تاملي بر اثرات جهاني شدن در كشاورزي2 شركتهاي چندمليتي و واسطه‌گران حاميان اصلي تجارت جهاني

اشاره:
آن چه كه درپي مي‌آيد دومين بخش از كارگاه «بررسي تاثيرات تجارت جهاني بر كشاورزي» است كه از سوي سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با حضور ايندرا لوبيس و محمدهريس پوترا از كشور اندونزي، عضو تشكل جهاني راه دهقان و از كشاورزان خرده‌پا ، آنتونيو اُنوراتي از كشور ايتاليا داراي دكتراي آمار و اقتصاد كشاورزي از دانشگاه رم و رئيس تشكل «centro internazionale crocevia» و خانم مريم رحمانيان كارشناس موسسه‌ي توسعه پايدار و محيط زيست و نماينده‌ي خاورميانه كميته‌ي بين المللي برنامه ريزي براي حاكميت غذا(International Planning Committee for Food Sovereignty - IPC) حضور داشتند.
گفتني‌ست لوبيس پس از پيوستن به گروه‌هاي خودجوش كشاورزي زمان بسياري را صرف پرداختن به موضوعات و مشكلات مربوط به كشاورزان كرده است؛ هريس پوترا عضو اتحاديه‌ي كشاورزان اندونزي بوده و انوراتي بيش از نيمي از عمر خود را كشاورزي كرده است، وي رئيس تشكل 50ساله‌ي«centro internazionale crocevia» در ايتالياست كه هدف اصلي آن‌ها كمك و حمايت از كشورهاي درحال توسعه است، اين تشكل در نظر دارد با ارائه‌ي آمار و اطلاعات مورد نياز كشاورزان گامي مثبت در جهت رفع مشكلات بهره‌برداران جهان بردارد.
در ادامه متن كامل بخش دوم اين كارگاه به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌گردد.

خبرنگار:
شما به‌عنوان نماينده‌ي كشوري آسيايي كه عضو تجارت جهاني نيز هستيد براي خوانندگان توضيح دهيد كه پيوستن به اين سازمان چه تاثيري بر كشاورزي كشور شما داشته است؟

*در راستاي عضويت در تجارت جهاني:
بيشترين سود نصيب شركت‌هاي چندمليتي و واسطه‌گران خواهد شد*

لوبيس:
محصول اصلي كشورما برنج است و تا پيش از پيوستن به سازمان تجارت جهاني در توليد اين محصول خودكفا بوديم اما پس از عضويت و از بين رفتن تعرفه‌ي واردات،‌ توليدكنندگان برنج با مشكل مواجه شدند چراكه قيمت اين محصول در بازارهاي جهاني ارزان‌تر از بازار اندونزي بود و مردم گرايش به خريد محصولات وارداتي داشتند اين درحالي بود كه كشاورزان نيز حمايت نمي‌شدند بنابراين توليد اين محصول تا حد نابودي كاهش پيدا كرد.
هم‌چنين توليد محصول سويا نيز در كشورما داراي اهميت بسياري بود و به‌عنوان غذاي اصلي مردم محسوب مي‌شد اما پس از عضويت خودكفايي اين محصول را نيز از دست داديم چراكه سوياي وارداتي بسيار ارزان‌تر بود و توليدكنندگان داخلي توان رقابت در بازارهاي جهاني را نداشتند تا آن‌كه در سال 2007 با بحران سويا مواجه شديم و اين محصول در بازارها كاهش و قيمت آن افزايش پيدا كرد پس از پيگيري و بررسي پليس اندونزي متوجه اين موضوع شد كه يک شركت غذايي چند مليتي (شركت مادر در كشور آمريكاست) اقدام به انبار 12هزار تن از اين محصول به منظور افزايش قيمت در بازارهاي فروش كرده‌اند، گفتني‌ست تمام زنجيره‌هاي توليد و فروش سويا و غلات همانند توليد بذر، در اختيار داشتن زمين‌هاي مساعد براي كشت، نيروي كارگري، بسته‌بندي و عرضه‌ي اين محصول در بازارهاي جهاني در اختيار شركت چندمليتي نام‌برده است؛ هم‌چنين از بين رفتن توليد داخلي دو محصول سيب و پرتقال در كشورما و واردات آن از كشورهايي همانند استراليا و چين و واردات ذرت به كشور مكزيك كه خود زادگاه اصلي اين محصول است (اين كشور 30درصد از نياز داخلي خود را از كشور آمريكا تامين مي‌كند) نمونه‌هاي ديگري هستند كه مي‌توان دراين‌باره به آن اشاره كرد.
بنابراين هنگامي‌كه يك محصول تنها در انحصار شركت خاصي باشد مي‌توان انتظار داشت كه وقايع ديگري همانند انبار محصول سويا توسط شركت چند مليتي تكرار شوند، آنها مي‌توانند محصول خود را نفروشند يا به چندين برابر قيمت واقعي آن بفروشند حتي اگر مردم كشوري گرسنه مانده و جان و سلامت آنها تهديد شود.
وقتي يارانه حذف شود و تنظيم بازار از انحصار دولت‌ها خارج شده و به بخش خصوصي واگذار شود و كشورهايي مانند چين محصولات ارزان خود را در بازارهاي جهاني عرضه كنند ديگر نمي‌توان انتظاري به‌غير از وابستگي و از دست دادن بازار داخلي غذا داشت.
كشورها با اين تفكر كه پيوستن به سازمان تجارت جهاني مي‌تواند مشكل موجود را برطرف كند به عضويت اين سازمان درآمدند اما پس از گذشت6-5 سال به اين نتيجه رسيدند كه تبليغات مثبت اين سازمان دروغي بيش نبوده و نه تنها مشكلات آنها در ارتباط با تجارت محصولات توليدي‌شان برطرف نشد بلكه گرفتار مسائل ديگري نيز شدند، بنابراين كشاورزان كشورهاي گوناگون بويژه جهان سوم با هم متحد شده و تشكل‌هايي را به منظور بررسي مشكلات و انجام مذاكرات بوجود آوردند؛ گفتني‌ست تشكل‌هاي نام برده در مكان‌هايي كه سازمان تجارت جهاني جلسه داشت تجمع يافته و نسبت به حضورشان در كشورها اعتراض مي‌كردند كه در اين‌باره مي‌توان به اجتماعات اعتراض آميز سياتل آمريكا سال 2000، هنگ كنگ سال 2005 و مكزيك سال 2003 اشاره كرد.

