مصطفي رحماندوست بيان كرد: انتقال مفاهيمي مانند ايثارگري در ادبيات كودك و نوجوان، الزاما بهمعني ترسيم فضاهاي جنگي نيست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين نويسنده كه در يكي از نشستهاي تخصصي سراي اهل قلم كودك و نوجوان در نمايشگاه كتاب، با موضوع «مفهوم ايثارگري در ادبيات كودك و نوجوان» سخن ميگفت، ادامه داد: اگر ما بتوانيم از طريق متن، بچهها را ترغيب كنيم كه از بهترينهاي خود مانند لباس و اسباببازي بگذرند و اينها را در اختيار ديگري قرار دهند، اين مفهوم را منتقل كردهايم.
وي گفت: جنگ، پديدهي زشتي است كه نبايد در ادبيات كودك و نوجوان به آن پرداخته شود. علاوه بر اين، تشريح مفهوم ايثار فقط از طريق تشريح جبهههاي جنگ ميسر نيست. اگر ما بتوانيم از طريق ادبيات، اين حس را در كودك ايجاد كنيم كه بهترينهاي دارايي خود را اختيار ديگران قرار دهد، موفق هستيم.
اين نويسندهي حوزهي ادبيات كودكان اظهار داشت: ما بايد به جنگ بهعنوان بخشي از تاريخ نگاه كنيم، نه بيشتر. امروزه، فيلمهاي سينمايي و آثار بسياري در زمينههاي جنگ جهاني دوم ساخته شدهاند كه ضمن اجتناب از تشريح صحنههاي پرخشونت جنگ، مخاطب خود را به نوعي همدلي با شخصيتهاي داستان سوق ميدهند.
وي بيان كرد: در زمان جنگ، مفهوم ايثار و شهادت با امروز خيلي تفاوت دارد و ما ناچاريم، دربارهي مسايلي حرف بزنيم كه براي بچههاي اين نسل اصلا ملموس نيستند. بچههاي نسل گذشته ميديدند كه چگونه پدري كه تا ديروز با ماشين دنبال بچهاش به مدرسه ميآمد، روي دستها حمل ميشود؛ اما بچهي امروز، هيچ مفهوم و خاطرهاي از شهادت در ذهن ندارد. به علاوه، بسياري از بچههاي نسل ديروز نسبت به عملكرد پدران خود شاكياند.
او گفت: در ادبيات كودك و نوجوان ما بايد از طريق متن، نوعي حس همدلي و همحسي را در مخاطب ايجاد كنيم. البته در بخش شعر كودك، اين كار سختتر است، چون در داستان، امكان انتقال حس زماني و مكاني وجود دارد؛ اما چون شعر بسيار كوتاه و تعداد واژگان آن كم است، فرصتي براي ايجاد همحسي وجود ندارد.
رحماندوست در بخش ديگري از سخنان خود، اظهار كرد: ما در خلق ادبيات كودك با موضوع ايثارگري، نميتوانيم به آرش كمانگير تمسك جوييم، چون آرش كمانگير، جايگزين خارجي ندارد و يك شخصيت اسطورهيي است.
وي با اشاره به وجود كتابهايي با موضوع زندگينامهها و شرح حال شهداي جنگ تحميلي، گفت: هيچيك از اين كتابها، بر مخاطب كودك و نوجوان تأثيرگذار نيستند، چون زماني اين آثار تأثيرگذار خواهند شد كه دروني شوند.
او ادامه داد: ارايهي شخصيت قديسين از شهدا، بزرگترين ضربه است، چون كودك، ناخودآگاه در ذهن خود اين را مطرح ميكند كه اين افراد از ابتدا با ما تفاوت داشتهاند؛ البته اين موضوع با واقعيت نيز چندان سازگار نيست و اين افراد در زندگي خود دچار فراز و فرودهايي بودهاند. از سوي ديگر، اين شخصيتها اسطوره نيستند، پس نميتوانند آرش كمانگيرهاي زمان خود تصور شوند.
در ادامهي اين نشست، ابراهيم حسنبيگي با طرح اين پرسش كه آيا در هشت سال دفاع مقدس، آرش كمانگيري نبوده است؟ گفت: بايد آرشهاي خود را به بچهها معرفي كنيم. اين توجيه كه چون جنگ پديدهاي خشن است، پس نبايد آن را براي بچهها بازگو كرد، يك بهانه است.
اين نويسنده بيان كرد: امروز سيديهاي زيادي با موضوع جنگ ساخته ميشوند، اتفاقا پرطرفدار هم هستند، چون سرشار از هيجاناند. در ادبيات هم همين طور است. ادبيات دفاع مقدس ميتواند سرشار از هيجان باشد. اين زنگ خطري است كه فرزندان شهدا ميپرسند، چرا پدرشان به جنگ رفته است.
وي افزود: براي نگارش ادبيات ايثارگري براي كودكان، ميتوان به تشريح هنرمندانهي موضوعها و مباحث كودكان و نوجوانان پرداخت كه در زمان جنگ، درگير اين پديدهي ناخواسته بودند و نقش ايثار كودكان و نوجوانان را در اين دوره پررنگ كرد.
سپس منوچهر اكبرلو با موضوع مفهوم ايثار در ادبيات ترجمهيي سخن گفت و اظهار داشت: در ادبيات جهان، براي نگارش چنين موضوعي، شخصيتهاي دين را درگير موقعيتها ميكنند. درحاليكه ما در ترسيم اين داستانها بهدنبال ادبيات پاستوريزهايم كه معمولا از هر نوع هيجاني خالي است.
وي ادامه داد: در ادبيات جهان، هيچ تقسيمبندي خاصي در زمينهي كتابها بهشكلي كه ما به آن باور داريم، وجود ندارد. بنابراين مفاهيم ارزشي در قالبهاي سرگرمكننده و جذاب ارايه ميشوند. درحاليكه ما تصور ميكنيم، وقتي قرار است، دربارهي برخي مفاهيم جدي مانند ايثارگري صحبت كنيم، حتما بايد زبان محاوره را كنار بگذاريم و فقط بهصورت ادبي بنويسيم. تصورمان اين است كه زمان محاوره، شأن ارزشي افراد را پايين ميآورد، ولي اينطور نيست.
به گفتهي اكبرلو، در ادبيات ما، نويسنده حكم نهايي را صادر ميكند و ادبيات افسانهيي و فانتزي را براي بيان ارزشها به مدد ميگيرد، درحاليكه ادبيات ما بيشتر رئال است.
انتهاي پيام