متن كيفرخواست پرونده متهمان وقايع پس از انتخابات/1/

دادگاه پرونده متهمان وقايع پس از انتخابات صبح روز شنبه به رياست قاضي صلواتي برگزار شد. به گزارش ايسنا، متن كيفرخواست اين پرونده كه از سوي دادگاه در يك لوح فشرده در اختيار خبرگزاري‌ها قرار گرفت به اين شرح است: بسم اللّه الرحمن الرحيم متن ادعانامه دادستاني تهران عليه متهمين پروژه شكست خورده كودتاي مخملي وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ(يونس 21) (ما هرگاه بر آدمي بعد از آنكه او را رنج و زياني رسيد، رحمت مي فرستيم، در اين صورت براي محو آيات و رسولان حق مكر و سياست به كار برند. بگو مكر و سياست الهي كامل تر و سريع تر است كه رسولان ما مكرهاي شما را خواهند نوشت.) رياست محترم دادگاه انقلاب اسلامي تهران، سلام عليکم همچنانكه استحضار داريد، رهبر حكيم و فرزانه انقلاب با درايت امام‌گونه خود فرمودند ملت آگاه ايران اسلامي با حضور كم نظير خود در پاي صندوق‌هاي راي در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري حماسه‌اي خيره كننده و بي‌همتا آفريدند كه در آن رشد سياسي و چهره مصمّم انقلابي و توان و ظرفيت مدني ملت ايران در نمايي زيبا و پرشكوه در برابر چشم جهانيان به نمايش درآمد. مقام معظم رهبري، در تبين اهميت نقش‌آفريني مردم بيدار كشورمان در ادامه پيام مهم خود تصريح فرمودند:«اقتدار و عزتي كه مردم عزيز با آرامش و متانت و كمال خود، در تاريخ كشور به ثبت رساندند و اراده خلل ناپذيري كه در ميان آتشبار جنگ رواني دشمنان با حضور در اين عرصه تعيين كننده نشان دادند، از چنان اهميتي برخوردار است كه با هيچ بيان معمول و متعارفي نمي‌توان آن را توصيف كرد. تنها مي‌توان گفت كه ملت ايران توانسته است همچنان موجبات رحمت الهي را در خود حفظ كند و دست قدرت خداوند را در حمايت از پيشرفت و تعالي كشور بالاي سر خود نگاه دارد.» هر انسان منصفي به راحتي مي‌تواند دست آوردهاي بزرگ اين حماسه سترگ را در عرصه‌هاي گوناگون سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در سطح داخلي و بين‌المللي مشاهده نمايد. اولاً اين انتخابات به نمايش غرور انگيز مردمسالاري حقيقي تبديل شد و براي جهانيان اين پيام را در بر داشت كه جمهوري اسلامي ايران يكي از امن‌ترين و با ثبات‌ترين كشورهاي جهان براي سرمايه‌گذاري و پيشبرد طرح‌هاي اقتصادي است. ثانياً؛ در عرصه روابط بين‌الملل اين پشتوانه عظيم ملي قدرت چانه زني و استيفاي حقوق حقه مردم ولايتمدار ايران اسلامي را در سطح عالي افزايش داده و موفّقيت كشورمان را در منطقه و جهان ارتقا بخشيد، به گونه‌اي كه زبان مدعيان دروغين آزادي، دموكراسي و حقوق بشر را كوتاه نمود. بنابراين دولتمردان و متوليان ديپلماسي ايران در جهان مي‌توانند بعد از اين در معادلات منطقه‌اي و جهاني و تعاملات فيمابين با كشورهاي جهان با قاطعيتي افزون و مبتني بر حكمت، عزت و مصلحت بهتر از هر زمان ايفاي نقش نمايند. ثالثاً؛ تأثيرعميق اين حضور آگاهانه در نوع نگاه مردم جهان به ويژه نخبگان به فرهنگ غني مردم ايران و شعور سياسي آنها كه برخاسته از باورهاي اسلامي و انقلابي است، بيش از پيش افكار عمومي ملت‌ها را متوجه كارآمدي الگوي مردم سالاري ديني نمود. رابعأ؛ از آنجايي كه پشتوانه مردمي يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي امنيت ملي نظام مقدس جمهوري اسلامي به حساب مي‌آيد، بدون شك مشاركت 85 درصدي مردم نقش بي بديلي در تثبيت پايه هاي امنيت ملي داشته و دولت بر آمده از اين اكثرّيت پرشور وشعور در عرصه داخلي، منطقه‌يي و جهاني، مقتدرتر از گذشته ظاهر شده و اين اقتدار بمثابه سرمايه عظيم ملي در حل مشكلات داخلي و خارجي و ارتقاء و پيشرفت روز افزون كشور اسلامي عزيزمان تجلي خواهد يافت. اما همانگونه كه رهبر معظم انقلاب در پيام خود به مردم مخصوصاً جوانان هشدار داده بودند كه مراقب وهشيار باشند چرا كه ممكن است «دشمنان بخواهند با گونه‌هايي از تحريكات بدخواهانه، شيريني اين رويداد را از كام ملت بزدايند» دشمن سرخورده و مأيوس فوراً دست به كار شد و با بسيج عوامل تبليغي، سياسي و ميداني خود زنجيره‌اي از اغتشاشات و آشوب‌ها را در تهران به وجود آورد كه در اثر آن هموطنان عزيز خسارات جاني، مالي و رواني عديده‌اي را متحمّل شدند. طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمين، وقوع اين حوادث كاملاً از پيش طراحي شده و طبق جدول زمانبندي و مراحل كودتاي مخملي پيش رفته است، به گونه اي كه بيش از 100 مورد از 198 مورد دستورالعمل‌هاي «جين شارپ» براي كودتاي مخملي اجرا گرديده است. رياست محترم دادگاه با توجه به اينكه سلسله حوادث اخير به درستي در چارچوب تئوري‌هاي كودتاي مخملي ارزيابي مي‌گردد، از محضر عالي اجازه مي‌خواهد بسيار مختصر در مورد اين شيوه پيچيده و نوين براندازي نكاتي به استحضار برساند. اماّ پيش از آن به فرازي از فرمايشات مقام معظم رهبري در خطبه‌هاي نمازجمعه تاريخي 29 خرداد اشاره مي‌گردد، كه