گزارشي دربارهي زيويه و زخمهاي كهنهاي كه بر تن دارد
در شمال روستاي زيويه در 55 كيلومتري جنوب شرقي شهرستان سقز در استان كردستان، يكي از بزرگترين و مهمترين محوطههاي باستاني شمال غربي ايران به نام «زيويه» قرار دارد. محوطهاي مشهور در باستانشناسي ايران كه اشياي فراواني در موزهها و مجموعههاي خصوصي گوشه و کنار جهان به آن نسبت داده ميشوند. يك باستانشناس در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي زيويه و داستانهاي منسوب به آن، توضيح داد: پس از شنيده شدن شايعههايي مبني بر کشف تابوتي مملو از اشياي قيمتي در دههي 1320، بهدنبال حفريات قاچاق و تجاري انجامشده در اين محوطه، که وزارت فرهنگ وقت مجوز آنها را صادر کرده بود، به اين دليل كه در حفاري قاچاق و حتا حفاري تجاري، دقتي در کار نيست و هدف صرفا يافتن اشياست، حفاران يك گودال عظيم حفر كردند و با غارت اشياي موزهپسند آن و از بين رفتن بقيهي آثار به همين روش، به محوطهي باستاني زيويه آسيبهاي فراوان وارد كردند. او بيان كرد: از آن زمان، زيويه مسألهاي حيثيتي براي باستانشناسي ايران شد، بهطوري که در دههي 1350، فيروز باقرزاده ـ رييس وقت مرکز باستانشناسي ايران ـ تصميم گرفت، وضعيت اين محوطه را مشخص كند. به همين دليل، هيأتي را با هدف بررسي و امکانسنجي کاوش به زيويه فرستاد. آن هيأت بين سالهاي 1355 تا 1382 يازده فصل حفاري در اين محوطه انجام داد؛ اما چون اين حفريات در قالب برنامهاي دولتي صورت گرفتند، هيچ نظارتي بر آن انجام نميشد و از 11 فصل حفاري فقط چهار پنج مقالهي کلي و گنگ منتشر شد. وي ادامه داد: اين در حالي است که در کشورهاي پيشرفته، هيأتهاي باستانشناسي بودجهاي محدود و اهداف پژوهشي مشخصي دارند و با برنامهريزي و دقت، کاوش را انجام ميدهند و گزارشهاي خود را بهموقع منتشر ميکنند؛ اما بسياري از هيأتهاي ايراني كه بودجههايي بسيار کلانتر دارند، نه اهداف پژوهشي مشخصي دارند، نه کارهاي ميدانيشان دقيق است، بلكه بيشتر پول و وقت را اتلاف ميكنند و هيچ مشکلي از باستانشناسي ايران حل نميکنند. اين باستانشناس با اشاره به انجام كاوش هيأت مؤسسهي شرقشناسي دانشگاه شيکاگو در بخش عمدهي تخت جمشيد (پارسه) در شش فصل و ارائهي گزارشهاي آن در چند جلد كتاب، اظهار داشت: زيويه با وسعتي حدود يكپنجم تخت جمشيد (پارسه) 11 فصل حفاري را در حالي به خود ديده كه در عمل، هيچ گزارش دندانگيري دربارهي آن منتشر نشده است. وي زيويه را لكهي ننگي بر پيشاني باستانشناسي ايران در آن زمان ناميد و افزود: جامعهي بينالمللي باستانشناسي بهصورت شفاهي و كتبي اعتراض خود را نسبت به اين قضيه كه چرا پس از 11 فصل كاوش در محوطهاي با اين اهميت، هنوز نه تاريخ دقيق آن مشخص و نه مواد فرهنگي آن به دقت معرفي شده است، اعلام كرد. در واقع، بعضي خارجيها به ما ايرانيها بهطور غيرمستقيم طعنه ميزدند که با اين همه ادعايي که داريد، زيويه نمونهي کار باستانشناسان ايراني است. او اين قضيه را يك احساس غيرت ملي دانست كه ميخواست به خارجيها نشان دهد، ايرانيها توانايي انجام كار به روش عملي، ارائهي گزارشي اصولي و روزآمد و مطابق استانداردهاي علمي روز را دارند تا اين لكهي ننگ از پيشاني باستانشناسي ايران پاك شود. وي بيان كرد: در نگاهي به پلان زيويه، راهپلهي سنگي در آن ديده ميشود كه تقريبا همهي محوطه در بخشهاي مختلف حول محور اين