اشاره:
آن چه كه در پي ميآيد حاصل پژوهشي است كه توسط "طيبه امام جمعه كاشاني" در كميتهي مولفههاي اصلي آموزش و پرورش طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش انجام گرفته است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع تحول و نوسازي نظام آموزشي کشور، جهت تسهيل دسترسي خبرنگاران و سياستپژوهان حوزهي آموزش و پرورش خلاصه اين پژوهش را منتشر ميكند.
*********
بررسي و تحليل وضعيت كمّي عملكرد يادگيري در نظام آموزش و پرورش ايران
و تبيين آن با توجه به محيط يادگيري
اين مطالعه در راستاي اهداف تدوين سند ملي توسعه آموزش و پرورش و ماموريت كميته "مطالعات ناظر بر مولفههاي اصلي آموزش و پرورش" جهت پاسخگويي به سوالهاي زير انجام شد:
1- وضعيت كمي موجود شاخصهاي عملكرد يادگيري نظام آموزشي در هر يك از دورههاي تحصيلي چگونه است؟
2- وضعيت كمي موجود شاخصهاي محيط يادگيري نظام آموزشي در هر يك از دورههاي تحصيلي چگونه است؟
3- وضعيت كمي مطلوب شاخصهاي عملكرد يادگيري نظام آموزشي در هر يك از دورههاي تحصيلي چگونه است؟
4- وضعيت كمي مطلوب شاخصهاي محيط يادگيري نظام آموزشي در هر يك از دورههاي تحصيلي چگونه است؟
5- نقاط قوت و ضعف وضعيت كمي مولفههاي عملكرد و محيط يادگيري نظام آموزش و پرورش ايران كدام است؟
به منظور پاسخگويي به سوالها به اسناد و مدارك آماري موجود كشور مراجعه و اطلاعات موجود مربوط به هر يك از شاخصهاي محيط و عملكرد يادگيري بين سالهاي 84-79 و نيز اطلاعات مربوط به پيشبيني اين شاخصها بين سالهاي 1393-1384 مورد شناسايي قرار گرفت (لازم به توضيح است كه آمارهاي ارائه شده در مدارك و اسناد موجود كشور نه تنها با يكديگر، بلكه با آمار ارائه شده در بانك جهاني و يونسكو نيز مطابقت نداشتند. لذا محقق آمار ارائه شده در دو سايت بينالمللي، بانك جهاني و يونسكو، را به دليل اهميت آن در ارزيابي عملكرد بينالمللي ايران مورد ملاحظه قرار داد. همچنين با توجه به سند چشمانداز بيست ساله كشور كه به جايگاه اول علمي ايران در سطح كشورهاي منطقه آسياي جنوب غربي - شامل كشورهاي آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه- اشاره شده است، اطلاعات كمي موجود مربوط به شاخصهاي ارائه شده آموزش و پرورش از منابع آماري و سايتهاي معتبر استخراج و در جداول تطبيقي مورد مقايسه قرار گرفت. در ادامه از مقايسه شاخصهاي كمي موجود و مطلوب، نقاط قوت و ضعف اين شاخصها در زمينه عملكرد و محيط يادگيري در نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران مشخص گرديد (لازم به توضيح است كه آمار موثق و مطمئن در زمينه برخي شاخصهاي مورد مطالعه در سطح جهاني در دسترس نبود، لذا محقق به دليل الزام در استفاده از اطلاعات آماري معتبر، در مطالعه تطبيقي ايران با كشورهاي منطقه و پيشرفته شاخصهاي موجود را مورد بررسي قرار داده است).
در اين مطالعه ابتدا وضعيت موجود شاخصهاي عملكرد يادگيري مورد بررسي قرار گرفت. سپس بر اساس نتايج شاخصهاي عملكردي به منظور دستيابي به علل ظهور مشكلات عملكرد يادگيري دانشآموزان، وضعيت موجود شاخصهاي دروندادي و فرايندي مطالعه شده است.
