مهندسي فرهنگي مفاهيم علوم اجتماعي‌3 درآمدي بر جامعه‌شناسي

اشاره:
آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست سومين بخش از مقاله‌ي 
«درآمدي بر جامعه‌شناسي» از مجموعه‌ي مقالات آشنايي با مفاهيم علوم اجتماعي، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌ پژوهان‌اجتماعي ا‌ست كه در سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران تدوين شده است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به دنبال بررسي موضوع مهندسي فرهنگي و اهميت پيشگيري و كنترل آسيب‌هاي اجتماعي در اين زمينه به بررسي اين موضوع مي‌پردازد. 
 
اين مقاله به توضيحاتي درباره جامعه شناسي تضاد، انواع سوالات جامعه شناختي، روش‌ها و رشته‌هاي تلفيقي حاصل از جامعه‌شناسي مي‌پردازد.

مقالات «آشنايي با مفاهيم علوم اجتماعي» با ادبياتي ساده، مفاهيم تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهد كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري اجتماعي پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستندسازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود. سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت (rahbord.isna@gmail.comمقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند. 
در ادامه متن كامل اين مقاله به حضور خوانندگان تقديم مي‌شود.


«درآمدي بر جامعه شناسي»

ب: مکاتب جامعه‌شناسي بر معيار ديگري که به آن انگارش مي‌گويند نيز متمايز شده‌اند:
الف) انگارش نظم که پايه جامعه‌شناسي نظم است و شامل:
1- ساخت‌گرايي: توجه به مسائل و عوامل عيني در سطح کلان (دورکيم، اسپنسر، مانهايم و ...)
2- فردگرايي: توجه به عوامل سطح خرد يا فردي (وبر، زيمل، پارتو و ...)

ب) انگارش تضاد و تحول که پايه مکتب جامعه‌شناسي تضاد است و شامل:
1- ايده‌آليسم ديالتيک
(هگل)
2- ماترياليسم ديالتيک که ماده را عامل حرکت اجتماع مي‌داند (ديدگاه‌هاي مارکسيستي)

در اروپاي قرن 19 دو نوع شرايط مختلف وجود داشت:
1- شرايط نظم: در شرايط نظم، صاحبان انگارش نظم کساني هستند که از بالا به جامعه نگاه مي‌کنند، کساني که شرايط حاکم براي آن‌ها بسيار مناسب است و براي حفظ اين شرايط محافظه کارانه به اين ديدگاه گرويدند.
2- شرايط تضاد: پيامدهاي طبقه سرمايه‌داري براي طبقه پايين بسيار ناگوار بود. گرچه اين امر براي طبقات بالا مطلوب جلوه مي‌کرد، اما آن‌ها که از پايين به مسائل مي‌نگريستند، سياهي‌هاي جامعه را در قالب فقر، استثمار در کارخانه‌ها، بي‌عدالتي، بيماري، فساد و ... مي‌ديدند و لذا جامعه‌شناسي تضاد و تغيير را ايجاد کرده و به اين انگارش دامن زدند.

جامعه‌شناسي تضاد (Conflict)

"در جامعه‌شناسي تضاد، نظم به عنوان يک متغير وابسته مورد تحليل قرار مي‌گيرد." يعني نظم چيست؟ از کجا آمده است؟ به کجا مي‌رود؟ (بررسي گذشته و آينده تحولات اجتماعي و نظم).
پس تحول و تغيير نظام اجتماعي و مفاهيمي چون اصل حرکت – اصل تغيير و دگرگوني – اصل تضاد – اصل وحدت اضداد – اصل تبديل کميت به کيفيت (انقلاب) – اصل تکامل و مبارزه طبقاتي و ... مورد توجه است. ارزش‌هاي مشترک بنيادي در مکتب نظم، نظم است و در مکتب تضاد، تضاد و تغيير. عمده‌ترين شکلي که مکتب جامعه‌شناسي نظم دارد فونک‌سيوناليسم يا کارکردگرائي (Functionalism) است. فونک‌سيوناليسم يعني ما جامعه را به صورت يک کل تجسم کنيم که در اين کل اجزايي وجود دارد و هر يک از اين اجزاء که ساختار يا عناصر ناميده مي‌شوند، داراي يک وظيفه و کارکرد است. اين کارکرد هم به تقويت خود عنصر يا ساختار کمک مي‌کند و هم به تقويت ساير عناصر و در مجموع، اين کارکردها و ارتباط متقابل‌شان باهم به حفظ (maintain) نظم و تعادل در جامعه مي‌انجامد. چون اين عناصر در رابطه با کارکردشان مورد تاکيد قرار مي‌گيرند آن را کارکردگرايي گويند.
اين نوع تحليل که متغير مستقل را به کمک متغير وابسته تحليل کنيم، تحليل "کارکردي" گويند. اما در تحليل "علي" عکس حالت بالا رخ مي‌دهد. اين شيوه از تحليل و نگرش، پايه جامعه‌شناسي نظم است. مکتب جامعه‌شناسي نظم، علاوه بر نظم روي پايه‌ها و يا اصولي استوار است که عبارتند از: ارگانيسم گرايي، اثبات گرايي، اصل روان‌شناسي گشتالت، مردم‌شناسي يا انسان‌شناسي کارکردي و جامعه‌شناسي کارکردي.