راهپله احداث شدهاند. هيأتهاي پيشين بيشتر، فقط همين راهپله را گرفته و خاكبرداري کردهاند و چون مكاني براي دور ريختن خاكها نداشتند، آن را روي بقيهي قسمتهاي محوطه و آثار باستاني خالي کردهاند. به اين دليل، انباشت حجيمي از خاکهاي حفاري در زيويه بهوجود آمده که خود سبب ايجاد مشكلات حفاظتي مانند فشار خاك پشت ديوارها، ايجاد شكم در برخي آنها يا حتا فروريختن ديوارها شده است كه بايد براي رفع آنها، نخست اين انباشتها بيرون ريخته ميشدند تا از فشار روي ديگر سازهها کاسته شود. اين مدرس دانشگاه علوم و تحقيقات با اشاره به تعطيلي كاوش در زيويه از سال 1382 و ادامه داشتن آن تا حدود چهار سال، گفت: در اين مدت، ميراث فرهنگي استان کردستان که متولي زيويه است، در عمل کاري در زمينهي محافظت و نگهداري از آن بهعمل نياورد و معلوم نيست، با بودجهاي که هر سال به اين محوطه تخصيص مييافت، چه کرده است. بالاخره با تأسيس پايگاه ميراث فرهنگي در اين محوطه، كار مرمت از سال 1386 توسط حميد امانالهي آغاز شد و كارهاي اضطراري براي حفاظت محوطه دوباره آغاز شدند. وي اظهار كرد: بهدليل يكسري مسائل جوي و حفاريهاي پيشين، بناهاي خاکبرداريشدهي زيويه درحال ازهم پاشيدن بودند، چون اين حفريات توازن محوطه را برهم زده بودند، بدون اينکه فکري اساسي براي حفاظت و استحکامبخشي سازههاي خاکبرداريشده شود. او توضيح داد: پس از آنکه محوطهاي متروک ميشود، خاك بر اثر عوامل طبيعي، بقاياي معماري را ميپوشاند و در طول سالها، توازني را بهوجود ميآورد كه آثار مدفون را حفظ ميکند؛ اما اگر بخشي كه خاكبرداريشده بهنحو مناسب و اصولي مرمت و محافظت نشود، سبب برهم ريختن اين توازن ميشود و آثار معماري بهمرور متلاشي ميشوند. اين باستانشناس وضعيت تالار ستوندار زيويه را نمونهي بارزي از يک حفاري نسنجيده و پيامدهاي وخيم آن دانست و افزود: انباشت خاكي که تالار ستوندار را فراگرفته بود، نخست بهدست حفاران قاچاق سوراخ و سپس بهوسيلهي هيأتهاي پيشين خاکبرداري شد. پس از آن، همين هيأتها با گمانهزني در زيربناي تالار، زير آن را خالي کردند كه بعدها با خاک سست دستي پر شده و چون برنامهي مشخصي براي مرمت وجود نداشته است، تالار ستوندار را به حال خود رها کردند. وي ادامه داد: بر اثر اين کارها و بيتوجهيهاي پس از آن، کف تالار ترك خورده و درحال رانش است و اگر به آن بيتوجهي شود، بخصوص با توجه به اينکه اين تالار بدون حفاظ و در معرض باد و باران است، احتمالا تا چند سال ديگر فروميريزد. پس در مرحلهي نخست، استحكامبخشي سريعتر تالار در برنامه قرار گرفت. او بيان كرد: ديگر قسمتهاي محوطه نيز تعريف چنداني ندارند، چون تنها روش مرمت و محافظت که هيأتهاي پيشين هر سال از آن استفاده ميكردند، كشيدن لايهاي ضخيم از کاهگل روي ديوارها بود که بهدليل وزن حجمي سنگينتر نسبت به ديوارهاي خشتي باستاني، سبب ميشد پس از چند سال لايههاي کاهگل، ديوار خشتي را با خود پايين بياورند. وي با اشاره به بازديد هيأت راهبردي زيويه از محوطه در ارديبهشت 1387 و پي بردن به وضعيت اسفناک زيويه و تأكيد بر خطرهايي كه اين محوطه را تهديد ميكنند، گفت: با تنظيم صورتجلسه قرار شد، نخست فعاليتهاي حفاظتي، مرمتي و تثبيت اين بنا انجام شوند. سپس عمليات آواربرداري صورت گيرد و با زدن پشتبند به ديوارها و ترميم اصولي گودالهايي كه قاچاقچيان و حفاران تجاري ايجاد