم بحث فرهنگ را مطرح ميكند اما مفهوم فرهنگ برخوردار از ارزشهاي اخلاقي نيست و اين نظريه زماني مطرح شد كه آمريكا در افغانستان با موج ضدآمريكايي مواجهه شد و از سرتاسر جهان اين احساس گسترش يافت و در چنين شرايطي جوزف ناي اين نظريه را براي اقناع سازي در كنار خشونت به نفع آمريكا مطرح كرد و فرهنگ را به عنوان عامل كشمكش و نه به عنوان يك اصل اخلاقي مطرح كرد. فرهنگي كه داراي ارزشهاي اخلاقي باشد ميتواند در تقويت اخلاق در جامعه بينالمللي موثر باشد. به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر حميد احمدي با تاكيد بر چرخش فرهنگي و بررسي آن در ارتباط با جايگاه اخلاق و روابط بينالملل تصريح كرد: دهه اخير عصر چرخش فرهنگي در روابط بينالملل تلقي شده است و نگاه خوشبينانهاي مبني بر چرخش از اقتصاد به فرهنگ به مفهوم اخلاقيسازي روابط بينالملل مطرح شده است. وي افزود: لزوما چرخش فرهنگي بر اهميت يافتن عنصر فرهنگ در روابط بينالملل به معناي اخلاقي بودن آن نيست بلكه بسته به نوع فرهنگ و نگاه به آن دارد. عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران سه تحول پارادايمي را مسلط بر روابط بينالملل در قرن گذشته حاكم دانست و تصريح كرد: پارادايم سياسي، پارادايم اقتصادي و پارادايم فرهنگي به ترتيب بر روابط بينالملل حاكم بوده است. مساله اخلاق و روابط بينالملل يك مسئله قديمي است كه از قرنها پيش مطرح بوده است و مسائل عمدهاي مانند جنگ و كشمكش محور نظريهپردازان روابط بينالملل بوده است. عضو هيات علمي دانشگاه تهران با اشاره به اهميت جنگ و كشمكش در نظريات قرن گذشته روابط بينالملل تاكيد كرد: محور اين نظريات كشمكش اخلاق و ضداخلاق است مانند سونتزو مسئله اخلاقي بودن جنگ از سوي نظريهپردازان مطرح شده است و محوريترين موضوع بحث بوده است. وي با اشاره به نظريات ماكياول در علوم سياسي در ارتباط با مسئله اخلاق تاكيد كرد: در روابط بينالملل اخلاق مورد نظر نبوده است زيرا رئاليسم پس از جنگ جهاني دوم حاكم شد و نظريههاي رئاليسم ساختاري مانع طرح مباحث اخلاقي و فرهنگي ميشد حتي نظريههاي ماركسيستي نيز به فرهنگ اهميتي نميدادند و اخلاق را به عنوان بحثهاي روبنايي مطرح ميكردند. احمدي با برشمردن عوامل مختلف چرخش فرهنگي تاكيد كرد: بعد از جنگ سرد عواملي چون نقد ديدگاه حاكم، گسترش فرهنگ جهاني شدن، جنبشهاي نوين اجتماعي و نظرياتي چون نظريهي برخورد تمدنها و نظريهي سازندهگرايي از جمله عوامل تغيير اين چرخش بوده است. وي افزود: تحول فرهنگي به معناي اخلاقي شدن روابط بينالملل نيست بلكه شيوه به كارگيري فرهنگ در اين بين مهم است. فرهنگ دو وجههي همكاري و كشمكش را ميتواند شامل شود. عضو هيات علمي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در پايان خاطر نشان كرد: نظريه قدرت نرم بحث فرهنگ را مطرح ميكند اما مفهوم فرهنگ برخوردار از ارزشهاي اخلاقي نيست و اين نظريه زماني مطرح شد كه آمريكا در افغانستان با موج ضدآمريكايي مواجهه شد و از سرتاسر جهان اين احساس گسترش يافت و در چنين شرايطي جوزف ناي اين نظريه را براي اقناع سازي در كنار خشونت به نفع آمريكا مطرح كرد و فرهنگ را به عنوان عامل كشمكش و نه به عنوان يك اصل اخلاقي مطرح كرد. فرهنگي كه داراي ارزشهاي اخلاقي باشد ميتواند