*كشاورزان براي توليد محصولات استراتژيك نيازمند حمايتهاي دولتي هستند*


كشورهاي عضوسازمان تجارت جهاني براي انجام مذاكرات بيشتر و بيان كردن مطالبات خود تصميم به ايجاد گروه33 كردند و يكي از مسائلي كه توسط اين گروه مطرح شد وضعيت پرداخت يارانه به توليدكنندگان است، چراكه دولت‌هاي آمريكايي و اروپايي از كشاورزان خود حمايت كرده و به آنها يارانه پرداخت مي‌كنند درصورتي‌كه بر اساس اصول سازمان تجارت جهاني اين كار ممنوع است، درصورتي‌كه اين حق براي کشاورزان اين كشور وجود دارد، كشاورزان كشورهاي ديگر نيز بايد از سوي دولت‌هايشان حمايت شوند تا بتوانند خودكفايي محصولات استراتژيك خود همانند غلات را حفظ كنند.
اتحاد كشاورزان و مذاكراتي كه آنها در ارتباط با سياست‌هاي سازمان تجارت جهاني كردند منجر به بحراني شدن وضعيت اين سازمان شد،‌ گرچه اين سازمان از بين نخواهد رفت اما آگاهي مردم از مسائل و مشكلاتي كه پس از پيوستن گريبان‌گير آنها خواهد شد منجر به آن مي‌شود كه نتوانند به‌راحتي به اهداف خود برسند، درهرصورت با توجه به مسائل مطرح شده بهتر است كشورهايي كه هنوز عضو نشده‌اند، همانند كشور شما به عضويت اين سازمان درنيايند.

خبرنگار:
سازمان تجارت جهاني خواستار انحصاري شدن محصولات است،‌ به‌نحوي‌كه در سياست‌هاي خود به اين موضوع اشاره دارد كه كشورهاي عضو اين سازمان بايد تنها يك محصول را به ميزان فراوان توليد كنند به‌شيوه‌اي كه ارزان‌ترين در بازارهاي جهاني باشد، گفتني‌ست تحقق اين موضوع نيازمند واردات بذرهاي تراريخته،‌ نهاده‌هاي شيميايي و تكنولوژي‌ از كشورهاي توسعه يافته است،‌ كه علاوه بر وابستگي و افزايش هزينه‌هاي توليد منجر به كاهش سلامت و كيفيت محصولات توليدي خواهد شد،‌از سوي ديگر سياست‌هاي ارائه‌ي شده از سوي اتحاديه‌ي اروپا بر اساس خريد محصولاتي به شرط اجراي استانداردهاي بين المللي سخت‌گيرانه‌اي همانند استانداردهاي كدكس، بيو و ...است؛ براي خوانندگان توضيح دهيد كه وضعيت كيفيت و سلامت محصولات غذايي را درآينده چگونه پيش بيني‌ مي‌كنيد آيا گرايش توليدكنندگان با توجه به شرايط موجود نسبت به توليد محصولاتي همانند ارگانيك، سالم، IPMو ... افزايش خواهد يافت يا آن‌كه محصولات ناسالم و صنعتي بازارهاي جهاني غذا را تصاحب مي‌كند؟

