بهروز ياسمي: نامگذاريها در شعر بيشتر غلطانداز و فريبندهاند
بهروز ياسمي معتقد است: بسياري از نامهايي كه براي جريانهاي شعر انتخاب ميشود، با مفهوم و مضمون اين جريانها مطابقت ندارد. اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: از شاعران، منتقدان و اهل نظر انتظار ميرود با اين حجم از ترجمهي آثار در حوزهي نقد ادبي، از غرب الگو بگيريم. درواقع، بسياري از اين نامهايي كه براي نحلههاي مختلف شعر انتخاب ميشود، سليقهيي و ذوقي است و به درونمايه و مؤلفههاي آنها هيچ ربطي ندارد. او در ادامه متذكر شد: مثلا در حوزهي غزل از عنواني به نام غزل پستمدرن استفاده ميشود. نخست بايد ديد كه غزل پستمدرن چيست و اصلا آيا اين متناسب با مؤلفههاي اين نوع غزل هست كه حجم زيادي از غزلهاي امروز تحت عنوان غزل پستمدرن معرفي شوند؟ آيا همهي آن غزلها واجد ويژگيهايي هستند كه از آنها به عنوان پستمدرن ياد ميشود؟ ياسمي همچنين يادآور شد: اين نامها بيشتر دهان پركن است و بايد از معتقدان به غزل پستمدرن پرسيد كه آيا سنت ادبي غزل و ويژگيهاي شكلي و ساختارياش آن قابليت را دارد كه به اين حوزه وارد شود و يا اينكه آيا طرز تلقي مشترك و سامانيافتهاي از پستمدرنيزم در دست هست كه بر اساس آن، غزلهايي را پستمدرن ميدانيم؟ او تصريح كرد: البته ممكن است نامها و عنوانهايي اتفاق افتاده باشد كه داراي مؤلفهها و ويژگيهايي تبيينشدهاي باشد؛ مثل شعر حجم كه يدالله رؤيايي همزمان با سرايش شعرهايش به نظريهپردازي در اينباره دست ميزند؛ اما بسياري مواقع، شاخصهها و ويژگيهاي تثبيتشده براي يك شعر تحقق نيافته است؛ پس طبيعي است نامهايي هم كه انتخاب ميشود، قابل دفاع نباشد. اين شاعر خاطرنشان كرد: اين نامگذاريها در شعر هيچ كاركردي ندارد و بيشتر غلطانداز و فريبنده است. به اعتقاد من، اين اتفاقات را ميتوان متأثر از فضاي موجود در ادبيات دانست و البته از سويي ميتوان گفت، عقبهي شعر كلاسيك و شاعران كلاسيك نتوانستند جوانان را متقاعد كنند كه در ادامهي همان سنت ادبي به خلاقيت دست بزنند و البته از سويي بخشي از اين اتفاق متأثر از ناتوانيهاي فردي شاعر يا شاعراني است كه نميتوانند خلاقيتشان را به منصهي ظهور برسانند و به ناگزير به رفتارهاي جنجالي و دهان پركن دامن ميزنند و به اعتقاد من، بيشتر نامهايي كه در اين سالها شنيده ميشود، متأثر از همين انگيزههاست. ياسمي تأكيد كرد: نامگذاري چطور ميتواند به تكوين ادبيات كمك كند؟ اگر ميشد، كه ايرادي نداشت. اگر به واقع يك جريان اصيل ذيل نامي حركت خودش را دنبال ميكرد و از رهگذر آن ميتوانست به شفاف شدن تفاوتهاي موجود در گونههاي شعري كمك كند و از سويي در جذب مخاطب گاميبردارد، ميشد از اين اتفاقها استقبال كرد؛ اما عملا چنين نميشود و بسياري از اين نامگذاريها در جمعهاي محفلي محدود ميماند. او در ادامه به تجربهي عنوان «نيمايي» در شعر معاصر اشاره كرد و گفت: نامهايي كه امروز براي شعرها انتخاب ميشود، هيچ شباهتي به عنوان «نيمايي» ندارد. درواقع 30 سال پس از آغاز سرودههاي نيما، مخاطبان و شاگردان نيما سرانجام با گسترش اين گونهي شعري به نام شعر نيمايي ميرسند؛ بنابراين ضرورت دارد بخش عمدهاي از اين مسأله را به گذر زمان واگذاشت. انتهاي پيام