شاخصهاي دروندادي اين مطالعه عبارتند از:
- سهم آموزش از توليد ناخالص داخلي
- نسبت سرانه دانشآموزي در دوره ابتدايي به سرانه توليد ناخالص داخلي
- ميزان دستيابي دانشآموزان دختر و پسر به آموزش
- نرخ پوشش ظاهري دوره ابتدايي
- نرخ پوشش ظاهري دوره متوسطه
- نرخ پوشش واقعي دوره ابتدايي
- نرخ پوشش واقعي دوره متوسطه
- نرخ جذب ظاهري (نرخ ناخالص جذب) پايه اول ابتدايي
- نرخ جذب واقعي (نرخ خالص جذب) پايه اول ابتدايي
- نسبت دانشآموز به معلم در دوره ابتدايي
- سهم بخش خصوصي از آموزش و پرورش دوره ابتدايي
- نسبت دانشآموز به معلم در دوره متوسطه
- سهم بخش خصوصي از آموزش و پرورش دوره متوسطه
شاخصهاي فرايندي عبارتند از:
- ميانگين طول دوره تحصيلات دانشآموزان (ابتدايي تا پايان متوسطه)
- نرخ ماندگاري دوره ابتدايي
و شاخصهاي عملكرد يادگيري نيز به دو بخش "محصول" و "پيامدها" تقسيم شده است.
شاخصهاي محصول عبارتند از:
- نرخ تكرار دوره ابتدايي
- نرخ تكرار دوره متوسطه
- نرخ ارتقا (گذر) از ابتدايي به متوسطه
شاخصهاي پيامدها عبارتند از:
- ميزان باسوادي بزرگسالان سنين 15 و بالاتر
- ميزان باسوادي جوانان در سنين 24-15 سال
- متوسط سالهايي كه انتظار ميرود بچهها تحصيل كنند (قبل از دبستان تا تحصيلات دانشگاهي).
يافتهها نشان ميدهد:
الف- شاخصهاي عملكرد يادگيري:
نرخ تکرار مقطع ابتدايي نظام آموزشي ايران در سال تحصيلي 84-1383 ، 2 درصد است که در ميان کشورهاي مورد مطالعه رتبه دهم را به خود اختصاص داده است؛ يعني تکرار در پايههاي مقطع ابتدايي نسبتاً زياد است. دانشآموزان اين دوره بنا به دلايلي مانند ترک تحصيل و ثبتنام مجدد و مردود شدن، پايههاي تحصيلي را تکرار کردهاند. درصد اين شاخص در بهترين وضعيت بايد صفر باشد و بالا بودن آن نشان ميدهد كه حركت دانشآموزان از پايهاي به پايه بالاتر به كندي انجام ميشود. پيشبيني نرخ تکرار اين دوره در كشور ايران تا سال 1393 ، 7/0 است. يعني طي دو برنامه توسعه 3/1 درصد کاهش نرخ تکرار خواهيم داشت. اگر همين روند ادامه پيدا كند، احتمالاً تا سال 1404 به کمتر از 1/0 خواهيم رسيد. لذا بهتر است برنامهريزي به گونهاي انجام پذيرد که طي دو برنامه به نرخ 1/0 برسيم که تا سال 1404 نرخ کمتر از 1/0 را داشته باشيم. مطلوب آن است كه تكرار پايه در اين دوره وجود نداشته باشد.
نرخ ارتقا (گذر) به دوره متوسطه کشور ايران (راهنمايي و دبيرستان) 3/90 درصد است. يعني از 100 درصد دانشآموزان واجد شرايط 3/90 درصد آنها با موفقيت دوره تحصيلي قبلي را گذرانده و در اين دوره ثبت نام کردهاند. بر اساس پيشبيني ميزان دستيابي دانشآموزان دوره متوسطه، نرخ ارتقا به اين دوره در سال 1393 به 8/94 درصد خواهد رسيد. بديهي است براي دستيابي به رتبه برتر در اين شاخص، بايد تمهيدات لازم براي انتقال تمام دانشآموزان به دوره متوسطه (راهنمايي و دبيرستان) فراهم شود. نرخ تکرار دوره متوسطه کشور ايران در سال تحصيلي 84-1383 ، 2/5 درصد است که در ميان کشورهاي مورد مطالعه رتبه سيزدهم را به خود اختصاص داده است (اين آمار مربوط به مقطع راهنمايي است، با توجه به نظام جديد متوسطه ترمي - واحدي در ايران، تكرار پايه وجود نداشته است). درصد اين شاخص در بهترين وضعيت بايد صفر باشد و بالا بودن آن نشان ميدهد كه حركت دانشآموزان از پايهاي به پايه بالاتر با كندي صورت ميگيرد. پيشبيني اين شاخص در سال 1393 نشان ميدهد كه نرخ تكرار پايه در مقطع راهنمايي ايران در اين سال به 9/3 درصد خواهد رسيد. لذا براي دستيابي به رتبه اول منطقه بايد براي کاهش هر چه بيشتر تكرار پايه دانشآموزان اين دوره برنامهريزي كرد. ميزان پيشبيني شده اين نرخ، حتي براي سال 1393 نيز بسيار بالاست و اين مقدار در وضعيت مطلوب بايد به كمتر از 1/0 برسد.