کرده بودند، راه حلي بلندمدت براي سازهها انديشيده شود. عبدي وضعيت محوطهي زيويه را مشابه وضعيت دندانپزشکي دانست که قصد دارد، دندان کرمخوردهاي را ترميم کند، پس نخست بايد همهي بخشهاي پوسيده را خالي و داخل دندان را کاملا تميز و سپس آن را پر كند. او اظهار داشت: ما بايد خاكهاي انباشتي درون گودالهاي ايجادشده توسط حفاران قاچاق را خالي و سپس مرمت سازهها را آغاز ميکرديم. اين امر مستلزم آواربرداري سنگين در برخي نقاط بود، چون در حفريات پيشين، خاکها را در اين بخشها تلنبار کرده بودند، پس کپههاي عظيم خاك از حفاريهاي قديمي را بهمنظور كم كردن فشار روي ديوارها كنار زديم. وي با اشاره به اينكه با كنار زدن خاكهاي انباشتشده در آن نقاط بهمرور مواد فرهنگي زيادي بهدست آمدند كه بسيار تعجبآور بودند، گفت: بهدست آمدن اين مواد فرهنگي نشان ميداد، هيأتهاي پيشين حتا زحمت اين را به خود ندادهاند که هنگام حفاري، مواد فرهنگي را جمعآوري کنند. درحاليکه اين امر از كارهاي واضح در باستانشناسي است. او افزود: پس از زدودن انباشت خاک حفارهاي پيشين و پاکسازي سازهها، يكسري كارهاي حفاظتي و مرمتي انجام شدند. ديوارها و راهپلهها تا حدي که امکان داشت، با تزريق «دوغاب» استحکامبخشي و در مواردي با مصالح «بومآورد» مرمت شدند؛ اما پس از آن، ادامهي كار بهدليل برخي فعاليتهاي ميراث فرهنگي کردستان ناقص شد و نتوانستيم كار را به پايان برسانيم. اين باستانشناس بيان کرد: برخي كارشكنيها بهمرور کار هيأت باستانشناسي زيويه را تحت الشعاع قرار دادند، بهطوري که بودجهي هيأت كاوش بلوکه شد و با انجام برخي كارهاي ديگر مانند ادعاي اين نكته که ما در زيويه مشغول حفاري قاچاق هستيم، با وجود داشتن نامهي هيأتهاي راهبردي و مجوز رسمي پژوهشکدهي باستانشناسي، نيروي انتظامي را براي دستگيري ما فرستادند و در نهايت نيز کارهاي حفاظتي و مرمتي ما را زير سؤال بردند و در همهجا پخش کردند که هيأت در تالار ستوندار با کلنگ بزرگ حفاري و آن را تخريب کرده است. وي با تأييد استفاده از كلنگ بزرگ در تالار ستوندار به خبرنگار ايسنا گفت: اين كار انجام شد، چون بايد دستهگلي را كه هيأتهاي پيشين به آب داده بودند (چند 100 مترمکعب خاک دستي که داشت، تالار ستوندار را با خود پايين ميآورد) زودتر ميزدوديم و به جاي آن، مصالح استوار قرار ميداديم تا وضع تالار بدتر نشود. براي خاکبرداري در اين وسعت بهجز استفاده از کلنگ بزرگ و کارگران فراوان چارهاي نداشتيم. در واقع، حجم خاکهاي دستي آنقدر زياد بود که اگر امكان داشت، براي تسريع کار و پايين آوردن هزينهها، از يک بيل مکانيکي کوچک استفاده ميكرديم؛ اما متأسفانه بهدليل شيب تپه، بالا آمدن بيل مکانيکي ممکن نبود. او با اظهار تأسف از شايعهها و ادعاهايي كه در اين زمينه مطرح شدهاند، بيان كرد: چرا برخي افرادي كه زيويه در سالهاي گذشته تحت اختيارشان بود، نيامدند وضعيت آن را ارزيابي و براي جلوگيري از تخريب آن فکري کنند و اكنون به كسي كه آمده است تا زيويه را از اين وضعيت رقتبار نجات دهد، بگويند كه او عاقلانه و عامدانه قصد تخريب تالار ستوندار آن را که يکي از مهمترين آثار معماري ايران است، دارد. عبدي گفت: هميشه شنيده بودم، کردها گلايه ميکنند که در کردستان کار باستانشناسي انجام نميشود و آن را به بياعتنايي به کردستان نسبت ميدادند. واقعا هم اگر به نقشهي ايران نگاه