مؤيد اين مدعي است. معظّم له چنين مي فرمايد: «... در داخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجي به كار افتادند و خط تخريب خياباني شروع شد، خط تخريب، خط آتش سوزي، اموال عمومي را آتش بزنند، حريم كسب وكار مردم را نا امن كنند، شيشه‌هاي دكّان مردم را بشكنند، اموال بعضي از مغازه‌ها را غارت ببرند، امنيّت مردم را از جانشان ومالشان سلب كنند، امنيت مردم مورد تطاول اينها قرار گرفت، اين ربطي به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويس‌هاي جاسوسي غربي و صهيونيست است، اين كاري كه در داخل ناشيانه از بعضي سرزد اينها را به طمع انداخت. خيال كردند ايران هم گرجستان است! يك سرمايه‌دار صهيونيست آمريكايي چند سال قبل از اين، طبق ادعاي خودش كه در رسانه‌ها و در بعضي از مطبوعات نقل شد، گفت من ده ميليون دلار خرج كردم در گرجستان و انقلاب مخملي راه انداختم، حكومتي را بردم، حكومتي را آوردم، احمق ها خيال مي‌كردند جمهوري اسلامي ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست». پس از فرمايشات رهبر عزيزمان توجه دادگاه محترم را به ادامه كيفر خواست جلب مي نمايم. و اما كودتاي مخملي نوعي از انواع براندازي است كه با كودتاي نظامي در هدف مشترك امّا در شيوه و ابزار كاملا متفاوت است. در همين رابطه آقاي «رابرت هِلُوي» افسر بازنشسته سازمان سيا و شاگرد دكتر«جين شارپ» در كتاب خود با عنوان «مبارزه عاري از خشونت، تأملي در بنيادها» مي‌نويسد: «مبارزه عاري از خشونت (يعني همان كودتاي مخملي) تفاوت خاصي با درگيري نظامي ندارد جز در اين مورد كه اسلحه بكار رفته در آن متفاوت و منحصر به اين روش مي‌باشد» يكي ديگر از تفاوت‌هاي كودتاي مخملي با كودتاي نظامي در فرايند شكل‌گيري از آغاز تا پايان ومدّت طولاني آن است كه گاهي ممكن است ده سال يا بيشتر به طول انجامد. مهمترين نكته‌اي كه در مورد كودتاي مخملي بايد به آن توجّه داشت اين است كه نظريه پردازان اجير شده توسط سرويس‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي غرب طبق سفارش كار فرمايان خود اين شيوه را براي خروج جهان استكبار از بن بست عملي براي سرنگوني نظام‌هاي مستقل يا ناهماهنگ با هِژمُوني و استيلاطلبي غرب ابداع نمودند كه نتيجه سال‌ها مطالعه و تحقيق ميداني در كشور‌هاي مختلف كودتاخيز بوده است. اين شيوه براندازي به گونه‌اي طراحي شده است كه با تمسّك به روش‌هاي به اصطلاح مدني وطي مدّت زمان طولاني بدون آنكه در بين مردم و نظام‌هاي سياسي كشور‌هاي هدف حساسيّتي جدّي ايجاد كند يكي پس از ديگري مراحل كودتاي مخملي را بصورت خزنده وآرام پشت سر گذاشته ومعمولاً نظامهاي سياسي زماني به خود مي‌آيند كه كودتاي مخملي به مرحله پاياني خود رسيده و احتمال موفقيّت آن بسيار افزايش يافته است. از سالها پيش بنيادها و مؤسسات متعددي توسط سرويس‌هاي جاسوسي و ديگر نهادهاي حكومتي كشورهاي غربي بويژه آمريكا بوجود آمده كه طبق يك تقسيم كار سازماني ومتمركز مأموريتهاي مختلفي را با هدف مشترك در اجراي پروژه كودتاي مخملي بعهده گرفته‌اند.مهمترين اين مؤسسات و بنيادها عبارتند از بنياد سوروس(OSI) ،بنياد راكي فِلِر، بنياد فورد، بنياد جرمن مارشال فايند، خانه آزادي، شوراي روابط‌ خارجي‌آمريكا، انجمن سياست خارجي آلمان ومركز مطالعات دموكراسي انگليس. در تبيين بيشتر اين موضوع لازم است به اظهارات يك جاسوس كه هم اكنون در بازداشت به سر مي‌برد و با هدف ايفاي نقش درانتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به ايران بازگشته بود اشاره شود. وي مي‌گويد: «در سفري كه به اسرائيل داشتم با موسسه‌اي به نام مِمري آشنا شدم كه متعلق به كشور آمريكاست ولي در اسراييل مستقر مي باشد و كارش در زمينه مطالعات رسانه‌اي خاورميانه است. تلاش اين موسسه مبارزه با فعاليت هاي ضد اسرائيلي است كه در ديگر كشورها صورت مي‌گيرد. اين موسسه پروژه‌اي را دنبال مي‌كند كه هدف آن حمايت از اصلاح‌طلبان دنياي اسلام از جمله ايران است. مسوول اين پروژه يكي از افسران قديمي اطلاعات ارتش اسرائيل است كه من با او ديداري داشتم. او در اين ديدار به من گفت هدف ما اين است كه تفكراتي مانند تفكرات عبدالكريم سروش را در ايران پرورش و ترويج دهيم.» اين جاسوس ادامه مي دهد: «يكي ديگر از موسسات فعال در حوزه ايران موسسه هلندي هيفُوس است كه من ملاقات هايي هم با مسئولين اين موسسه داشتم. اين موسسه ارتباط خوبي با موسسات و NGOهاي داخل ايران دارد و حتي مبلغ ده ميليون يورو در پايان رياست جمهوري خاتمي در ايران هزينه كرده كه بيشتر آن به جنبش زنان داده شده است. موسسه هيفوس بودجه خود را از طريق رشوه از شركت هاي نفتي هلندي كه مي خواهند از پرداخت ماليات فرار كنند. به دست مي آورد.» نامبرده در مورد نقش پايگاه راديويي اروپاي آزاد مي‌گويد: «پايگاه راديويي اروپاي آزاد كه مانند خيلي از موسسات براندازي نرم از زمان جنگ سرد كار خود را آغاز كرده و به سازمان سيا متصل است. زمان جنگ سرد آمريكايي‌ها