بر اساس نتايج به دست آمده در بررسي شاخصهاي عملكردي، مشكلات عديدهاي در وضعيت موجود نظام آموزش و پرورش ايران مشاهده شد. لذا براي دستيابي به علل بروز اين مشكلات، با نگاهي سيستمي به موضوع، شاخصهاي محيط يادگيري (شاخصهاي درونداد و فرايند) مورد مطالعه قرار گرفته است.
ب- شاخصهاي محيط يادگيري:
• درون دادي:
شاخص پوشش ظاهري دوره ابتدايي ايران 7/110 درصد است. با توجه به اينكه بهتر است نرخ پوشش ظاهري به 100 درصد، يعني به نرخ پوشش واقعي نزديك شود، بالا بودن آن نشان ميدهد كه تمام افراد واجد شرايط صرف نظر از سن آنها، جذب نظام آموزشي شدهاند. به عبارت ديگر، علاوه بر افرادي كه در سن واقعي ورود به پايههاي تحصيلي در دوره ابتدايي بودهاند، بخشي از جمعيت واجد شرايط كه بالاتر از سن ورود به پايه بودهاند، در مقطع ابتدايي ثبت نام كردهاند. از سوي ديگر تكرار پايه نيز ميتواند يكي از دلايل بالا بودن اين شاخص باشد. بر اساس آمار اعلام شده از سوي معاونت برنامهريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش در سال 1385، نرخ پوشش ظاهري دانشآموزان دوره ابتدايي ايران در سال 1385، 6/ 104 درصد بوده است. پيشبيني اين شاخص تا سال 1993 نشان ميدهد که اين نرخ به 9/102 درصد خواهد رسيد، يعني به نرخ واقعي نزديكتر خواهد شد. در صورتي که همين روند ادامه يابد تا سال 1404 نرخ جذب ناخالص به 100 درصد (وضعيت مطلوب) خواهد رسيد. تفاوت ميزان اين نرخ در سال 1384 و 1385 كه از 7/110 درصد در سال 84 به 6/104 درصد در سال 85 كاهش داشته است، نشان ميدهد برنامههاي اجرا شده براي پايين آوردن نرخ اين شاخص در آموزش و پرورش ايران موفق بوده است و در صورت ادامه همين روند، احتمالاً قبل از پيشبيني اعلام شده يعني قبل از سال 1404، ميزان اين نرخ به 100 درصد خواهد رسيد. همچنين نرخ پوشش واقعي دوره ابتدايي ايران 2/95 درصد است كه در سال 1385 به 97 درصد افزايش يافته است. تفاوت اين ميزان با وضع مطلوب (100 درصد) در سال 84 ,8/4 درصد و در سال 85، 3 درصد است.
همچنين در مقايسه دو شاخص نرخ پوشش ظاهري (7/110) و نرخ پوشش واقعي (2/95) ميتوان نتيجه گرفت كه با توجه به فاصله مقدار اين دو شاخص در ايران 5/15 درصد از دانشآموزاني كه به مدرسه وارد شدهاند، بالاتر از سن قانوني ورود به مدرسه بودهاند. يعني 5/15 درصد از جمعيت واجد شرايط ورود به مدرسه در سالهاي قبل نتوانستهاند در مدرسه ثبت نام كنند. به همين دليل لازم است امكان جذب تمام افراد در سن خاص ورود به مدرسه فراهم شود. پيشبيني نشان ميدهد که درصد اين شاخص از 2/95 درسال 1384 به 4/99 در سال 1993 افزايش خواهد يافت.