کنيم، ميبينيم کردستان يکي از حقيرترين کارنامهها را در باستانشناسي ايران دارد. وي مدعي شد: اما اتفاقهايي که در زيويه رخ دادند، حداقل به من نشان دادند كه برخي افراد با نوعي انحصارطلبي و تنگنظري نميخواهند، کسي را به بهاصطلاح «قلمرو» خود راه دهند و آنهايي را هم که ميآيند و ميخواهند کاري انجام دهند، به انواع و اقسام حيل ميرانند تا ديگر به کردستان بازنگردند. اين رفتار ناپسند است. عبدي در تشريح فعاليتهاي پژوهشي در زيويه، توضيح داد: با وجود آسيبهاي فراوان، زيويه امکانات بالقوهي زيادي براي پژوهش دارد. مثلا با اينكه كار در مرحلهي نخست محافظت و مرمت محوطه بود، در کنار آن توانستيم، به نتايج پژوهشي مهمي دست پيدا كنيم و نخست مشخص كنيم، چند مرحلهي ساختماني در زيويه وجود دارد. چون هيأتهاي پيشين اشارههايي به وجود احتمالي چند دورهي ساختماني در اين محوطه كرده بودند؛ ولي دليل مشخصي ارائه نکرده بودند؛ اما اكنون براساس لايهنگاري و شواهد معماري دست كم به وجود دو دورهي ساختماني در زيويه پي بردهايم كه خود افق جديدي را در اينباره باز ميكند. او با اشاره به اينكه در حفاري هيأتهاي پيشين به پراكندگي مكاني مواد فرهنگي اصلا توجه نشده بود و صرفا نمونههاي زيباي سفال براي طراحي و نمونهبرداري جمعآوري و بقيهي آنها دور ريخته شده بودند، گفت: ما امروز چيزي از مواد فرهنگي را دور نميريزيم. با اين کار، قصد ارائهي طبقهبندي دقيقي از مواد فرهنگي زيويه را داريم، کاري که هيأتهاي پيشين بايد در همان فصل اول يا دوم انجام ميدادند. سپس براساس پراكندگي مكاني مواد فرهنگي، کاربري فضاهاي مختلف معماري را مشخص کنيم. وي با بيان اينكه به زيويه هميشه به چشم يک دژ حاكمنشين نگاه ميشده است، اظهار داشت: اكنون درحال پيدا كردن محل زندگي مردم عادي كه در كنار بخش حاكمنشين زيويه زندگي ميكردند، هستيم تا مشخص كنيم آنها چگونه زندگي ميكردند و مواد فرهنگي مورد استفادهي آنها چه بوده است. همچنين ارتباط معيشتي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي آنها با حاکم زيويه به چه شکل بوده است؟ او ثبت و ضبط دقيق اجزاي معماري زيويه را از ديگر كارهاي در دست انجام در اين فصل كاوش دانست و ادامه داد: نقشههاي پيشين زيويه كلي بودند و اشتباههاي زيادي داشتند. اكنون درحال تهيه و اجراي برنامهاي براي نقشهبرداري دقيق سازههاي محوطه هستيم. همچنين نقشههاي قديمي را اصلاح ميكنيم و جلو ميرويم تا ببينيم در چه جاهايي چه اشتباههايي رخ دادهاند؟ اين باستانشناس اضافه كرد: اگر برخي افراد دست از کارشکني بردارند و آنطور که وظيفهشان است، هيأت باستانشناسي را ياري کنند، ميتوانيم در طول چهار يا پنج فصل، پرسشهاي بنيادي مربوط به زيويه را حل كنيم و شمايي از وضعيت فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي آن بهدست آوريم؛ اما اگر آنها به رفتار خود ادامه دهند، من ديگر حاضر به کار در زيويه نيستم و آن را برخلاف ميل قلبي، به خودشان واگذار ميکنم تا مانند 11 فصل گذشته، در زيويه خاکبازي و بودجهي آن را حيف و ميل کنند تا زماني که تمام آثار باستاني آن از هم بپاشد. البته بر من مسجل شده است که افرادي راه حل دوم را ترجيح ميدهند؛ اما بايد ديد مردم کردستان نظرشان دربارهي سرنوشت مهمترين اثر باستاني استانشان و متوليان آن چيست. گفتوگو از خبرنگار ايسنا: سميه ايمانيان انتهاي پيام