*جهان به سوي توليدات ناسالم پيش مي‌رود*
*دولت‌هاي آمريكايي و اروپايي از كشاورزان صنعتي حمايت مي‌كنند*

دكتراُنوراتي:
استقلال و خودكفايي غذا دو عامل مهم در حاكميت و استقلال كشورها محسوب مي شوند، براي نمونه در جنگ جهاني دوم از غذا به‌عنوان اسلحه‌ي سياسي عليه کشورهايي همانند اتحاديه‌ي جماهير شوروي سابق استفاده شد بنابراين کشورهايي که وابستگي غذايي دارند هيچ وقت نمي توانند استقلال خود را حفظ کنند؛ توليد غذا در هر كشور بخشي منحصر به فرد و خاص در اقتصاد آن محسوب مي شود، و دولت‌ها بايد رسيدگي به وضعيت کار و معيشت کشاورزان و روستائيان را در برنامه هاي کاري خود قرار دهند چراکه بي توجهي به اين موضوع منجر به آشوب و شورش جوامع روستايي و هجوم آنها به شهرها و در نهايت پيدايي بحران اجتماعي خواهد شد. بنابراين بايد رفاه مناطق روستايي تامين شود و حمايت و حفاظت از کشاورزان توسط دولت‌ها بايد به‌صورت اصلي مهم و اساسي محسوب شود.
درحال حاضر اتحاديه‌ي اروپا از كشاورزان حمايت و سالانه 50 ميليارد يورو به آنها يارانه مي‌دهد؛ گفتني ست 80 درصد از 50 ميليارد مي‌رود به 20درصد از مزارع و واحدهاي توليدي کشاورزي اختصاص مي يابد كه محصولات خود را با به کارگيري کشاورزي مكانيزه و استفاده از سم و كود زياد و كارگران كم، توليد مي کنند به عبارت ديگر بخش عمده‌ي حمايت و يارانه‌ي دولتي به نظام كشاورزي صنعتي اختصاص پيدا مي کند اين درحالي ست که 75 درصد از كشاورزان اروپا خرده‌پا بوده و متاسفانه از حمايت و دريافت يارانه از دولت‌هاي خود محروم هستند.
با توجه به شرايطي که سازمان تجارت با اعمال سياست‌هاي خود بوجود آورده است دولتمردان اروپايي به اين نتيجه رسيده‌اند که تنها راه رقابت و فروش توليدات غذايي اروپايي در بازارهاي جهاني آن است که در تمام دنيا تعرفه‌ها برداشته شوند تا آنها بتوانند با ارائه‌ي يارانه به بخش‌هاي صنعتي بازار جهاني غذا را از دست ندهند و صادرات داشته باشند.
بنابراين بايد به اين نکته توجه داشت که بخش عمده‌ي يارانه در اروپا به کشاورزي صنعتي و شرکت‌هاي چندمليتي اختصاص پيدا مي کند که محصولاتي با سطح کيفيت و سلامت پايين توليد مي‌کنند و با توجه به آن که توليد و فروش آن در انحصار شرکت‌هاي چند مليتي است توان رقابتي بالايي خواهند داشت و مي توانند محصولات خود را با قيمت دلخواه خود به ديگر کشورها عرضه کنند، بنابراين کشاورزان خرده‌پا در تمام کشورها، توسعه يافته و غيرتوسعه يافته از پيوستن به تجارت جهاني سود نخواهند برد بلکه منفعت اصلي نصيب شرکت‌هاي چند مليتي که در سطح کلان فعاليت مي‌کنند خواهد شد.
در حال حاضر فروش10 درصد از محصولات غذايي در بازارهاي جهاني منجر به پيدايي مشکلات و شکايت کشورهاي عضو اين سازمان شده است حال در نظر بگيريد اگر 90 درصد ديگر محصولات غذايي که در بازارهاي داخلي بفروش مي رسد نيز به اين رقم اضافه شوند، مردم جهان با چه بحراني مواجه خواهند شد.

ادامه دارد....

گفت وگو: مهندس مرجان طاووسي
خبرنگارمهندسي كشاورزي سرويس مسائل راهبردي ايران

  • دوشنبه/ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ / ۰۹:۲۰
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8802-04254
  • خبرنگار : 71127