سيدمحمد بهشتي: ابيانه شهري استثنايي است

به اعتقاد مدير دانشنامه‌ي تاريخ معماري و شهرسازي ايران‌زمين، داشتن شاخصه‌هايي مانند جمعيت يا بزرگ‌راه و خيابا‌ن‌هاي اصلي از مواردي‌اند كه مي‌توانند شهر و روستا را از يكديگر جدا كنند.

به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سيدمحمد بهشتي كه در امروز بخش دوم نشست هنر و باستان‌شناسي روستاي تاريخي ابيانه در مركز هنرپژوهي نقش جهان سخن مي‌گفت، در توضيحي درباره‌ي شهر يا روستا دانستن ابيانه، بيان كرد: همه‌ي اهالي ابيانه، اين مكان را به‌عنوان روستا مي‌شناسند؛ ولي اين پرسش مطرح مي‌شود كه ابيانه شهر است يا روستا، درحالي‌كه براساس همه‌ي قرائن ظاهري به‌نظر مي‌رسد، اين مكان روستاست.

وي ادامه داد: معمولا زماني كه درباره‌ي شهر صحبت مي‌كنيم، حتما براساس شاخصه‌اي مانند جمعيت، اين لفظ را به كار مي‌بريم يا خارج از مناسبات رسمي، معمولا زماني كه به يك زيستگاه با عناصري مانند مجسمه، بلوار، ميدان يا ساختمان‌هايي با اشكال مختلف وارد مي‌شويم، به‌نظر مي‌رسد، آن مكان بايد شهر باشد.

او با تأكيد بر اين‌كه ما تا 50 سال پيش، درك دقيق‌تري نسبت به شهر داشتيم، گفت: در آن زمان، بدون توصيف هيچ موردي، متوجه وضعيت مكاني مي‌شديم. اكنون بنابر دركي كه از شهر داريم، شهر به شهريت و مدنيت، شهريت پيدا مي‌كند. در واقع، در هر جايي كه شاهد تمدن و مناسبات مدني باشيم، آن مكان شهر ناميده مي‌شود.

وي در توضيح تمدن و مناسبت مدني، اظهار داشت: تعداد ساختمان‌ها و عناصري كه امروز تشكيل‌دهنده‌ي شهرند يا موارد ديگر به‌عنوان معياري براي شهر به‌شمار مي‌آيند، مكاني به نام شهر ناميده مي‌شوند. در يك روستا ما با فرهنگ و كيفيت فرهنگي به اسم فرهنگ روستايي مواجه هستيم، در اين كيفيت فرهنگي، افراد يا همديگر را مي‌شناسند يا با هم غريبه‌اند.

بهشتي افزود: در روستا، مكان‌هاي خاصي هستند كه داراي مكانيت‌اند و بيش‌تر مكان‌ها در روستا، ارزش عملكردي دارند.

اين مدرس دانشگاه با ذكر خصوصياتي متفاوت از روستا و شهر در كنار هم و مقايسه‌ي آن‌ها با يكديگر، مانند آداب و رسوم و سنت‌ها در هريك از اين مكان‌ها، گفت: شهر به شهريت و مدنيت، شهر مي‌شود.

وي تمدن را مهم‌ترين شاخصه‌ي شهر بودن يك مكان دانست و بيان كرد: اگر اين تمدن و مدنيت نباشد، هرقدر آن شهر جمعيت زيادي داشته باشد و داراي بلوار و اتوبان باشد، شهر نمي‌شود.

او در مقايسه‌اي ميان دو منطقه‌ي كرج و ابيانه، درباره‌ي شهر يا روستا بودن آن‌ها، اظهار داشت: در صورت ظاهر، همه كرج را شهر حساب مي‌كنند، ولي در حقيقت، كرج يك روستاست؛ اما ابيانه به‌خاطر وجود مدنيت و آداب و رسومي كه وجود دارند، يك شهر است. ادبياتي كه مردم ابيانه با آن صحبت مي‌كنند، همه معنا دارند. آن‌ها از زبان فقط استفاده‌ي عمكردي نمي‌كنند، بلكه يكسري پيام ديگر هم دربردارد.

رييس پيشين سازمان ميراث فرهنگي كشور گفت: در كشور ما، زيستگاه‌هاي ديگري نيز شبيه ابيانه وجود دارند كه ظاهرا كوچك‌ترند، ولي زماني كه آنجا مي‌رويم، آن مكان‌ها روستا نيستند، چون داراي مناسبت مدني حاكم بر خود هستند.