از سوي ديگر نرخ ثبت نام ناخالص پاية اول ابتدايي در سال 1384, 6/122 درصد است. قابل ذكر است كه اين آمار از سوي معاونت برنامه ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش براي سال 1385, 102 درصد اعلام شده است. تفاوت ميان آمار سال 84 و 85 بسيار زياد است !! در هر حال مطلوب آن است كه اين نرخ به 100 درصد برسد، يعني تمام دانش آموزان واجد شرايط در هر سال تحصيلي جذب پايه اول ابتدايي شوند. از آنجا كه اين اتفاق نيفتاده، يعني همه دانش آموزان واجد شرايط در همان سال جذب نشدهاند، سال به سال با انبوه بيشتر دانش آموز در پايه اول مواجه بودهايم. البته تكرار پايه نيز از جمله عواملي است كه بر بالا رفتن مقدار شاخص تاثير دارد. لذا ميتوان نتيجه گرفت كه در ايران هم با عدم جذب افراد واجد شرايط ثبت نام در پايه اول ابتدايي (در سن قانوني) و هم با تكرار پايه در سال اول ابتدايي مواجه هستيم.
همچنين نرخ خالص ورود به پايه اول ابتدايي ايران در سال 1384, 94 درصد است. ميزان ثبت نام دانش آموزان در پايه اول ابتدايي در سن قانوني ورود به مدرسه با وضعيت مطلوب (100 درصد) فاصله كمي دارد. مقدار اين شاخص بر اساس آخرين آمار منتشر شده از سوي معاونت برنامهريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش براي سال 1385, 98 درصد است كه نشانه موفقيت برنامههاي اين وزارتخانه در بالا بردن اين نرخ است. پيشبيني ميزان نرخ اين شاخص، در سال 1393 ، 4/99 درصد است.
نسبت دانشآموز به معلم دوره ابتدايي در سال 1384, 2/19 نفر گزارش شده است. يعني به ازاي جمعيت دانشآموزي 2/19 نفر در سال تحصيلي 84-1383 يک نفر معلم اختصاص داده شده است. از اين نظر کشور ايران رتبه دوازدهم را در ميان کشورهاي مورد مطالعه دارد. اين ميزان در سال 1385 بر اساس آمار معاونت برنامه ريزي و توسعه مديريت وزارت آموزش و پرورش، 22 نفر اعلام شده است. همان گونه كه مشاهده ميشود در فاصله يك سال مقدار شاخص به جاي كاهش، افزايش يافته است. لازم به توضيح است، عواملي مانند انتقال نيروي انساني از روستاها به شهرها يا از مناطق محروم به مناطق برخوردار، وجود نيروهاي مازاد در شهرها و عدم به كارگيري صحيح آنها نيز ميتواند به توزيع نامناسب نيروي انساني منجر شود. لذا اين نسبت حالت ميانگين دارد. پايين بودن اين شاخص در دراز مدت به بهبود عملكرد دانشآموزان منجر ميشود، اما تفاوت كيفي معلمان، آموزشهاي تربيتي، روشهاي تدريس و ساير عواملي را كه ميتوانند سبب بالا رفتن كيفيت فرايند ياددهي – يادگيري شوند را نشان نميدهد. پيش بيني ميزان اين شاخص در ايران ( 89-88 )، 7/23 درصد است. يعني با افزايش جمعيت نسبت دانش آموز به معلم افزايش خواهد يافت كه در دراز مدت به كاهش بهبود عملكرد دانش آموزان منجر خواهد شد.
سهم بخش خصوصي از آموزش و پرورش دوره ابتدايي کشور ايران نيز به عنوان يكي از شاخصهاي درون دادي در سال 1384, 3/4 درصد است که در ميان کشورهاي مورد مطالعه رتبه يازدهم را به خود اختصاص داده است. احتمالا يكي از دلايل پايين بودن اين سهم در ايران بالا بودن ميزان شهريه اين گونه مدارس و عدم تفاوت محسوس در كيفيت آموزش بين مدارس دولتي با بخش خصوصي است.
همچنين دادههاي تحقيق نشان ميدهد كه نرخ شاخص پوشش ظاهري دوره متوسطه (راهنمايي و دبيرستان) 6/80 درصد است. با توجه به اينكه بهتر است نرخ پوشش ظاهري به 100 درصد يعني به نرخ پوشش واقعي نزديك شود، پايين بودن آن نشاندهنده اين است كه تمام افراد واجد شرايط صرف نظر از سن، جذب نظام آموزشي نشدهاند. به عبارت ديگر نه تنها افرادي كه در سن واقعي ورود به مدرسه بودهاند، بلکه بخشي از جمعيت واجد شرايط كه بالاتر يا پايينتر از سن ورود به دوره متوسطه بودهاند نيز در اين دوره ثبت نام نكردهاند. همچنين آمار سال 1385 مقدار اين شاخص را 4/81 نشان ميدهد. اين ميزان افزايش در طي يك سال براي رسيدن به وضعيت مطلوب (100 درصد ) كافي نيست. پيش بيني ميزان اين شاخص براي سال تحصيلي 89-88 ، 8/99 درصد ميباشد كه 2/0 درصد با وضعيت مطلوب فاصله دارد. در حالي كه كشور قطر در حال حاضر در منطقه با نرخ 100 درصد، از وضعيت مناسبي برخوردار است.