در تقويت اخلاق در جامعه بينالمللي موثر باشد. در ادامه دكتر محمد حسن خاني نيز درباره تعارض ميان اخلاق و منفعت در روابط بينالملل در سخناني گفت: نسبت ميان دو مفهوم اخلاق و منفعت در روابط بينالملل بايد مشخص شود. نسبت ميان اين دو از جنس تعارض و تضاد است و اين تعارض عامل اصلي جلوگيري از اخلاقيمحور شدن روابط بينالملل است و شكاف عمده بين نظريهپردازان ورود به بحث اخلاق اجتماعي از اخلاق فردي است. به گزارش ايسنا، حسنخاني محل مناقصه اصلي نظريهپردازان حوزه روابط بينالملل را منفعت و حدود آن براي گروههاي اجتماعي دانست و تصريح كرد: به اين ترتيب توجيه تامين منافع با زير پا گذاشتن حداقل اخلاق آغاز ميشود. رفاه، امنيت نظامي و توفق سياسي به علت گرايش رهبران سياسي براي رسيدن به منفعت و زير پا گذاشتن اخلاق است. سرنوشت يك كشور بر اين اساس براي رعايت اخلاق كنار گذاشته نميشود. وي نتايج نگاه منفعتمحور در دهه گذشته در روابط بينالملل را بر شمرد و تاكيد كرد: دامن زدن به افراطيگرايي ملي، دامن زدن به افراطيگرايي قومي، مستولي شدن خودمحوري، خطكشي و مرزبندي ميان خودي و غيرخودي، ناديده انگاشتن اصول اخلاقي در روابط بينالملل و تفكيك قائل شدن ميان شهروندي، جغرافيا و محيط زيست از نتايج حاكميت نگاه منفعتمحور در دهه گذشته در روابط بينالملل بوده است. اين كارشناس مسائل بينالمللي در ادامه تاكيد كرد: اگر اخلاق را روزي بتوانيم بر مناسبات بينالمللي تسري دهيم مهمترين دستاورد آن محدود ساختن حوزه منافع، كم رنگ شدن مرزها، فراهم ساختن امكان براي ايجاد دولت جهان وطني، مقدس شدن نفس آدمي فارغ از مليت، مقيد شدن به حفظ محيط زيست فارغ از قلمرو و تقسيمات جغرافيايي و از ميان رفتن عوامل بروز جنگ ميباشد. وي در پايان خاطر نشان كرد: بسياري از زمينهها براي ايجاد منازعات و كشمكشها در صحنهي روابط بينالملل با حاكميت ديدگاه اخلاقي از بين خواهد رفت. دكتر فريد آزادبخت عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي كرمانشاه نيز به بازانديشي نسبت حقوق بينالملل و هنجارهاي اخلاقي پرداخت. به گزارش ايسنا، آزادبخت تبيين نسبت علوم را معرفتي درجه دومي دانست و گفت: كوشش علماي حقوق بينالملل تاكنون بر تبيين اصول دستوري بوده است براي بازنمايي نفوذ اخلاق در نظام حقوقي و تاثير نظم حقوقي بر ساخت اخلاقي بايد در نظر داشت كه حقوق بينالملل در تدارك و بر ساختن دو ارزش بنيادي صلح و بشريت وامدار نظام اخلاقي است. وي افزود: از چنين رهگذري حقوق بينالملل توانسته است منطق همبستگي را به مثابه برنهاد ديالكتيكي منطق قدرت در روابط بينالملل را مطرح كند. اين عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي تصريح كرد: با توجه به هماهنگي روشهاي حقوق و اخلاق تفاوت در موضوع، اهداف، ضمانت اجرا به گونههاي متنوع آنهاست كه تقليل نظام حقوقي به اخلاق و يا تغيير اخلاق به حقوق را امري آسيبزننده به نظام حقوقي ميسازد و ارزشهاي اخلاقي را به امري سوري ميتواند تبديل كند. وي در پايان استدلال كرد: دو حوزه اخلاق و حقوق بينالملل از يكديگر مستقل هستند و نميتوان پذيرفت كه حقوق بينالملل مجموعهاي از اصول اخلاقي است اين دو حوزه در سطح موضوع، اهداف، ساختار و ضمانت اجرايي با يكديگر متفاوت هستند. انتهاي پيام