هرمز عليپور معتقد است: شعر موج ناب يكي از تأثيرگذارترين نحلههاي شعري ايران است كه نقطهي عزيمت خوبي براي شاعران جوان ماست.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان از شروع و افول شعر موج ناب سخن گفت.
من و چهار شاعر ديگر
عليپور درباره شروع و شكلگيري اين نحله شعري عنوان كرد: در سال 54 با چهار شاعر ديگر از مسجدسليمان به نامهاي يارمحمد اسدپور، سيروس رادمنش، سيدعلي صالحي و حميد كريمپور(آريا آرياپور)، كه از من كوچكتر بودند، در اطراف شهر جمع ميشديم و به شعرخواني ميپرداختيم. در آن سالها حميد كريمپور در مجله تماشا كار ميكرد و منوچهر آتشي مسؤول صفحه شعر آن مجله بود. برخي از آثار ما نيز در آن مجله به چاپ رسيد و از آنجا آشنايي ما با افرادي چون فرامرز سليماني شروع شد. آثار ما در مجلات با نام شعر ناب شناخته شد و كمكم در سراسر ايران فراگير شد.
آتشي نام موج ناب را گذاشت
او با اشاره به اينكه آتشي اين نام را بر اين جريان گذاشت، ويژگيهاي اين نوع شعري را برشمرد: شعر موج ناب نسبت به قالبهاي آن زمان پيشرفتهتر بود. زواياي پنهان زبان را استخراج ميكرد. برخي از كلمات در كار همه ما بسامد مشتركي داشت و بيشترين تكيه روي ايجاز و كلمات انرژيزا بود.
آشنايي با تمايزهاي طبقاتي
شاعر «با كودك و كبوتر» با پذيرفتن نقد مبني بر فرمگرايي شعر موج ناب، اظهار كرد: اين سبك شعري شامل شعرهاي تخصصي است كه بيشتر براي شاعران حرفهيي مناسبتر است. فرم و ظاهر شعر به گونهاي است كه گويي شاعران اين نحله اشرافزاده هستند؛ اما تمامي شاعران اين نحله فرزندان كارگران شركت نفت وابسته به انگليس بودند و با بسياري از مسائل مربوط به تمايزهاي طبقاتي به خوبي آشنا بودند.
نبود مانيفست شعري
او با بيان اينكه در آن زمان به مانيفست اعتقادي نداشته است، گفت: تا زماني كه آن گروه شعري بود، اين نحله نيز بود و بعد از آن افول كرد. با اين حال من از سيروس رادمنش كه توانايي فني و استعداد ذهني خوبي به نسبت بقيه داشت، خواستم تا چنين كاري را انجام دهد. سيروس رادمنش نيز يادداشتهايي در اينباره داشت؛ اما هيچگاه چاپ نشدند.
شعري جديد با ظرفيتهايي جديد
عليپور با اظهار اين نكته كه شعر او هيچ شباهتي به كار هيچ كسي ندارد، افزود: در آن زمان من تصور ميكردم كه شعر شاعراني چون اخوان مرا ارضا نميكند. از طرفي علاوه بر شعر ايران، ما با شعر شاعراني چون تي. اس. اليوت و ازرا پاوند آشنا شديم. در ميان ما، رادمنش بيشتر روي شاعران خارجي تمركز داشت و سيدعلي صالحي از بقيه پركارتر بود. در نهايت، نتيجه تلاش اين گروه شعري جديد با ظرفيتهايي جديد به وجود آمد.
باز هم آتشي
او سپس درباره حمايتهاي آتشي از اين نحله شعري يادآوري كرد: منوچهر آتشي شاعر پيشكسوتي بود كه بارها گفته بود اگر انقلاب و جنگ پيش نميآمد، موج ناب فرامرزي ميشد. با وجود اينكه او معرف اين گروه بود؛ اما كار هيچكدام از ما شبيه كار آتشي نبود و آتشي نيامده بود تا خود را به وسيله شاعران جواني چون ما تثبيت كند.
افول موج ناب
اين شاعر در ادامه گفت: اگر انقلاب و جنگ پيش نميآمد، موج ناب غوغا ميكرد؛ اما بعد از انقلاب، هر كس به دنبال سرنوشت خود رفت. ما پنج دوست بوديم با خصوصيات خاص خود. البته موج ناب هنوز ظرفيت شعري دارد و كارهاي تازه من به شكلي بوي شعر ناب را ميدهد. بعد از انقلاب نيز آتشي ديگر نظر استواري نسبت به شعر موج ناب نداشت.
دفاعيه
عليپور كه خود را هدايتگر شعر موج ناب ميداند، در دفاع از اين نحله در جواب نقدهاي واردشده بر آن گفت: موج ناب به عنوان مؤثرترين نحله شعري در ايران ادامهدهنده هيچ نحلهاي نبود و برخاسته از نفس هر پنج شاعر بود. هر كدام از ما فانوسي در دست داشتيم كه بخشهاي تاريك شعر ايران را روشنگر ميكرديم. هر كدام از ما نيز به نحوي به شعر ايران معرفي شديم.