سوالات جامعه‌شناختي

پرسش‌هايي که جامعه‌شناسان مطرح مي‌کنند و مي‌کوشند به آن‌ها پاسخ دهند شامل:
الف: سوالات واقعي: تأثيرات بسيار کلي را نشان مي‌دهند و به دنبال پاسخ به چگونگي رخداد پديده‌ها است. يعني آن‌چه را که جامعه‌شناسان ترجيح مي‌دهند تجربي بنامند.
ب: سوالات تطبيقي: جامعه‌شناسان اغلب مي‌خواهند با مطرح کردن سوالات تطبيقي يك زمينه اجتماعي را در درون يک جامعه به زمينه ديگري ربط داده يا نمونه‌هاي برگرفته از جوامع مختلف را با يکديگر مقايسه کنند.
ج: سوالات تکويني: در جامعه‌شناسي نه تنها بايد جوامع موجود را در رابطه با يکديگر مورد بررسي قرار دهيم، بلکه هم‌چنين مي‌بايست گذشته و حال را مقايسه کنيم. سوالاتي كه جامعه‌شناسان در اين‌جا مطرح مي‌کنند، تکويني است. براي درک ماهيت جهان امروزي بايد به اشکال گذشته جامعه بنگريم و نيز جهت اصلي فرآيندهاي دگرگوني را مطالعه کنيم.
د: سوالات نظري: براي دانستن اين‌که چرا پديده‌ها رخ مي‌دهند بايد سوالات نظري مطرح کنيم تا بتوانيم در درک علل هر آن‌چه که موضوع اصلي يک مطالعه خاص است واقعيات را به درستي تبيين کنيم.

روش‌هاي جامعه‌شناسي

معمولا گفته مي‌شود که کار جامعه‌شناس، تبيين پديده‌ها و روابط اجتماعي است. به ديگر سخن جامعه‌شناس پويش‌هاي اجتماعي را به مشاهده گرفته، بازبيني نموده و چگونگي آن‌ها را توضيح مي‌دهد. اما اين‌که چگونه به چنين بيان و توضيحي مي‌رسد خود مساله‌اي در خور توجه است. چگونه بايست پديده‌ها و روابط اجتماعي را شناخت؟
معمولا دانشمندان اجتماعي روش‌هاي تحقيق و بررسي‌هاي خاصي را برمي‌گزينند، چيزي که در جامعه‌شناسي به روش‌هاي تحقيق و بررسي معروف است. ولي پيش از اين مرحله انديشمندان اجتماعي به مسائل ديگر –آگاهانه يا ناخودآگاه– مي‌پردازند كه چون پايه‌هاي فكري و جهان‌شناختي آن‌ها، تعيين بخش چگونگي رويارويي آنان با جهان واقع است. به ديگر سخن، اين چشم‌انداز فلسفي جامعه‌شناس است كه او را در انتخاب و گزينش مساله و ميزان درگيري او با مسائل و پديده‌هاي اجتماعي مشخص مي‌كند. بنابراين هر جامعه‌شناس از گونه خاصي از نگرش‌ها و پايگاه‌هاي فلسفي وي‍ژه‌اي برخوردار است كه به مراتب نظام جامعه‌شناسي او را رنگي خاص مي‌بخشد. اين مقدمات را در اصطلاح "فروض مسلم" و يا "اصول موضوعه" مي‌نامند كه زمينه اصلي و مقدمه اجتناب‌ناپذيري است كه مبناي نظريه‌هاي علمي را مي‌سازد.
بررسي اين پايگاه‌هاي فلسفي را در اصطلاح مطالعاتي علوم، در جستار روش‌شناسي و بدين سياق بررسي آن را در قلمرو جامعه‌شناسي در جستار روش‌شناختي جامعه‌شناسي و يا چشم‌اندازهاي روش‌شناختي در جامعه‌شناسي دنبال مي‌كنند.
در يك نگاه كلي مي‌توان گفت جامعه‌شناسي امروزه از دو روش مطالعه استفاده مي‌كند:
الف- روش‌هاي كمي
ب- روش‌هاي كيفي

در مجموع از جمله روش‌هايي که در جامعه‌شناسي از آن‌ها استفاده مي‌شود، روش قياسي، روش استقرايي، مشاهده کنترل شده و آزمايش کنترل شده، روش تاريخي، مطالعه ميداني، مشاهده مستقيم، مصاحبه، پرسشنامه، مطالعه موردي، مطالعه فعال و ... است. البته متذكر مي‌شويم كه روش‌هاي مختلفي كه در جامعه‌شناسي به كار مي‌رود جنبه انحصاري ندارد. برخي از آن‌ها جنبه تكميلي داشته و جامعه‌شناسان غالبا در مطالعات و بررسي‌هاي خود در آن واحد از چند روش استفاده مي‌كنند.

شعب جامعه‌شناسي و رشته‌هاي مورد علاقه جامعه‌شناسان

همان‌طور که در مطالب قبل به آن اشاره شد، امروزه جامعه‌شناسي با تمامي رشته‌ها در ارتباط است و اين ارتباط باعث به وجود آمدن رشته‌هاي تلفيقي جديدي مانند جامعه‌شناسي ارتباطات، جامعه‌شناسي پزشکي، جامعه‌شناسي صنعتي، جامعه‌شناسي ورزش، جامعه‌شناسي شهري، جامعه‌شناسي انحرافات، جامعه‌شناسي خانواده، جامعه‌شناسي تاريخ، جامعه‌شناسي روستايي، بي‌سازماني اجتماعي، جامعه‌شناسي آموزش و پرورش، جامعه‌شناسي دين، و ... شده است. امروزه جامعه‌شناسي روز به روز در حال گسترش و پيشرفت بوده و در حال باز کردن دريچه‌هاي جديدي به سوي علاقمندان به اين رشته است.

ادامه دارد...

تدوين: مختار نائيجي
دانشجوي كارشناسي ارشد جامعه‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس تهران
خبرنگار علوم اجتماعي سرويس مسائل راهبردي ايران

  • چهارشنبه/ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸ / ۱۰:۰۴
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8802-17973.98391
  • خبرنگار : 71128