محمود معتقدي: نامگذاري شعر حركتي مقطعي است
محمود معتقدي نامگذاري براي شعر را حركتي مقطعي دانست و گفت: اين اتفاقها پاسخگوي نياز شعر نيست؛ اما ميتواند تجربههايي براي تحقق جريانهاي شعري باشد. اين شاعر و منتقد ادبي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: جريانها يا گونههاي مختلف شعري مقولهاي است كه با توجه به كاركردهاي زبان و تحول نگاه زيباييشناختي در دورههاي تاريخي اتفاق ميافتد؛ مثلا شعر گفتار از نيما آغاز ميشود يا به تعبيري در سرودههاي ما بوده است. در شعرهاي فروغ، مؤلفهي اين گونهي شعري را ميتوان به وضوح ديد و يا در سرودههاي نصرت رحماني كه فرهنگ كوچه را به شعرش راه داده، اين اتفاق افتاده است، كه درواقع، اين يك روند و جريان طولاني است كه رفته رفته مخاطب با آن آشنا ميشود. او در ادامه متذكر شد: در سه دههي اخير، جريانهاي شعري اتفاق افتاده كه برخي تثبيت شدهاند و برخي هم فقط در حد يك صحبت بودهاند؛ مثلا شعر حركت كه اصلا جا نيافتاد؛ اما اتفاقهاي جديد در غزل توانست زمينههاي تحول غزل را در سالهاي اخير پيش آورد و شاعران جواني از اين مسأله استقبال كردند. معتقدي نامگذاري شعر را از انگيزههاي رواني و به تعبيري درد جاودانگي متأثر دانست و افزود: بايد اين حق را به مخاطب داد و كساني كه شعر را ميخوانند، تا از رهگذر ارتباط با شعر بتوانند به نامي براي آن برسند و از سويي بايد اين فرصت را به شعر داد كه در طول زمان، خود را معرفي و عرضه كند. او ادامه داد: يك شاعر از جامعه و تحولاتي كه در آن رخ ميدهد، تغذيه ميكند و با ابزارهايي كه در اختيار دارد، سعي ميكند آن رويدادها را عينيت بخشد. خب طبيعي است كه بخش عمدهاي از رفتارها و كنشهاي شاعر از رفتارهاي اجتماع متأثر باشد؛ از اينرو ميتوان اين نوع برخورد شاعران با سرودههايشان را به نوعي برآيند وضعيت متشتت جامعه دانست كه در آن نوعي خودمحوري گسترش پيدا كرده است. اين شاعر معتقد است: يك جريان شعري اصيل به ساختار، مؤلفههاي زيباييشناسي خاص خود و مخاطب نياز دارد كه در درازمدت بتواند گونهاي ديگر و جرياني ديگر از هنر و شعر معاصر ايران را رقم بزند؛ بنابراين در فقدان هركدام از اين مؤلفهها، ادعاي جريانساز بودن بيهوده است. انتهاي پيام