يك شاهنامه پژوه: حجم شاهنامه چهار برابر "الياد و اوديسه" هومر است چند پهلو بودن از خصوصيات شاهنامه است
مسوول کتابخانه مرکزي دانشگاه ايالتي کاليفرنيا گفت: حماسه ملي ما صد هزار خط شعر دارد به طوري که حجم آن تقريبا معادل چهار برابر "الياد و اوديسه" هومر است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منطقه خراسان، دکتر محمود اميد سالار در همايش "پيام جهاني فردوسي" در فرهنگسراي جهاد دانشگاهي مشهد به ارائه مقالهاي با موضوع "زندگينامه پهلواني و وحدت ادبي روايات شاهنامه" پرداخت و گفت: حماسه ملي ما صد هزار خط شعر دارد به طوري که حجم آن تقريبا معادل چهار برابر "الياد و اوديسه" هومر است. وي ابراز داشت: شاهنامه ابومنصوري به حكم اينكه يك اثر ادبي بوده است، نظم و ساختار مشخصي داشته و برغم اينكه متنش در دست نيست، مي توان توالي داستانها و وحدت ادبي آن را از روي "غرر السير" ثعالبي شاهنامه فردوسي بازسازي كرد. وي اظهار داشت: منظور از نظم روايت در شاهنامه اين است كه داستانهاي شاهنامه ابو منصوري به همين ترتيبي كه اكنون در شاهنامه فردوسي ميبينيم، بوده و فردوسي در تسلسل آنها دست نبرده و داستاني را از جايي به جايي ديگر منتقل نكرده است. دکتر اميد سالار تصريح کرد: منظور از وحدت روايت در شاهنامه اين است كه داستانهاي شاهنامه فردوسي به شرطي كه از داستانهاي الحاقي نباشد در عين تنوع طبق يك نظام و تسلسل منطقي پشت سر يكديگر قرار گرفتهاند و مجموعهاي را تشكيل ميدهند كه داراي وحدت ادبي و انسجام است. اين شاهنامه پژوه ادامه داد: به عبارت ديگر اگر مثلا داستان سياوش يا رستم و سهراب، يا اكوان ديو را از محل خودشان در شاهنامه به موضع ديگري منتقل كنيم، وحدت ادبي كتاب صدمه مي بيند و حماسه ملي ايران بخشي از انسجام روايت خودش را از دست مي دهد. وي گفت: انسجام روايت در كل شاهنامه، از آغاز داستان كيومرث تا پايان پادشاهي يزدگرد قابل ادراك است و محدود به داستان هايي از قبيل "رستم واسفنديار "يا "رستم و سهراب" و جز آن نيست. مسوول کتابخانه مرکزي دانشگاه ايالتي کاليفرنيا ادامه داد: ولي چون شاهنامه حماسه اي بسيار بلند است، دريافت انسجام كلي روايات آن دشوار است، به عبارت ديگر اگر هر مصراع شاهنامه را برابر با يك خط شعر در سنت ادبي غربي بگيريم و شاهنامه را در حدود پنجاه هزار بيت فرض كنيم، حماسه ملي ما صد هزار خط شعر دارد يعني حجم آن تقريبا معادل چهار برابر "الياد و اوديسه" است. دکتر اميد سالار خاطرنشان کرد: طبعا ادراك انسجام و وحدت روايت درچنين اثر مفصلي دشوارتر از دريافت اين خصوصيت در آثار كوتاه تر است، از اين گذشته اكثر كساني كه شاهنامه را ميخوانند آن را از ابتدا تا انتها بدون وقفه نمي خوانند بلكه داستان به داستان مطالعه ميكنند و در نتيجه سر رشته حكايت از دستشان در مي رود و متوجه تسلسل واقعي نمي شوند. وي در ادامه افزود: شايد به همين دليل برخي از فضلا معتقدند كه تعدادي از داستانهاي شاهنامه مانند داستان "رستم و سهراب"، "فرود اكوان ديو" و "بيژن و منيژه" در منبع اصلي فردوسي نبودهاند و فردوسي آنها را از منابع ديگر يا از فولكلور ايران گرفته و به شاهنامه افزوده است و طبعا گمان ميكنند كه اين داستانها با روند كلي روايت شاهنامه پيوند نزديكي ندارند که اين نظر، درست نيست. دکتر اميد سالار ادامه داد: اگر داستانهاي شاهنامه را با دقت بررسي كنيم، ميبينيم كه همه آنها بدون استثنا از روي يك نظم ادبي خاصي به هم مرتبطاند و آن داستانهاي كه مجزا پنداشته شدهاند در واقع اجزاي يك داستان بلندترند. وي با اشاره به الگوي زندگينامه پهلواني، گفت: آن بخش از شاهنامه كه با داستان سياوش شروع و به پادشاهي لهراسپ ختم ميگردد، در واقع يك داستان واحدست كه قسمتهاي متفاوتي دارد. ساخت كلي اين داستان مطابق ساخت الگويي است كه در مطالعات حماسي تطبيقي با عنوان مبحث "انگاره" يا "الگوي سرگذشت پهلوان" شناخته ميشود. اين شاهنامه پژوه افزود:اولين كسي كه اين ساختار را در حوادث زندگي پهلوانان سنتي مطرح كرد، دانشمند انگليسي" ادوارد