وي دو منطقه‌ي قهي و بادرود را شامل اين خصوصيت دانست و افزود: اين سنت وجود داشته كه در حيات اجتماعي ما ايراني‌ها، هر زمان كه قدري ثبات ايجاد مي‌شده، مدنيت به مثابه‌ي يك تحفه تا اعماق روستاهاي ما رسوخ داشته است.

بهشتي ادامه داد: فرصت تعامل بين شهر و روستا زماني به‌طور جدي فراهم مي‌شود كه در عمل، اين تحفه (مدنيت) از شهر به روستا منتقل شود. منظور، يك جور برخوردار شدن از شهريت در فضاي روستايي است كه حاصل تعامل با شهر، بخصوص در دوره‌ي ثبات بوده، ولي گاهي اين احتمال پيش مي‌آيد كه اساس بنياد يك زيستگاه بر مناسبات مدني شكل مي‌گيرد و به نيازي كه مستلزم برخورداري از فرهنگ شهرنشيني است، قصد دارد، پاسخ دهد.

وي با بيان اين پرسش كه ابيانه چگونه شهر شده است؟ گفت: براثر كاشت درخت آلو، ابيانه شهر نشده است؛ زماني كه ما در يك جايي با شهر مواجه مي‌شويم تا 50 سال پيش از اين كه رفتار مدرنيستي در شهرها گسترش پيدا كند، يك نشانه‌ي عيني وجود داشت كه نشان از شهر بودن يك مكان داشت.

او وجود مسجدجامع در شهرها را مهم‌ترين نشانه براي شهر بودن يك منطقه دانست و اظهار كرد: تا سال 1335 در كل ايران فقط 200 شهر داشتيم، ابيانه به اعتبار اين‌كه يك راه ارتباطي قوي بوده، شهر نشده و اين منطقه در مقايسه با شهرهاي ديگر، يك منظومه است، يك شهر با چند آبادي. اكنون بايد يك باستان‌شناسي فرهنگي انجام داد تا براساس آن، احتمال رشد ابيانه را بررسي كرد.

وي ادامه داد: مي‌توان اين احتمال را درنظر گرفت كه ابيانه‌يي‌ها اين مكان را شهر كردند، پس مي‌توان احتمال داد كه آن‌ها قبلا در شهر ديگري بوده‌اند و سپس به ابيانه مهاجرت كرده و به اينجا پناه آورده‌اند.

او در پاسخ به اين پرسش كه چرا ابيانه با زيستگاه‌هاي اطراف خود متفاوت است، بيان كرد: ابيانه‌يي‌ها از ابتدا تفاوت‌هايي را با ديگر مكان‌ها داشته‌اند، از ابتدا به مكان ديگري مربوط بوده، سپس در اين نقطه استقرار پيدا كرده‌اند و بنا به كيفيت فرهنگ‌شان شايد از جمله قديمي‌ترين نقاط كشور باشند، چون شواهد عيني حضور اسلام را در ابيانه مي‌توان ديد. اين قضيه فقط يك شهريت و يك‌سري مناسبات مدني را مي‌طلبد.

اين مدرس دانشگاه تأكيد كرد: من معتقدم، ابيانه شهر است، چون شرط شهر بودن به شهريت و مدنيت است. ابيانه شهري استثنايي است كه شهريت آن براثر توسعه‌ي يك روستا نبوده، بلكه بنا به نقش ناگزيري كه از شاخص‌هاي مدنيت داشته و قطع نشده، شهر است.

به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي اين همايش بهرخ برومندي ـ پژوهشگر پايگاه ميراث فرهنگي روستاي تاريخي ابيانه ـ به ارايه‌ي توضيح‌هايي درباره‌ي ويژگي‌هاي آييني و تدفيني در دره‌ي تاريخي برزرود پرداخت و پس از آن، باستان‌شناس اين پايگاه مطالبي را درباره‌ي شيوه‌ي كلي مرمت در ابيانه بيان كرد.

در اين مراسم، از بهرخ برومندي به‌عنوان پژوهشگر برگزيده‌ي پايگاه ميراث فرهنگي روستاي تاريخي ابيانه تجليل شد.

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ / ۱۶:۴۶
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8802-11114
  • خبرنگار : 71191