«انگور آن‌ها از غوره ما هم ترش‌تر است...» پاسخي به گفته‌هاي نخستين فيلمبردار سريال «در چشم باد»

دفتر جوزان فيلم در پي انتشار گفت‌وگوي عليرضا زرين‌دست‌( نخستين فيلمبردار«در چشم باد»)، با ارسال مطلبي در قالب طنز با امضاي «برادر كوچك شما ـ كشاورز نمونه 1386 از ده بالا» جوابيه‌اي را به ايسنا ارائه كرده است. به گزارش گروه دريافت خبر سرويس تلويزيون ايسنا متن كامل پاسخ به عليرضا زرين‌دست به شرح زير است: «خدمت آقا مدير خبرگزاري ايسنا اميدوارم كه خوب و خوش باشيد و انشالله دنيا بروفق مرادتان باشد باري آقا مدير جان اگر از احوالات اين برادر كوچك‌تان خواسته باشيد به حمداله ملالي نيست جز مصاحبه‌اي كه با علي آقاخان زرين دست درباره سريال «در چشم باد» در سايت شما بود و در روزنامه‌هاي مختلف گرته‌برداري شده بود. نه اين‌كه خداي نخواسته ملال بزرگي باشد، اما خب، به عنوان يك برادر كوچك‌تر، ديدم وقت مناسبي پيش آمده كه دو كلاس سوادي كه آقا مدير بعد از چندسال توانست به ما ياد بدهد استفاده شود. بگذريم، خدمت آقا مدير سرورم كه عارضم، علي آقاخان زرين دست و پنجه فرموده بودند كه اگر ايشان بودند اين سريال در يك‌سال فيلم‌برداري مي‌شد. جواب اين حرف را يك سال پيش از اين، همولايتي ما (آقاي جوزاني) در مصاحبه‌اي گفته بود. خبرنگاري از ايشان پرسيده بود كه چرا كار طول كشيده و ايشان هم گفت (كه ما داريم قالي مي‌بافيم نه فرش ماشيني) اما علي آقا زرين‌دست گفته بودند كه تا وقتي كه ايشان فيلم‌بردار اين سريال بوده هر ماه يك قسمت فيلم‌برداري مي‌شده است. اين‌جوري كه ما با اين دو كلاس سواد شبانه‌مان در مجله‌ها و روزنامه‌ها خوانده‌ايم اين سريال پنجاه قسمت است كه از قرار هر ماه يك قسمت مي‌كند پنجاه ماه، حالا يا تقويم‌هاي چاپ جديد تهران پنجاه ماهه شده‌اند، يا اين علي آقا خان نمي‌دانسته كه پنجاه ماه از يك‌سال بيشتر مي‌شود، يا هفته و ماه را با هم اشتباه گرفته … اما تا جايي كه تحقيقات ما، از تقويم‌هاي مختلف نشان مي‌دهد سال‌هاي خورشيدي و قمري و هجري و ميلادي و اين‌ها كه دوازده ماه بيشتر ندارند. حالا گيريم در سال‌هاي كبيسه بشود ماه، نه؟ شما بفرماييد ماه، اما از اين بيشتر نمي‌شود و هرچه با انگشت و خوشه انگور و چوب كبريت حساب كرديم ديديم كو تا برسد به پنجاه ماه. باز در همان مطلب علي آقاخان فرموده بودند كه تا وقتي خودشان آقا مدير فيلم‌برداري اين سريال بوده‌اند از كار راضي هستند، اما از وقتي ديگر نبوده‌اند ناراضي تشريف دارند. آقا مديرجان، در آبادي ما يك صفرقلي داشتيم كه سي‌وچهارسال با ده پايين دشمني داشت. سرانه اينكه‌ يك‌بار رفته بود براي خدا رحم خدا بيامرز فعلگي و مي‌گفت خدا رحم يك گرده فطير به او كم داده. خدارحم هم‌قسم و آيه مي‌آورد كه صفرقلي به قدر يك سبد از انگورهايي كه چيده خودش خورده و … خلاصه مطلب اين‌كه صفرقلي آن‌قدر با ده پايين بد شده بود كه حتي مي‌گفت انگور آن‌ها از غوره ما هم ترش‌تر است. حالا ما نمي‌خواهيم خداي ناكرده گناه كسي را بشوريم، اما اين‌جور كه آقا مدير مدرسه ما مي‌گفت مونتاژ مثل پختن شيره انگور است و پلان‌ها مثل آب انگور با هم قاطي مي‌شوند و ديگر نمي‌شود آن‌ها را از هم جدا كرد و گفت كه كدام كار علي آقاي زرين‌دست بوده و كدام كار آقا ابوالفضل خان كريمي. مگر اين‌كه پلان‌ها به هم نچسبند كه به حمداله چسبيده‌اند و اهالي آبادي ما كه تا جهانشير روزنامه جديد را نياورده بود اصلا نمي‌دانستيم كه فيلم‌بردار عوض شده و هيچ فرقي در هيچ جاي كار نديديم. به قول آقا نورالدين (فرقي كه فرق نكند فرق نيست)… اين آقا نورالدين ما هم حكايتي دارد. اما حالا ديگر مش نادر با – خلاف ادب است – الاغ‌مان دم دروازه هوار مي‌كند كه تا آفتاب نزده برويم صحرا و علف بچينيم. به ميرزا مسعودخان جوزاني سلام و دعاي بلند بالا برسانيد، به علي آقا زرين دست هم سلام برسانيد. مش نادر و صفرقلي و خدابس و همه اهل آبادي به همگي سلام مي‌رسانند. زياده عرضي نيست. اين نامه كه مي‌روي به سويش از جانب ما ببوس رويش برادر كوچك شما اميد فتحي كشاورز نمونه سال 1386 از ده بالا» انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۲ شهریور ۱۳۸۸ / ۱۶:۲۸
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8806-01145.112401
  • خبرنگار :