برهها و گوسفندها موازي نهري که از وسط آبادي ميگذرد، حرکت ميكنند و گاهي دور از چشم سگي که نگهبان آنهاست، توقف ميكنند و آب ميخورند. مردي از درخت گردو بالا رفته است و با چوبدستياش گردوها را ميريزد. آن سوتر، زنان در باغ مشغول انگورچيني هستند؛ اما رونق انگور امسال آبادي مانند سالهاي گذشته نيست.
در روستاي رحمتآباد خوانسار ميتوان نفس کشيد، صداي آب را شنيد، طراوت را به روح بخشيد، چشمها را شست و زندگي را جور ديگر ديد.
به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در اصفهان، زندگي كردن در شهر، گذشت ثانيهها و لحظهها را از ياد ميبرد، بهطوري که فراموش کردهايم، بايد اندکي هم زندگي کنيم؛ اما در روستاها اينگونه نيست، شايد ديگر از جمعيت شهر و تلاش، تکاپو و شور خبري نباشد، اما روح يک زندگي صميمي در روستاها جاري و ساري است.
در سالهاي اخير، با رشد شهرنشيني شاهد خالي شدن روستاها از سکونت مردم هستيم و بهنظر ميرسد، نسل جوان زندگي در شهر و دود و ترافيک را بر نفس کشيدن در دشتهاي سرسبز يا شنيدن صداي نهر آب ترجيح ميدهد، بويژه در دوسال اخير که خشکسالي، کشاورزي و باغداري را از رونق انداخته است و بسياري از مردم روستاها به شهرهاي اطراف مهاجرت کردهاند.
روستاي رحمتآباد در 30 کيلومتري خوانسار نيز از چنين شرايطي برخوردار است. روستايي که زماني بيش از سههزار نفر جمعيت داشت، اما اکنون با تمام صفا و صميميتاش کمتر از 600 نفر در آن زندگي ميکنند.
اين روستا در 120 کيلومتري شهر اصفهان واقع شده و بهلحاظ گردشگري بهدليل وجود يک تپهي باستاني و آتشکدهاي که شايد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان از اهميت آنها باخبر نباشد، درخور توجه است.
به گفتهي مردم روستاي رحمتآباد، تپهي آرياييها در اين روستا، قدمت بسياري دارد و محل سکونت مردم در قرن دوم هجري قمري بوده است.
از تپه بالا ميرويم. بهنظر ميرسد، به آپارتماني چندطبقه وارد شدهايم که زلزله فقط درهاي آن را باقي گذاشته است. در هر طبقه، تونلهايي شبيه غار وجود دارند. البته با گذشت زمان، پايههاي اين تپه در حال ريختن است.
يکي از اعضاي شوراي اسلامي شهر خوانسار با اشاره به وضعيت نابسامان اين تپهي تاريخي و اينكه داستان تپهي آرياييها نسلبهنسل و زبانبهزبان گشته است، گفت: با وجود درخواستهاي پيدرپي ساکنان روستاي رحمتآباد، تاکنون حتا يک کارشناس يا باستانشناس از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان به ديدن اين تپه نيامده است.
کيومرث خامهاي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا طول اين تپه را 500 متر دانست و بيان كرد: در سالهاي اخير، برخي مردم به تصور اينکه در اين تپه بهدليل ارزش باستانياش ميتوان گنج پيدا کرد، شبانه به حفاري در آن پرداخته و موجب تخريب بخشهايي از اين اثر تاريخي شدهاند.
وي اظهار داشت: اگر اين تپه استحکامبخشي نشود، امکان ريزش آن و در خطر بودن جان مردم روستاي رحمتآباد وجود دارد.
اين عضو شوراي شهر خوانسار با بيان اينکه رحمتآباد يکي از بهترين روستاهاي خوانسار است، افزود: مسؤولان استان اصفهان ميتوانند با ايجاد زيرساختهاي گردشگري در اين روستا و اهميت دادن به آثار تاريخي، به آن بهعنوان يک قطب گردشگري رسيدگي کنند.
در تونلهاي اين تپه که قدم ميزنيم، در ميان زبالههاي بسياري که تپه را به مخروبهاي شبيه کردهاند، سفالهايي را مييابيم که تشخيص دورهي تاريخي آنها به بررسي باستانشناسي نياز دارد. البته ساکنان روستاي رحمتآباد قدمت اين سفالها را دورهي ساساني ميدانند و آنچه موجب نگراني آنها شده، بيتوجهي سازمان ميراث فرهنگي به اين تپه است، چراكه بيشتر قسمتهاي اين تپهي تاريخي ريختهاند و ترکها قسمتهاي ديگر را تهديد ميکنند.
در همين رابطه، يک اصفهانشناس گفت: تعداد روستاهاي اطراف اصفهان که ميتوان بهدليل وجود آثار تاريخي از آنها بهعنوان محل گردشگري استفاده کرد، بسيار زياد است؛ اما موضوع اصلي، خالي شدن اين روستاها از جوانان و نيروهاي کارآمد است.
سعيد شکوهي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا اظهار داشت: امروزه، ديگر در روستاها فقط بحث تأمين آب براي کشاورزي، برق، گاز و ... مطرح نيست، بلکه بايد با ارائهي امکانات مناسب تلاش کرد تا اين مناطق از وجود نيروي انساني خالي نشوند.
وي ادامه داد: روستاي رحمتآباد بهلحاظ زيستمحيطي و وجود آثار تاريخي اهميت دارد و بيتوجهي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان براي يک بازديد ساده، بررسي قدمت تپهي آرياييها و ثبت آن، به ميراث فرهنگي استان اصفهان آسيب ميزند.
شکوهي اضافه کرد: روستاي رحمتآباد بهدليل فاصلهي نزديکي كه با خوانسار دارد، گردشگراني را که ارديبهشتماه هر سال به تماشاي گلستان کوه و لالههاي واژگون ميروند، ميتواند جذب کند.
برخلاف درخواستهاي ساکنان روستاي رحمتآباد از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان مبني بر ثبت تپهي آرياييها در فهرست آثار ملي و حفاظت از آن، تاکنون اين امر انجام نشده است. شايد اگر کلوخي از اين تپه در کشور ديگري بود، آن را در حفاظي شيشهيي نگه ميداشتند.
انتهاي پيام