براي اينكه به شوروي فشار بياورند از پوشش هاي فرهنگي- سياسي و رسانه اي و با نام هاي زيبايي همچون دموكراسي، آزادي و حقوق بشر استفاده كردند و خيلي از موسساتي كه در حال حاضر فعاليت مي كنند، در زمينه براندازي نرم، بازمانده از آن زمان هستند كه راديو اروپاي آزاد هم از اين دسته است. بخش فارسي اين راديو به نام راديو فردا فعاليت مي كند. اين راديو بيشتر اعتراضاتي كه در ايران رخ مي دهد را پوشش مي دهد و به شدت بزرگنمايي مي كند.» اين جاسوس در ادامه به يكي ديگر از موسسات براندازي نرم به نام «بِرِكمَن» اشاره مي كند و مي‌گويد: «پروژه گِلُوبال وُيسِز يا همان صداهاي جهاني زير نظر مجموعه‌اي به نام مركز بركمن در دانشگاه هاروارد انجام مي‌گيرد. اين پروژه از سال 2004 آغاز شده و من در اولين جلسه آن در هاروارد شركت كرده‌ام. هدف اين پروژه تمركز بر تمام بلاگرهاي دنيا به خصوص كشورهاي مخالف آمريكا از جمله ايران است تا بتوانند به هدف خود كه ايجاد جنگ رواني در اين كشورها است برسند. منابع مالي اين پروژه را بنياد سُورُوس (OSI) تأمين مي كند كه به اكثر موسسات غيردولتي در دنيا كمك مالي مي دهد. مدير اين پروژه فردي به نام «اتان زوكِرمَن» است. او يك آمريكايي است كه قبلا در بنياد سوروس فعاليت داشته، او بر روي استفاده از اينترنت براي براندازي نرم در كشورهاي مختلف خيلي كار كرده و با نهادهاي اطلاعاتي امنيتي آمريكا نيز رابطه دارد.» وي چنين ادامه مي دهد: «مركز بركمن توسط شخصي به نام «جان پالْفِري» اداره مي شود كه خودش مدعي بود دايي او كِرميت روزولت كودتاي 28 مرداد را مديريت كرده است.» نامبرده در اشاره به نقش آمريكا در طرح براندازي نرم مي افزايد: «آمريكا براي طرح براندازي نرم از تئوريسين هاي مختلف از جمله «جين شارپ» كه 50 سال از عمر خود را در موسسه اش صرف كرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حكومت ها براي براندازي نرم را شناسايي كند، استفاده مي‌كند. در وب سايت اين موسسه متون و روش مبارزه مسالمت آميز شايد به 20 الي 30 زبان زنده دنيا آموزش داده شده است. البته اين زبانها آلماني، فرانسوي و يا اسپانيايي نيست بلكه به زبانهاي برمه اي، چيني، عربي، فارسي و ... است كه آمريكا دوست دارد در كشورهايي كه به اين زبانها گويش دارند انقلاب نرم صورت بگيرد. افراد ديگري مانند «مارك پالمر» رئيس موسسه «كُنُوس» نيز در مورد ايران خيلي تحقيق كرده اند. آنها حتي 2- 3 سال پيش كلاس هايي را تشكيل دادند و يكسري از فعالان 2 خردادي مانند عماد باقي را دعوت كرده و دوره هاي براندازي نرم را به آنها آموزش دادند.» رياست محترم دادگاه تا كنون پروژه كودتاي مخملي در چند كشور به مورد اجرا گذارده شده كه اكثراً با موفقيّت انجام شده امّا در مواردي هم ناكام مانده است. ازجمله كشورهايي كه كودتاي مخملي در آنها با موفقيّت اجرا شده عبارت است از گرجستان، لهستان، چك، كرواسي، صربستان، اوكراين و قرقيزستان، در اكثر اين كشورها كودتاي مخملي در بستر يك انتخابات شكل گرفته و مشابهت‌هاي فراواني با پروژه شكست خورده‌كودتاي مخملي ايران كه به بهانه انتخابات دوره دهم رياست جمهوري مرحله پاياني آن كليد خورد داشته‌اند البته اين توطئه با هوشياري مردم بيدار و هميشه در صحنه و برخورد قاطع و به موقع دستگاه‌هاي انتظامي و امنيتي مقتدر كشورمان سركوب گرديد. جاسوس بازداشت شده در پاسخ اين سؤال كه آمريكا براي براندازي نرم در ايران از چه مدلي استفاده كرده گفت: «اين مدل مبتني بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل 2 سال قبل از برگزاري يك انتخابات شروع مي‌شود. آنها ابتدا شروع به برنامه‌ريزي كرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب مي‌كنند به طور نمونه آقاي ساكاشويلي- رييس‌جمهور فعلي گرجستان –كسي نيست كه يك شبه در دنياي سياست سبز شده باشد اين فردبورسيه «فول برايت» متعلق به وزارت خارجه آمريكاست. او سالها در اين كشور تحصيل كرده وبراي اين روزها تربيت شده است. پس از تعيين نامزد مورد نظر به شدت روي او سرمايه گذاري اجتماعي مي كنند. به اين صورت كه افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبكه اي – مدل تجاري، گلدكوئيستي – مي پردازند كه روش ثابت براي يارگيري در كمپين هاست. بعد از اين مرحله سمبل و نماد گرافيكي و رنگي براي اين نامزد انتخاب مي‌كنند و شروع به آماده‌سازي افكار عمومي جهت رأي دادن به نامزدشان مي‌كنند. از طرف ديگر قبل از انتخابات خودشان را آماده مي كنند تا اگر انتخابات را واگذار كردند شروع به تشكيك در انتخابات كنند و اعلام نمايند كه تقلب صورت گرفته است و اصل مشروعيت حاكميت را زير سؤال مي‌برند و شروع به اعتصاب مي‌كنند و در نهايت انتخابات را ابطال كرده و يا مجدد با نظارت ناظران خارجي انتخابات را برگزار مي كنند كه در نهايت نامزد مورد نظرشان پيروز مي‌شود.» نامبرده ادامه مي دهد: «اين فرايند در كشورهاي گرجستان، صربستان، اوكراين و كرواسي انجام شده و به نتيجه