تايلر" بود كه در سال 1871 متوجه شد كه زندگي بيشتر اين پهلوانان از الگوي خاصي پيروي ميكند. وي اظهار داشت: پس از تايلر، يوهان گئورگ فن هان اتريشي زندگي پهلوانان حماسي را مورد بررسي قرار داد، با آنكه "فان هان" در آخرين سال حياتش يعني در سال 1864 متوجه وجود اين ساختار كلي در داستانهاي پهلواني شده بود، عقايد او در اين مورد براي اولين بار هفت سال پس از مرگش، يعني در سال 1876 تحت عنوان "مطالعات حماسي "منتشر شد. دکتر اميد سالار خاطرنشان کرد: "فن هان "معتقد است كه 16 حادثه در زندگي پهلوانان سنتي آريايي قابل تشخيص است. "فن هان" طرح هاي خود را با مقايسه ماجراهاي چهارده پهلوان حماسي عبارت از پرسئوس، هركول، اوديپ، آمفيون و زتا، پلئيس و نلئوس، ديتريش، ولفديتريش، زيگفريد، كورش، كيخسرو، كرنه، و كريشنا تهيه كرده است. وي گفت: طرح "فن هان" كه براساس بررسي حوادث زندگاني پهلواني كه يكي از آنها " كيخسرو" است ابداع گشته که بر زندگي كيخسرو قابل تعميم است، بدين معني كه مادر كيخسرو شاهزاده توراني و پدرش شاهزادهاي ايراني است و پديد آمدن او و پادشاه شدنش در خواب به سياوخش اعلام شده است و پس از زاده شدن مدتي نزد چوپانان پرورش مي يابد و در كودكي علائم پادشاهي از وجناتش پيداست. بعدها براي كين خواهي پدر به ايران ميرود و پس از كسب قدرت با سپاهي به توران باز ميگردد و افراسياب و ديگر كساني را كه قاتلين پدرش بودند را ميكشد و در پايان به نحوي اسرار آميز در برف ناپديد ميشود. دکتر اميدسالار افزود: داستان سياوخش و تبعيد او از ايران"در واقع مقدمه داستان زاده شدن كيخسرو است و داستان "فرود" نيز از حكايات جنبي مربوط به ساختار زندگي پهلواني است که در حيات ديگر پهلوانان سنتي نيز ديده ميشود. وي تصريح کرد:منطق روايت در داستان پادشاهي كيخسرو به صور گوناگوني بروز مي كند و داستانهاي سياوخش، فرود، اكوان، بيژن و منيژه را به صورتي معقول به يكديگر مي پيوندد. تسلسل اين داستان پيرو يك منطق دروني است كه در نهايت ايجاز چنان داستانها را در يكديگر ميبافد كه جاي هيچ چون و چرائي در تسلسل منطقي حكايت باقي نميگذارد. اين شاهنامه پژوه گفت:هنگام تدوين شاهنامه ابو منصوري و شايد بسيار پيش تر از آن، اين داستانها در منابع كتبي كه شاهنامه ابومنصوري براساس آنها تدوين شده است، نظم منطقي و تسلسل روائي خود را حاصل كردهاند. وي با اشاره به داستان فرود و كيخسرو تاکيد کرد: برخي داستان فرود را وصله ناجوري بر حوادث كين خواهي كيخسرو از افراسياب دانسته و معتقدند كه اين داستان كاري به كين خواهي ندارد و بود و نبود آن بر تسلسل وقايع لشكر كشي كيخسرو به توران تاثيري ندارد در حالي که اين عقيده درست نيست زيرا فردوسي ديوانه نبوده است كه يك داستان را از افوه يا از جاي ديگري بگيرد و بدون دليل مثل وصله ناجوري بر روايت شاهنامه تحميل كند. اين شاهنامه پژوه ادامه داد: بنابراين حتي اگر فرض كنيم كه شاعر ملي ما داستان فرود را از منبعي به غير از شاهنامه منثور اخذ كرده است، ميتوان مطمئن بود كه براي اينكار دليل محكمي در دست داشته يا احتياجي حس ميكرده است. دکتر اميد سالار افزود: ادباي مسلمان در قديم هم به ساختار كتابي كه مي نوشتهاند توجه داشتهاند و هم به قالب اثرشان، و درين انديشه بودهاند كه قالب و محتوا را با يكديگر را هماهنگ كنند. بنابراين استقلال داستان فرود از بقيه حوادث كين خواهي كيخسرو ظاهري و سطحي است، زيرا اگر به زمينه روائي اين داستان نظري بيفكنيم، مي بينيم كه داستان فرود در تثبيت پادشاهي كيخسرو نقشي كاملا اساسي دارد. وي اظهار داشت: چند پهلو بودن از خصوصيات شاهنامه است كه به عنوان يك اثر بديع هنري از همه ابزارها و شگردهاي ادبي براي ارائه مقصود بهره ميگيرد؛ چند پهلو بودن ابيات شاهنامه مخصوصا در بيانات جريره، مادر فرود كه او را تشويق ميكند تا براي خونخواهي پدر به سپاه برادرش كيخسرو بپيوندند، كاملا آشكارست. اين نشست به همت "قطب علمي فردوسي شناسي"، "فرهنگسراي فردوسي" و "فرهنگسراي جهاد دانشگاهي مشهد" برگزار شد. انتهاي پيام