راه تشخيص بيش تمريني در بازيكنان فوتبال چيست؟
بيش تمريني با نشانههاي مختلف فيزيولوژيكي، رواني، ايمونولوژيكي و عملكردي همراه است. چنانچه به موقع شناسايي و از آن جلوگيري نشود، ماهها ورزشكار را از ميادين ورزشي دور نگه ميدارد. حالا اين سوال به نظر مي رسد كه چگونه ميتوان با تشخيص به موقع اين عارضه از عوارض جانبي آن جلوگيري كرد؟ "پرسش نامهي رواني علايم اوليهي بيش تمريني" ابزار مناسبي براي شناسايي و پيشگيري از پديدهي بيش تمريني در ورزشكاران است. احسان اميري، كارشناس ارشد دانشگاه اصفهان، مهدي كارگرفرد، دانشيار دانشگاه اصفهان، سيدمحمد مرندي، استاديار دانشگاه اصفهان، محمد فرامرزي، استاديار دانشگاه شهركرد و خسرو جلالي دهكردي، كارشناس ارشد دانشگاه اصفهان، تحقيقي با عنوان «ارتباط بين غلظت تستوسترون و كورتيزول بزاقي با عوامل رواني بيش تمريني در بازيكنان نخبهي فوتبال» را انجام دادهاند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين تحقيق آمده است: چگونگي اجراي تمرينات ورزشي، نوع تمرينات، زمانبندي تمرينات و فواصل استراحت بين تمرينات عوامل بسيار مهمي در طراحي برنامههاي تمرينياند. در طراحي برنامههاي تمريني، عدم رعايت موارد مذكور سبب بروز مشكلاتي ميشود. يكي از اين مشكلات پديدهي پيش تمريني است. تعاريف بسيار گوناگوني از پديدهي پيش تمريني در منابع مختلف صورت گرفته است. اما، بيشتر متخصصان بيش تمريني را روندي ميدانند كه در طولاني مدت و بر اثر تمرينات سنگين و فواصل استراحت كم بين جلسات تمرين به وقوع ميپيوندد. بيش تمريني با نشانههاي مختلف فيزيولوژيكي، رواني، ايمونولوژيكي و عملكردي همراه است. چنانچه به موقع شناسايي و از آن جلوگيري نشود، ماهها ورزشكار را از ميادين ورزشي دور نگه ميدارد. يكي از نشانههاي مهم فيزيولوژيكي كه به نوعي نشانگر ميزان تاثيرگذاري تمرينات است و از سوي ديگر يكي از علايم پديدهي بيش تمريني از آن ياد ميشود، غلظت هورمونهاي آنابوليك و كاتابوليك است. در اين بين نقش تستوسترون به عنوان هورمون آنابوليك و كورتيزول به عنوان هورمون كاتابوليك اهميت بسيار دارد. تحقيق حاضر تحقيقي توصيفي به طور اعم و همبستگي به طور اخص است. جامعهي آماري تحقيق شامل تمامي بازيكنان فوتبال شاغل در ليگ برتر ايران در سال 87-1386 بود. تعداد 30 نفر از بازيكنان نخبهي فوتبال به صورت هدفدار و در دسترس نمونهي آماري انتخاب شدند. نتايج تحقيقات گوناگون نشان دادهاند تمرينات سنگين بدون فواصل استراحتي كافي و استرسهاي ناشي از مسابقات ورزشي در طولاني مدت سبب بروز تغييراتي در وضعيت فيزيولوژيك، ايمونولوژيك، رواني و عملكردي بازيكنان ميشود كه در نهايت عملكرد بازيكنان افت مييابد. در اين شرايط غلظت هورمونهاي بدن نيز دچار تغييراتي ميشود و در نهايت بدن به سمت شرايط كاتوبوليك پيش ميرود. پديدهي بيش تمريني سبب تغييراتي در وضعيت رواني ورزشكاران نيز ميشود. اما، هنوز اين مطلب كاملا به اثبات نرسيده است كه آيا ورزشكاراني كه نشانههاي بيش تمريني را از لحاظ رواني دارايند، از لحاظ جسماني نيز دچار بيش تمرينياند يا نه. در سالهاي اخير استفاده از ابزارهايي كه بتوان از طريق آنها ميزان فشار ناشي از تمرينات را به صورت رواني بررسي كرد، توسعه يافته است. پرسش نامههاي استانداردي كه به اين منظور طراحي شده يكي از مهمترين ابزارها در اين رابطه است. نتايج تحقيق حاضر نشان داد بين نتايج حاصل از پرسش نامهي رواني علايم اوليهي بيش تمريني و غلظت كورتيزول در ساعت 8 و 11 صبح