هم رسيده است. نكته قابل توجه اينكه همان متون آموزشي كه در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسي ترجمه شده و با تغييرات كمي در ايران مورد استفاده قرار گرفته است. اين موارد بستگي به آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب جامعه دارد. مهمترين عوامل اجرايي اين انقلاب جوانان هستند كه سرمايه گذاري خوبي بر روي آنها صورت مي گيرد. بر روي انرژي جوانان حساب مي‌شود. زيرا آنان تنها افرادي هستند كه 2تا3 ماه از زندگي خود را بدون پول، وقف انتخابات مي‌كنند.» وي چنين مي‌افزايد: «كودتاي مخملي ايران خيلي شبيه انقلاب مخملي صربستان است، در آن كشور گروهي بنام «اُوتْ پُور»«OUTPOR» كه گروهي دانشجو بودند ابتداء شروع به عضو گيري كردند كه شباهت زيادي به موج سبز در ايران داشت. در جزوه آموزشي كه بر روي سايت آلبرت انيشتاين قرار گرفته نكته اي به نام «موقعيت دشوار» وجود دارد كه از مهمترين روش‌هاي استراتژيك است و حكومت‌ها را در شرايطي قرار مي‌دهد كه نتوانند با معترضين برخورد كنند. در اين نكته آمده كه اعتراضات بايد زير پوشش عادتهاي مذهبي قرار بگيرد و حركاتي مانند پياده روي در خيابان را انجام دهيد كه هيچ دولتي نمي‌تواند از آن جلوگيري نمايد. در انتهاي اين جزوه آموزشي اشاره‌اي به چند حلقه فيلم آموزشي شده كه پيرامون انقلاب صربستان است. و حتي فيلم‌ها به زبان فارسي دوبله شده و بر روي وب سايت ها قرار گرفته است. جزوه ديگري نيز وجود دارد كه در مورد نحوه تسخير مكان‌ها و ساختمان هاي حساس شهر است و در آن آموزش مي دهد كه گروه هاي معترض چگونه بتوانند مراكز مهم را تصرف كنند. لازم است در اينجا به نكته مهمي در محضر دادگاه اشاره نمايم و آن اين است كه فيلم آموزش كودتاي مخملي صربستان كه به فارسي ترجمه گرديده توسط فردي به نام نادر صديقي ويراستاري و با صداي وي روايت شده است. اين فرد كسي است كه اولين بار آقاي كيان تاج بخش را به آقايان حجاريان و تاج زاده معرفي مي‌نمايد. آقاي تاج‌بخش در مورد نقش آقاي نادر صديقي مي گويد: «نقش آقاي نادر صديقي و اينكه چه كسي مرا به او معرفي كرده و او به سفارش چه كسي مسئول وصل من به آقاي حجاريان و تاج زاده گرديده برايم گنگ است.»در حال حاضر نامبرده متواري مي باشد. اين جاسوس بازداشت شده كه بنا به دلايل امنيتي فعلا از اعلان نام وي معذوريم معتقد است براندازي نرم يا همان كودتاي مخملي داراي سه بازوي فكري، رسانه اي و اجرايي است و تصريح مي كند: «هر كدام از بازوهاي كودتاي مخملي با تعدادي از موسسات و بنيادهاي آمريكايي ارتباط دارند و در واقع نوعي تقسيم كار صورت پذيرفته است.» او در اين رابطه مي‌گويد: «در مثلث براندازي (بازوي فكري، بازوي رسانه اي و بازوي اجرايي) هر كدام از موسسات آمريكايي فعاليت خاصي را انجام مي‌دهند كه در ايران نيز يكسري افراد با آنها همكاري دارند. مهم‌ترين آنها موسسه‌اي است به نام «هوفر» كه زير نظر دانشگاه استنفورد و در زمان جنگ سرد تشكيل شده است. اين موسسه پروژه‌اي به نام «دموكراسي در ايران» را در دستور كار قرار داده كه زير نظر سه عنصر امنيتي به نام‌هاي: عباس ميلاني، لِري دايمِند و مايكل مك فور اداره مي شود. عباس ميلاني در زمان محمدرضا پهلوي به دليل فعاليت در گروه هاي چپ دستگير مي شود. او بعدها به يك سلطنت‌طلب دو آتيشه تبديل مي‌شود به‌طوري كه پس از انقلاب يكي- دو سال در ايران زندگي مي‌كند اما پس از چندي كشور را به مقصد آمريكا ترك و در آنجا كتاب‌هاي متعددي را به نگارش در مي‌آورد و در اين كتاب‌ها از دستاوردهاي رژيم پهلوي تقدير مي‌كند. او كم كم به يكي از رهبران اپوزيسيون تبديل شد كه با ديگر رهبران اين جريان يك تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلي بود.» اين جاسوس بازداشت شده مي افزايد: «پروژه "دموكراسي در ايران" پيرامون فرهنگ عامه مردم ايران مانند موسيقي، وبلاگها و مسائل جنسي كار مي كند. بخش دانشجويي اين موسسه بسيار فعال است و افرادي مانند خانم حقيقت جو، آرش نراقي (از حلقه كيان و نزديك به سروش) در كنفرانس‌هاي آنها سخنراني مي‌كنند. در داخل ايران نيز افرادي كه به حزب كارگزاران سازندگي نزديك هستند با اين موسسه همكاري دارند. به طور نمونه عطريانفر در هر مجله يا روزنامه اي كه كار مي‌كند از عباس ميلاني تحت پوشش يك تاريخ نگار مصاحبه مي كند. اهميت عباس ميلاني براي «سيا» از رضا پهلوي هم بيشتر است زيرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبي دارد و حتي تمام هزينه هاي مالي اكبر گنجي در خارج از كشور را نيز او تأمين مي كند.» بازوهاي كودتاي مخملي در ايران جاسوس مذكور در مورد بازوهاي كودتاي مخملي در ايران مي گويد: «مدلي كه در ايران طراحي شده مانند ديگر كشورها داراي سه بازوي فكري، اجرايي و رسانه اي است هر كدام از اين بازوها داراي زيرمجموعه هاي فعالي مي باشند كه به طور مثال بازوي فكري داراي زير مجمه هاي روشنفكري مذهبي، روشنفكري سكولار، سرمايه داري، سياست خارجي، ادبيات و... مي باشد كه در هر كدام از اين موارد موسساتي در خارج و داخل ايران هستند كه به صورت فعال نقش دارند. بازوي اجرايي اين پروژه يعني كودتاي مخملي داراي شش زيرمجموعه مي باشد. 1- زيرمجموعه زنان كه از چند طيف تشكيل شده است. مهمترين ليدرهاي اين طيف خانم شادي صدر و خانم شيرين عبادي هستند. اين طيف ها بيشتر با NGOهاي هلندي در تماس هستند كه هزينه هاي اين گروه ها و كمپين ها را پرداخت مي كنند. طيف ديگري به مسئوليت پروين اردلان- دختر علي اردلان از رهبران جبهه ملي- فعاليت مي‌كند. طيف نوشين همداني خراساني كه تمايلات چپ دارند از جمله اين طيف‌ها هستند. 