نرخ پوشش واقعي اين دوره در سال 1384، 77 درصد است كه در سال 1385، 80 درصد گزارش شده است كه در مقايسه با وضعيت مطلوب (100 درصد) نشان ميدهد كه نظام آموزشي ايران نتوانسته است 20 درصد از جمعيت گروه سني قانوني ثبت نام در دوره متوسطه را جذب كند. در حال حاضر كشور ژاپن با نرخ 100 درصد و با جمعيت 127 ميليوني در بهترين وضعيت قرار دارد. در ايران نسبت دانشآموز به معلم در دوره متوسطه 8/18 نفر است. يعني در دوره متوسطه به ازاي جمعيت دانشآموزي 8/18 نفر در سال تحصيلي 84-1383 يک نفر معلم اختصاص داده شده است و از اين نظر کشور ايران در ميان 21 كشور، رتبه بيستم را به خود اختصاص داده است و در مقايسه با كشورهاي توسعه يافته نيز رتبه آخر را دارد. پيشبيني مقدار اين شاخص در سالهاي (89-88 )، 29 نفر است. يعني با افزايش جمعيت، نسبت دانشآموز به معلم افزايش خواهد يافت كه در طول مدت به كاهش بهبود عملكرد دانشآموزان منجر خواهد شد. لذا جذب معلمان آموزش ديده همزمان با افزايش جمعيت ضروري است. با توجه به اين پيشبيني برنامهريزي براي كاهش اين نسبت و بالابردن رتبه ايران در منطقه ضروري است.
شاخصهاي فرايندي (به دليل در دسترس نبودن اطلاعات آماري در اين بخش و تاكيد محقق بر معتبر و موثق بودن آمار استفاده شده، شاخصهاي زير كه اطلاعات آماري آنها مورد اطمينان بود، بررسي شد) نرخ شاخص طول دوره تحصيلات اجباري دانش آموزان در كشور ايران تا سال 1384 ، 5 سال بوده است. ايران در ميان كشورهاي منطقه و توسعه يافته پايينترين رتبه را دارد. لازم به توضيح است كه در زمان نگارش نتايج اين مطالعه در سال تحصيلي 87-1386 نرخ شاخص از 5 سال به 8 سال افزايش يافته است (3 سال دوره راهنمايي تحصيلي نيز اجباري اعلام شد). ليكن به دليل فاصله آن با وضع مطلوب (12 سال) و از آنجا كه اين شاخص نشان بالا بودن سطح سواد عمومي كشورهاست، لازم است مقدار آن تا 12 سال افزايش يابد.
همچنين نرخ ماندگاري دوره ابتدايي کشور ايران در سال تحصيلي 84-1383، 7/95 درصد اعلام شده است. پيشبيني ميزان دستيابي دانشآموزان 6 تا 10 سال نشان ميدهد که نرخ ماندگاري دوره ابتدايي کشور ايران در سال 1993 به 2/99 خواهد رسيد. مطلوب آن است كه اين نرخ به 100 درصد برسد. يعني طي ده سال آينده نيز تفاوت 8/0 درصدي با وضعيت مطلوب وجود خواهد داشت.
با توجه به بررسي شاخصهاي عملكرد و محيط يادگيري (درون دادي و فرايندي)، در انتهاي گزارش (موجود در اسناد كميته مولفههاي اصلي آموزش و پرورش)، نقاط قوت وضعيت موجود شاخصهاي كمي مولفههاي عملكرد و محيط يادگيري نظام آموزش و پرورش ايران ارائه شده و سپس بر اساس بررسي تطبيقي شاخصهاي موجود و مطلوب، نقاط ضعف آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران در زمينه شاخصهاي مورد بررسي ذكر شده است. همچنين محقق پيشنهادهايي براي بهبود بخشيدن به نقاط ضعف شاخصهاي مورد مطالعه ارائه داده است.
انتهاي پيام