مهدي سحابي ترجمه ميكرد، نقاشي ميكشيد، مجسمه ميساخت، داستان مينوشت و روزنامهنگار هم بود.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين هنرمند پيشكسوت كه در عرصهي ترجمه، نويسندگاني را براي نخستينبار به فارسيزبانان معرفي كرد و نامش با رمان معروف و بلند مارسل پروست يعني «در جستوجوي زمان از دسترفته» پيوند خورده است، روز گذشته (18 آبانماه)، آخرين روز زندگي 66سالهاش بود. سحابي صبح ديروز بر اثر سكتهي قبلي در پاريس از دنيا رفت. او ساكن فرانسه بود و البته اين اواخر، مدتي در ايران زندگي كرد.
انتقال پيكر به ايران
حالا به گفتهي علياصغر حداد - مترجم و از بستگان مهدي سحابي -، پيكر او براي خاكسپاري از فرانسه به ايران منتقل ميشود. البته هنوز جزييات برنامهي تشييع پيكر اين هنرمند مشخص نيست؛ اما اينكه به ايران منتقل شود، قطعي است. فقط اين مسأله به خاطر انجام برخي كارهاي اداري، چند روز طول ميكشد.
نگاهي به زندگي و كارنامهي سحابي
مهدي سحابي متولد سال 1322 در قزوين بود. پس از طي دورهي دبيرستان در شهر تهران و ورود به دانشكدهي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در رشتهي نقاشي، با گذشت مدتي، تحصيل را نيمهكاره رها كرد و براي تحصيل در رشتهي كارگرداني سينما به ايتاليا رفت. تسلط او به زبانهاي ايتاليايي، فرانسوي و انگليسي سبب شده بود كه نويسندگان متفاوتي را به ايرانيها معرفي كند.
«ديويد كاپرفيلد» چارلز ديكنز، «بارون درختنشين» ايتالو كالوينو، «انقلاب مكزيك» ماريو دميكلي، «مرگ وزيرمختار» الكساندر گريبايدوف، «دانه زير برف» اينياتسيو سيلونه، «مرگ آرتيو كروز» كارلوس فوئنتس، «خوشيها و روزها»ي مارسل پروست، «همه ميميرند» سيمون دوبووار، «تربيت احساسات» گوستاو فلوبر، «مرگ قسطي» فردينان سلين و «سرخ و سياه» استاندال از جمله آثاري هستند كه در كارنامهي ترجمهي سحابي به ثبت رسيدهاند.
او همچنين در حوزهي تأليف آثاري را خلق كرده است كه رمانهاي «ناگهان سيلاب» و « پيچك كاغذي» به همراه مجموعهي داستان «خيابان مارگوتا شمارهي 110» از جملهي آنها هستند.
هنر نقاشي و برپايي چند دوره نمايشگاه در ايران و ديگر كشورها هم از ديگر فعاليتهاي مهدي سحابي به شمار ميروند.
متعهد به كار
اما علياصغر حداد دربارهي مهدي سحابي به ايسنا گفت: سحابي متني را كه ترجمه ميكرد، ميفهميد. به كار ترجمه متعهد بود و فقط براي گذران زندگي ترجمه نميكرد؛ بلكه به اين كار علاقه داشت.
اين مترجم همچنين عنوان كرد: سحابي نه حتا به ترجمه، كه به كار هنري علاقه داشت و با دل و جان آن را انجام ميداد و سوادش را هم داشت.
او در ادامه گفت: ترجمههاي سحابي فراوان است و او در عرصههاي مختلف نقاشي، نويسندگي و... فعاليت داشت. اما مهمترين كار ترجمهي او، «در جستوجوي زمان از دسترفته»ي مارسل پروست است و نيز بسياري از كتابهاي ديگر؛ از جمله اين اواخر، آثار فردينان سلين.
حداد همچنين افزود: در عرصهي نقاشي چون مهارتي ندارم، اظهارنظري نميكنم؛ فقط اينكه سحابي از نقاشان 40 سال اخير ايران بود كه در اين عرصه، بالاي 20 نمايشگاه فردي داشت و بسيار صاحبنام بود.
خالق آثار ماندگار
ليلي گلستان هم گفت: مهدي سحابي كارهاي ماندگاري از خود به جا گذاشته است.