2- زيرمجموعه قومي- نژادي، بيشتر امور اين كار در طيف شيرين عبادي صورت مي گيرد. او با اينكه در زمينه حقوق بشر فعاليت مي كند اما رگه هاي قومي-نژادي در آن وجود دارد. گروه هاي ملي- مذهبي نيز در اين زمينه متمركز هستند. 3- زيرمجموعه حقوق بشر، مهمترين چماقي كه آمريكا براي رويارويي با مخالفان خود استفاده مي كند حقوق بشر است. در اين زيرمجموعه چند طيف وجود دارد كه اين بار نيز طيف شيرين عبادي از فعالان اين عرصه هستند. هادي قائمي كه از عناصر فعال و امنيتي در آمريكاست از حاميان خارجي اين طيف مي باشد. او مدتي است كه رئيس بخش ايران در سازمان صهيونيستي «ديده بان حقوق بشر» بوده و با بودجه 15 ميليون يورويي هلند موسسه اي را راه اندازي كرده كه تمركزش فقط حقوق بشر در ايران است. 4- زيرمجموعه كارگري؛ اگر به ياد داشته باشيد در سال هاي گذشته سنديكاي اتوبوسراني اعتصابي را ايجاد كرده بود كه رهبري آن را فردي به نام منصور اُصالّو برعهده داشت. اين جالب است كه افرادي به دلايل مختلف از جمله عقب افتادگي دستمزد خود دست به اعتصاب مي زنند اما حواسشان نيست كه موسسات برانداز در آمريكا مانند NED، صندوق مالي و دموكراسي و ... به صورت آشكار به موسسات ديگر چندين ميليون دلار پول مي دهند تا به سنديكاهاي كارگري در ايران كمك شود. تمامي اسناد اين كمك ها در وب سايت سازمان NED موجود است. علت دسترسي آسان به اين اسناد را مي توان تظاهرسازي دانست. خيلي از افراد معتقدند كه اينها چون مخفي كاري انجام نمي دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصي نيستند. 5- NGOها؛ اين زيرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهميت خاصي برخوردار شد. غرب به اين نتيجه رسيده بود كه بايد NGOها در ايران گسترش پيدا كنند و به دنبال اين بود كه ضعف آنان از نظر منابع انساني، مالي و مديريتي نيز تأمين شود. به همين دليل موسساتي تأسيس شد كه بيشتر آن در هلند بود. وظيفه اين موسسات اين بود كه به NGOهاي ايراني خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع آوري پول از خارج كشور و ... را بدهند. دو NGO برجسته در كشور با نام‌هاي كُنشگران به مديريت سهراب رزاقي (مدير NGOها در وزارت كشور دوره اصلاحات) كه مبلغ دو ميليون يورو بودجه از موسسات هلندي دريافت كرد و موسسه همياران با مديريت باقر نمازي، موسسه همياران بعد از زلزله بم در سال 2003 ميلادي يكسري كلاس هاي آموزشي با عنوان جذب پول از خارج كشور در تهران برگزار كرد كه مدرسان آن افرادي همچون هادي قائمي بودند كه سابقه صهيونيستي و امنيتي دارند. 6- زيرمجموعه دانشجويي؛ اوج فعاليت زيرمجموعه دانشجويي در جريان 18 تير 78 بود كه البته مدتي بعد از آن نيز تضعيف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجويي با مركزيت دفتر تحكيم وحدت طيف علامه و شاخه هاي مرتبط با آن نقش جدي در بازوي اجرايي براندازي ايفا كرد. دادگاه آقاجري، نامه به كوفي عنان، تحريم انتخابات و ... از جمله فعاليت هاي اين زيرمجموعه بوده است. رفتن افرادي همچون محسن سازگارا، عطري، علي افشاري و رضا دلبري به آمريكا و شاغل شدن اين افراد در موسساتي كه كار آنها براندازي نظام جمهوري اسلامي است مي تواند بهترين مستند براي همكاري اين زيرمجموعه با پروژه كودتاي مخملي در ايران دانست.» بازوهاي فكري پروژه كودتاي مخملي در ايران اين جاسوس سيا در اين باره مي گويد: «اين بازو از اهميت بالايي برخوردار است و شايد بتوان گفت قبل از هر مسأله اي كار فكري شروع مي‌شود و سال‌ها طول مي كشد كه ديگر بازوها (اجرايي و رسانه اي) به كار بيفتد. بازوي فكري در ايران از سال هاي خيلي دور يعني از اواسط جنگ آغاز شد در همين راستا يك تفكر روشنفكري جديد از ميان نيروهاي مسلمان بيرون مي آيد كه رهبري آن به عهده عبدالكريم سروش و مجله كيهان فرهنگي است (در آن زمان مديريت مجموعه كيهان با سيد محمد خاتمي بود.) مقالاتي كه سروش در اين مجله به نگارش در مي آورد موضوعات خاصي را در پي داشت به طور نمونه سروش در اولين مقالات خود اين موضوع را انتخاب مي كند كه چيزي به عنوان غرب وجود ندارد كه بخواهيم در مورد غرب زدگي صحبت كنيم و اينگونه مبارزه با غرب زدگي را كه يكي از گفتمان هاي مهم انقلاب بود زير سئوال مي برد. آنها زير پايه هاي فرهنگي انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از