و ميانگين غلظت كورتيزول رابطهي معنادار و مثبت وجود دارد. همچنين بين نتايج حاصل از پرسشنامه و غلظت تستوسترون و نسبت تستوسترون به كورتيزول در ساعت هشت صبح به ترتيب رابطهي معنادار و مثبت و معكوس مشاهده شد. افزايش ميزان ترشح هورمون كورتيزول ممكن است بر اثر پركاري محور هيپوتلاموس – هيپوفيز – آدرنال باشد. تمرينات سنگين استقامتي در طولاني مدت سبب پركاري محور هيپوتالاموس – هيپوفيز – آدرنال و در نهايت سبب افزايش مزمن غلظت كورتيزول در بدن ميشود. همچنين تحقيقات گوناگون نشان دادهاند بين غلظت كورتيزول بلافاصله پس از برخاستن از خواب و شرايط استرسي بدن رابطهي معناداري وجود دارد. با توجه به نتايج تحقيقات قبلي و نيز نتايجي كه در تحقيق حاضر بدست آمد به نظر ميرسد هورمون كورتيزول بر اثر فشارهاي جسماني و رواني دچار تغييراتي ميشود كه اين تغييرات در نهايت سبب افزايش مزمن غلظت كورتيزول خواهد شد. ميزان ارتباط نتايج حاصل از پرسش نامه و ميانگين غلظت كورتيزول در طول روز مويد اين رابطه بين استرسهاي فيزيكي و رواني و غلظت كورتيزول است. از سوي ديگر نتايج تحقيق حاضر نشان داد بين نتايج حاصل از پرسش نامهي رواني و غلظت تستوسترون فقط در ساعت هشت صبح رابطهي معنادار و مثبت وجود دارد. نسبت تستوسترون به كورتيزول يكي از شاخصهاي معتبر بيش تمريني است. نسبت تستوسترون به كورتيزول در واقع بيانگر نسبت وضعيت آنابوليسم بدن به وضعيت كاتابوليك است. اين نسبت بر اثر پديدهي بيش تمريني كاهش پيدا ميكند. بين نتايج حاصل از پرسش نامه و نسبت تستوسترون به كورتيزول در ساعت هشت صبح رابطهي معنادار و معكوس مشاهده شد. محققان عنوان كردهاند كاهش نسبت تستوسترون به كورتيزول در جريان بيش تمريني به دو دليل است: نخست بر اثر كاهش غلظت تستوسترون و دوم، بر اثر افزايش غلظت كورتيزول. در واقع بايد به اين نكته توجه شود كه نسبت تستوسترون به كورتيزول بر اثر تغيير در غلظت هر يك از اين دو هورمون دچار تغيير ميشود. در تحقيق حاضر بين نتايج حاصل از پرسش نامهي رواني بيش تمريني و هورمون تستوسترون فقط در ساعت هشت صبح رابطهي معناداري مشاهده شد. اين رابطهي معنادار در ارتباط با هورمون كورتيزول در ساعت هشت و يازده صبح مشاهده شد. در واقع نتايج تحقيق حاضر نشان داد: بين نتايج حاصل از پرسش نامهي رواني بيش تمريني و ميانگين غلظت كورتيزول در طول روز رابطهي معنادار و مثبت وجود دارد. اين نتايج بيانگر اين امر است كه ارتباط معكوس و معنادار بين نتايح حاصل از پرسش نامه و نسبت تستوسترون به كورتيزول در تحقيق حاضر بيشتر تحت تاثير تغييرات غلظ كورتيزول است. البته به نظر ميرسد بهترين روش جهت استفاده از اين نسبت بدست آوردن آن در شرايط تمرينات سنگين و مقايسهي آن با مقدار اين نسبت در فصل استراحت يا پيش از شروع فصل و تمرينات سنگين است. در نهايت با توجه به ارتباط بالاي نتايج پرسش نامه با غلظت كورتيزول در ساعت هشت صبح و نيز ميانگين غلظت كورتيزول در طول روز، ميتوان عنوان كرد پرسش نامهي رواني علايم اوليهي بيش تمريني ابزار مناسبي براي شناسايي و پيشگيري از پديدهي بيش تمريني در ورزشكاران است. از سوي ديگر، با توج به اين نتايج ميتوان نتيجه گرفت براي تعيين ميزان فشار ناشي از تمرينات و استرسهاي رواني در ورزشكاران بررسي ميزان تغييرات هورمون كورتيزول در مقايسه با تستوسترون شاخص معتبر و سودمندي است. متن كامل اين تحقيق در نشريهي "كميته ملي المپيك" سال هفدهم، شمارهي 3 (پياپي 47) پاييز 1388 آمده است. انتهاي پيام