او اين نحله را بستر حركت بسياري از شاعران دانست و ادامه داد: خيلي از شاعران كشور با موج ناب شروع كردند. در خوزستان نيز موج ناب بستر حركت شاعراني چون بهزاد خواجات بوده است و من نيز در هر جايي كه امكان حضور داشته باشم، تجربياتم را در اختيار شاعران جوان قرار ميدهم و از نگاه آنان نيز استفاده ميكنم؛ چراكه شعر ناب آن قدر جذابيت دارد كه مانند كليدي در دست شاعران راهگشا باشد و هر كسي ميتواند از آن سود ببرد؛ هر چند امروز با توجه به حركات پستمدرن در ايران، شعر ما به عنوان شعري كلاسيك شناخته ميشود.
عليپور در ادامه افزود: البته نگاه امروز من تغيير كرده است. امروز من به گروهگرايي اعتقادي ندارم؛ زيرا هنر بيانگر ذات و فرديت انسان است.
فرداي شعر امروز
شاعر «نرگس فردا» درباره فرداي شعر هم گفت: من از گفتن اين مطلب ميترسم؛ اما گويي شعر از جامعه رخت بربسته است. شعر امروز با نحلههاي مختلف به چاپ ميرسد؛ اما من تصور ميكنم با توجه به گم شدن انسان در اين عرصه عجيب و مسائل جهاني، سرنوشتش در نهايت در خلوت انسانها مشخص ميشود.
او در ادامه متذكر شد: تفاوت سبكها و نشر آسانتر آنها نسبت به گذشته با در نظر داشتن تأثيرات خوبي كه دارد، شاعران را به شكلي از هم جدا كرده است.
اگر شاعر نميشدم...
اين شاعر خاطرنشان كرد: من سرنوشتم را زندگي كردم و شايد اگر شاعر نميشدم، نقاش ميشدم؛ چراكه دنياي هنر را از ابتدا دوست داشتم و امروز نيز همان روحيات 13سالگيام را دارم كه از ريا و دروغ بيزار بود. گاهي در تنهاييايم به اين ميرسم كه جهان وحشي و بيرحم است و من از اين بيرحمي به دنياي هنر پناه بردهام و اكنون ذهنم مشغول مسائلي است كه دلبستگي انسان را به زندگي مادي كم ميكند.
شعر شوخيبردار نيست
او با اشاره به اين نكته كه شعر نيازمند استمرار است، به شاعران جوان توصيه كرد: دچار افسردگي و بيانگيزگي نشويد. شعر امر خطيري است و شوخيبردار نيست. با چاپ يك اثر، هيچ كس نميتواند مدعي اين عرصه شود. بچههاي امروز از درك واقعبينانه واقعيتهاي موجود در زندگي دنيا دورند. نبايد از طريق شعر زندگي كرد. بايد بدانيم كه هستي با تصورات ما خيلي فاصله دارد. شايسته نيست به خاطر نامآوري، پا روي ديگران بگذاريم. در عرصه هنر، وجود داشتن و استمرار خيلي مهمتر از نابغه موقت بودن است. من شعرم را مديون رنج خود ميدانم و بيشترين تاوان آن را نيز خانوادهام داده است.
هرمز عليپور
هرمز عليپور متولد چهارم اسفندسال 1325 ايذه است. از 13سالگي با كتاب و كتابخواني آشناست. در ابتدا رو به داستاننويسي آورده؛ اما كار جدياش در شعر از سن 20سالگي با چاپ شعري از او در مجله فردوسي شروع شده است.
او فوق ديپلم رشته انساني را از دانشگاه تربيت معلم گرفته و به گفته دوستانش، دانشآموخته ادبيات است. در اين سالها در كنار سرايش شعر، ادبيات فارسي، عربي و علوم اجتماعي تدريس كرده است. پس از 30 سال تدريس در 12سالي كه از شروع بازنشستگياش ميگذرد، باز از درس دادن دست برنداشته است.
«با كودك و كبوتر»، «نرگس فردا»، «سپيدي جهان»، «اوراق لاجورد»، «الواح شفاهي»، «دفتر شطرنجي»، «علف يونان»، «لغت عذرا» و «فاخته هيماليا» مجموعههاي شعر اين شاعر است و «بر آيه و اقيانوس» و «خموشي سوسن» آثار چاپنشده او از سالهاي ابتداي كارش است.
هرمز عليپور اين روزها در حال جمعآوري و تنظيم آثارش است و «دفتر خرمشهر»، شامل گزيده آثار و نيز اثري درباره شعر موج ناب، را در دست تهيه دارد.
گفتوگو از: خبرنگار ايسناي خوزستان، فاطمه ابراهيمي
انتهاي پيام