ميان مي بردند. از همان زمان يك تيپ نوچه پروري و استبداد فكري در بحث تفكرشان مطرح بود كه آن را پنهان نگه مي داشتند. اگر ما فرض كنيم كه غرب و استبداد وجود ندارد ديگر شعارهاي انقلاب از قبيل استقلال و آزادي معنا پيدا نمي كند. اين روند ادامه يافته و يك به يك پايه هاي تفكر امام را مي زند پايه هائي مثل وحدت ديانت و سياست، ولايت فقيه، و بدينسان زمينه براي غربي شدن و آمريكايي شدن را فراهم نمودند.» وي در ادامه مي گويد: «افراد ديگري مانند سريع القلم، ناصر هاديان و هادي سمتي با تفكرات خاصي شروع به تئوري سازي در زمينه تأمين منافع آمريكا در ايران كردند. آنها موضوعاتي مانند انرژي اتمي و موشكي، حمايت از لبنان و فلسطين را آرام آرام مورد هجوم قرار مي دادند. اين تئوري ها در مراكز تحقيقاتي مختلفي در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش مي شد. اهم شباهت هاي كودتاي مخملي شكست خورده در ايران به كودتاي مخملي چند كشور نامبرده 1) طرح تقلب با هدف بي اعتماد سازي مردم ومشروعيت زدائي از نظام سياسي مستقر، در همين رابطه رهبر بصير انقلاب اسلامي در خطبه هاي تاريخي نماز جمعه 29 خرداد فرمودند: «من اول فروردين در مشهد گفتم، هي دارند دائماً به گوش‌ها مي‌خوانند، تكرار مي‌كنند كه بناست در انتخابات تقلب شود، مي‌خواستند زمينه را آماده كنند، من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي‌خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است؛ اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسوولانش، با عملكردش با تلاش‌هاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن مي‌خواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلرل كند.» متأسفانه برخي از جريان‌هاي سياسي، احزاب و فعالان سياسي بدون توجه به هشدارهاي معظم له و در يك همنوايي معناداربا دشمنان مرتبا بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند. آن هم بدون ارائه هيچ دليل و مدركي. يكي از احزاب مورد نظر در اين زمينه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي است كه از ماه‌ها پيش از انتخابات چه قبل و چه بعد از فرمايشات مقام معظم رهبري و دعوت معظم له به پرهيز از همسويي با دشمن، در بيانيه‌هاي رسمي و اظهارنظرهاي اعضاي آ‌ن كراراً بحث تقلب در انتخابات ترويج گرديده است. سازمان مجاهدين در بيانيه21/ 1/ 88 كه به عنوان اعلام حمايت ازنامزدي ميرحسين موسوي ثبت گرديده و تنها 20 روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامي منتشر شده است، اينگونه حرف دشمنان را تكرار مي‌كند «سلامت انتخابات به شدّت به مخاطره افتاده است به طوري كه ديگر تقريباً اعتمادي به آمارهاي انتخابات از جمعيت واجد حق رأي گرفته تا آراءشركت كنندگان و تا آراء كانديداها وجود ندارد». البته اين سازمان ماه‌ها قبل از آن نيز يعني در تير ماه سال 87 طي قطعنامه كنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعي ديگر مطرح مي نمايد. بعد از اعلام نتايج و پيام رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي مبني بر تأئيد انتخابات نيز سازمان مجاهدين با صدور چند بيانيه، بدون ارائه سند و مدركي صحت انتخابات را زير سئوال برده است.به عنوان مثال در اولين بيانيه بعد از اعلام نتايج تصريح شده است: «ما در وجود تقلب وتخّلف ترديدي نداشتيم». اين جريان با هدف القاء جعل و تقلب در انتخابات و تشويش اذهان عمومي، نامه وزارت كشور را جعل نموده و با انتصاب افتراء به اين وزارت خانه و توزيع وسيع آن قصد فريب افكار عمومي را داشته است.همچنين در بازرسي از منزل آقاي بهزاد نبوي عضو مؤثر و محوري سازمان مجاهدين اسنادي دال بر جعل سند با هدف تشويش اذهان عمومي به دست آمده كه به پيوست تقديم دادگاه مي‌شود. شايان توجّه اينكه نمونه هائي از اين اوراق و نامه هاي جعلي در ستادهاي برخي كانديداهاي ناكام و معترض نيز كشف گرديده است. حزب مشاركت، حزب كارگزاران، برخي از اعضاء مجمع روحانيون مبارز نيز رسماً و همسو با رسانه‌ها و گروههاي معاند و مخالف نظام صحّت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخابات مورد ترديد قرار دادند. اين مساله از آن جهت مهم و براي دادگاه قابل توجّه است كه اولاً طبق آنچه گفته شد مسأله تقلب همزاد با شروع فعاليت هاي انتخاباتي بوده كه حاكي از برنامه ريزي قبلي براي هدفي مشخص مي‌باشد. ثانيا؛ اين مسأله دليل اصلي بروز تشنجات واغتشاشاتي است كه خسارت مادي و معنوي فراواني از جمله كشته شدن هموطنانمان را در بر داشت و اين در حالي است كه متهمين بازداشت شده در اعترافات خود اذعان دارند كه با علم به عدم وجود تقلب وبا هدف ايجاد ترديد ، موضوع تقلب را مطرح نموده‌اند. مازيار بهاري خبرنگار هفته نامه نيوزويك در اين رابطه اظهار مي دارد: «رسانه هاي غربي خط تقلب در انتخابات را حتي قبل از برگزاري انتخابات پيگيري مي كردند و بنده هم در يك مصاحبه‌اي با آقاي خاتمي