اين مترجم و منتقد هنري در پي درگذشت مهدي سحابي، دربارهي ترجمههاي اين هنرمند، توضيح داد: سحابي از بهترين مترجمهاي ما بود كه پيش از انقلاب، كارش را آغاز كرد. اول با آثار نويسندگان ايتاليايي از جمله سيلونه شروع كرد و در ادامهي كار به مهمترين اثرش يعني ترجمهي «در جستوجوي زمان از دسترفته»ي مارسل پروست پرداخت كه كار بسيار عظيمي بود؛ در انجامش همت كرد و با اقبال بسياري هم مواجه شد.
او در ادامه افزود: در اين اواخر نيز به كارهاي كلاسيك فرانسه مثل ترجمهي «سرخ و سياه» استاندال و «مادام بوواري» فلوبر پرداخت و معتقد بود، بايد كلاسيكها را از نو ترجمه كرد كه با ساختار جديد نثر فارسي مطابقت كند.
گلستان سحابي را شخصيت فعال و زحمتكشي توصيف كرد و گفت: سحابي بسيار مهربان و شريف بود و درعرصهي تجسمي نيز كارهاي ماندگاري از خود به جاي گذاشت. اولين نمايشگاهش را در سالهاي 68 تا 69 در گالري من برگزار كرد و تا چهار سال پيدرپي نمايشگاههاي خود را آنجا برگزار ميكرد و فكر ميكنم به مجموعهي نمايشگاههاي ماشينهاي قراضه مربوط بود كه حدودا تا سال 72 طول كشيد. بعد از آن شروع كرد به ساختن مجسمههاي چوبي و نقشبرجستههايي كه روي بوم يا تخته انجام ميداد و آنها را در گالري آريا به نمايش گذاشت.
اين منتقد هنري همچنين يادآور شد: آخرين نمايشگاه سحابي نيز سال گذشته در گالري گلستان برگزار شد و شامل تازهترين كارهايش از جمله نقاشي روي بوم ميشد كه شروع يك سري جديد بود كه ديگر نميتواند ادامه پيدا كند. يكسري آدم و پرنده و درواقع ديوارنگاره بودند و آنها را روي بوم برگردانده بود كه فكر خوبي بود.
ليلي گلستان در پايان گفت: مهدي سحابي بسيار بااستعداد بود و كارهاي مختلف زيادي در عرصهي هنر انجام داد و همواره ميگفت، از ساختن مجسمههاي چوبي بسيار لذت ميبرد.
معرف بسياري از نويسندگان
همچنين مديا كاشيگر متذكر شد: خيلي از نويسندگان را مهدي سحابي براي اولينبار به فارسيزبانان معرفي كرد.
اين مترجم عنوان كرد: به نظرم، ترجمهي سحابي از كتاب «در جستوجوي زمان از دسترفته»ي مارسل پروست بينظير بود كه بعد از تقريبا نيم قرني كه از نوشتن اين كتاب ميگذشت، به فارسي ترجمه شد و او زحمت آن را كشيد. اما كارش به اين نويسنده محدود نميشود و خيلي از نويسندگان را در ايران معرفي كرد. همچنين در بسياري از ترجمههايش معتقد بود كه بايد به ترجمهي آثار كلاسيك بازگشتي داشت.
كاشيگر افزود: تا جايي كه ترجمههايش را خواندهام، ميدانم مترجم اميني بود و آنچه را كه نويسندهي اثر گفته بود، منتقل ميكرد. از جمله آثارش ميتوان به «تربيت احساسات» گوستاو فلوبر، «سرخ و سياه» استاندال و «مرگ قسطي» فردينان سلين اشاره كرد.
او همچنين يادآور شد: سحابي با ترجمهي ايتالو كالوينو، جنبش «اوليپو» را به ايرانيها شناساند. از آثار قديمياش هم ميتوان به «مرگ وزيرمختار» الكساندر گريبايدوف اشاره كرد. همچنين در سالهاي گذشته، جايزهي بهترين مترجم ادبيات فرانسوي به زبان فارسي را از بخش فرهنگي سفارت فرانسه در ايران دريافت كرد.
كاشيگر در پايان، مهدي سحابي را يك نقاش، مترجم و دوست بسيار خوب توصيف كرد.
انتهاي پيام