اين سؤال را از ايشان پرسيدم وپس از مصاحبه با ايشان مشاهده كردم كه جرياني مطابق با الگوي كلاسيك انقلاب رنگي در كشور دنبال مي شود». محمد علي ابطحي، مسوول دفتر رييس جمهور سابق كه اكنون در بازداشت به سر مي برد در مورد بحث تقلب اظهاراتي دارد كه به قسمت هايي از آن اشاره مي شود وي مي گويد: «بحث تقلب در انتخابات در ايران از سال 76 اولّين بار (توسط فرد مورد الاشاره) مطرح شد كه اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از اين صحبت خيلي استفاده كردند ودر اين انتخابات اخير هم اين بحث را بهزاد نبوي مطرح كرد ودر ستاد خاتمي بعنوان مسئول كميته صيانت از آرا مشغول به كار شد.» آقاي ابطحي مي گويد: «آقاي كروبي در جلسه اي با حضور ديگر دوستان اصلاح طلب اعلام كرد ؛ ما نبايد بر روي بحث تقلب در انتخابات پافشاري كنيم چون با اين كار اطمينان مردم سلب خواهد شد وديگر در انتخابات شركت نخواهند كرد. درهمان جلسه آقاي موسوي لاري اعلام كرد در انتخابات رياست جمهوري تقلب قطعي است.» وي در ادامه مي گويد: «بعد از اعلام كانديداتوري مهندس موسوي در ستاد ايشان آقاي محتشمي‌پور طرح تقلب را مطرح كرد ، هم آقاي موسوي وهم محتشمي پور زمينه بسيار تندي در اين باره داشتند وكميته صيانت از آراء را تشكيل دادند، نكته مهم در اين زمينه عقيده داشتن تمام اصلاح‌طلبان است بر اينكه بيش از 2 يا 3 ميليون تقلب نمي شود انجام داد. در جلسه بعد آقاي موسوي خوئيني ها اعلام كرد؛ ما نبايد فيتيله بحث تقلب در انتخابات را پايين بكشيم چون موقع جرزدن لازم مي شود.» آقاي ابطحي تصريح مي كند: «من اعتقادم اين است كه محتشمي پور ضربه بزرگي به مهندس موسوي وارد كرد، او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود؛ من به مهندس موسوي گفته‌ام كه نگران نباش ما آنقدر سند در مورد تقلب داريم كه مي‌توانيم مسير انتخابات را تغيير دهيم. آقاي مهندس موسوي به دليل بي‌تجربگي و دور بودن از صحنه سياسي زود تحت تأثير قرار مي‌گيرد.» ابطحي در ادامه گفته فوق افزود: «2 روز بعد از انتخابات از موسوي لاري در زمينه تقلب پرسيدم كه در جوابم گفت؛ محتشمي پور چرند مي‌گويد زيرا تغيير در آراء موسوي بيشتر از 700 الي800 هزار نخواهد بود.» مصطفي تاج زاده معاون سياسي وزير كشور و رييس ستاد انتخابات كشور در دولت آقاي خاتمي يكي ديگر از بازداشت شدگان است كه امكان تقلب را منتفي مي داند و در اين باره مي‌گويد:«تقلب در انتخابات وجهي نداشت اما به محض اينكه انتخابات تمام شد ومن از بچه هاي استان‌ها سؤال كردم احساس كردم كه انتخابات را باخته‌ايم ولي فاصله را 3 به1 نمي‌دانستيم». تاج‌زاده ادامه داد: «اين را هم براي اولين بار بگويم كه از ساعت 12 كه آراء اعلام شد هيچ كس از من نشنيد كه تقلب شده است. لذا چيزهايي كه مي‌گويند به من بر نمي‌گردد و من دخيل نبوده ام، البته حزبم بيانيه‌اي داده و بنده را هم مثل آنها مجازات كنيد.» مصطفي تاج زاده اضافه مي كند: «به نظر من اين انتخابات به لحاظ كمّي جزء كم نظيرترين وبه لحاظ كيفي جزو بي نظير ترين انتخاباتها بود.معتقدم اين سرمايه 40 ميليوني سرجايش محفوظ است.» همچنين در اظهارات يكي از متهمين آمده است: «... در جلسه روز شنبه مورخ 23/ 3/ 88 با آقاي تاج زاده و تعدادي از دوستان ديگر در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در محل ستاد آقاي تاج زاده با حالتي بهت زده و خاص حضور داشتند. از ايشان دو سوال مطرح كردم سوال اول: اوضاع رأي آقاي موسوي چطور است؟ ايشان گفتند: «رأي آقاي موسوي خوب نيست و آقاي احمدي نژاد قطعا در دور اول پيروز انتخابات خواهد بود. سوال دوم:‌به نظر شما تقلب شده؟ كه ايشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبيل تماس گرفته ام نتايج اعلام شده با نتايجي كه ما داشتيم هيچ تفاوتي نمي كند و تقلبي صورت نگرفته است.» بهزاد نبوي عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين، مشاور رييس جمهور سابق و نايب رئيس مجلس ششم نيز كه اكنون در بازداشت به سر مي برد در مورد طرح تقلب اعتراف مي‌كند: «ما هيچ سندي دال بر وجود تقلب نداشته ايم وبايد به رأي شوراي نگهبان التزام داشته باشيم». وقتي از آقاي نبوي خواسته شد كه لااقل براي جبران بخشي از تخلفات خود و به خاطر وضعيتي كه با طرح واهي تقلب به وجود آورده ايد و معترف هم هستيد كه سندي در تأييد آن نداريد و به خاطر اين ادعاهاي دروغ خسارت هاي جاني و مالي فراواني بر مردم عزيزمان تحميل نموده ايد. همين مسأله را رسما اعلام كنيد ايشان در پاسخ مي گويد: «من به آقاي موسوي خيانت نمي كنم.» از او سوال شد آيا به خاطر عدم خيانت به موسوي، حاضر هستيد كه به مردم خود و تاريخ كشورت خيانت كني؟ نامبرده هيچ پاسخي نمي دهد. رمضان‌زاده سخنگوي دولت آقاي خاتمي نيز در اين باره مي گويد: «من هميشه گفته‌ام و دوستان هم حزبي بنده هم مي‌دانند كه تقلب در ايران امكان ندارد.» محسن صفايي فراهاني عضو شوراي مركزي و رئيس هيأت اجرايي مشاركت، نماينده مجلس ششم و رئيس فدراسيون فوتبال از سال 1377 تا 1381 نيز در اقارير خود چنين مي گويد: «به هيچ وجه نمي توان پذيرفت كه در اين انتخابات تقلب شده است حتي اگر فرض را هم بر تقلب بدانيم يك ميليون، دو ميليون.» او همچنين در اين زمينه افزود: «براي خود من نيز سئوال است فردي مانند مهندس موسوي كه عملكردش در انقلاب اسلامي روشن است در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز عضو مي‌باشد و افرادي همچون آقايان محتشمي پور و موسوي لاري كه در دوره هاي گوناگون وزير كشور بودند چنين ادعايي در مورد تقلب در انتخابات را دارند.» خاطر نشان مي گردد كه بقيه متهمين نيز در اظهاراتي مشابه قائلند كه به هيچ وجه در اين انتخابات تقلب نشده و امكان تقلب هم وجود ندارد. مازيار بهاري، فيلمساز و خبرنگار شبكه هاي غربي در ادامه سخنان خود به نقش رسانه هاي غربي در طرح تقلب چنين اشاره مي كند: «رسانه هاي غربي از چند ماه پيش از برگزاري انتخابات خط تقلب در انتخابات را در كانون توجهات خود قرار دادند و به گونه اي زمينه‌چيني كردند كه اگر كانديداي مورد نظر آنان در انتخابات پيروز نشد، اين حركت را يك كودتا در آراء مردم تلقي كنند. چندي قبل با يكي از مشاوران كانديداي مورد قبول غرب گفت‌وگويي داشتيم كه ايشان هم اين نكته را مطرح كردند كه در كشور كودتا شده است.» بهاري در تكميل مطالب فوق مي‌افزايد:«در همين راستا آقاي موسوي قبل از اينكه نتايج انتخابات مشخص بشود طبق يك الگوي كلاسيك انقلاب رنگي گفتند «من پيروز انتخابات هستم و هر نتيجه اي غير از اين اعلام شود تقلب شده است.» با توجه به اقارير متهمين و ادله مثبته طرح تقلب از سوي احزاب و فعالان سياسي متهم در اين پرونده از پيش طراحي شده و با هدف ايجاد آشوب و اغتشاش صورت گرفته است و اين دقيقا يكي از مولفه‌هايي است كه در كودتاي مخملي مورد توجه ويژه بوده و علت اصلي بروز اغتشاشات و آشوب‌ها به شمار مي‌رود و نكته مهم اينكه در بحث تقلب هماهنگي كاملي بين متهمين با بيگانگان صورت پذيرفته است. 2) تجمعات غيرقانوني گسترده و اردو كشي‌هاي خياباني دومين شباهت كودتاي مخملي ايران با كشورهاي مذكور است، كه با هدف تمرين وايجاد آمادگي براي تسخير مراكز مهم دولتي صورت مي پذيرد، اتفاقي كه تقريباً در تمام كودتاهاي مخملي به وقوع پيوسته است اما در ايران با ناكامي مواجه شد. برگزاري تجمع در مقابل وزارت كشور، صدا وسيما ، مجلس شوراي اسلامي در همين رابطه ارزيابي مي گردد. حمله به حوزه مقاومت بسيج با سلاحهاي گرم و سرد وبمب‌هاي آتش‌زا كه پس از راهپيمائي غيرقانوني 25/ 3/ 88 در ميدان آزادي اتفاق افتاد بنا بر اعترافات متهمين و تصاوير متعددي كه از اين حادثه و عوامل فعال آن بدست آمده كاملاً حكايت از سازمان يافتگي و از پيش طراحي شده اين حمله دارد. حمل كوله پشتي‌هاي پر از سنگ و بمب‌هاي آتش‌زا، حمل نارنجك وديگر سلاحهاي گرم در حمله مذكور دليل محكمي است بر اين ادعا، البته لازم است در اينجا به اين نكته اشاره شود كه حساب اعتراضات بخشي از مردم با مهاجمين هدايت شده كاملاً جداست. رستم فرد تهراني مسوول سايت سهام نيوز در مورد اهداف برگزاري تجمعات مي گويد: «مسأله اي كه ما در جريان انتخابات اخير دنبال مي كرديم اين بود كه با برگزاري اين تجمعات بگوييم كه در انتخابات تقلب صورت گرفته است.» وي در ادامه به نحوه اطلاع رساني براي تجمعات اشاره مي كند ومي افزايد: «ما از سه طريق سايت، تلفن و ايميل زمان و مكان تجمعات را به اطلاع اعضاء شبكه رأي خود مي‌رسانديم.» كيان تاجبخش نيز با مقايسه‌اي بين اقدامات انجام شده در كودتاهاي مخملي چند كشور و آنچه كه در ايام انتخابات مشاهده شده مانند نمادسازي، زنجيره انساني، طرح تقلب، اعلام پيروزي پيش از شمارش آراء و تجمع گسترده در مقابل مراكز مهم دولتي با هدف تسخير آن اثبات مي‌كند كه در ايران هم بنا بوده يك كودتاي مخملي اتفاق بيفتد. آقاي ابطحي هم طي اظهارات خود مبني بر از تجمعات از پيش طراحي شده مي گويد: «در جشن پيروزي يا شكست كه نتيجه آن شورش است مسأله اي بود كه از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خيابان، تعيين مسير، آوردن تجهيزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فيس بوك تماما مواردي بود كه قبل از انتخابات آن را پيگيري مي كردند و مي خواستند اين اعتراضات را به يك نهضت تبديل كنند.» وي در ادامه مي افزايد: «صبح جمعه (22 خرداد) اطلاعيه اي در فيس بوك مهندس موسوي منتشر شد كه حاميان موسوي امشب تا صبح بيدار مي مانند، اين با موضوع سمبليكي كه كروبي مطرح كرده بود متفاوت بود. بعد از مشخص شدن نتايج اوليه انتخابات، ستاد مهندس موسوي به سرعت نيروهايش را سازماندهي كرد. تاج زاده، در يك تماس تلفني به من گفت: «ما قصد داريم اين جمعيت را تا پايان انتخابات نگه داريم و آنها را به تمام نقاط شهر هدايت كنيم.» ادامه دارد...
  • شنبه/ ۱۰ مرداد ۱۳۸۸ / ۱۶:۵۱
  • دسته‌بندی: حقوقی و قضایی
  • کد خبر: 8805-04833
  • خبرنگار : 71295