مفاهيم روانشناسي - آشنايي با تاريخچه و مكاتب روانشناسي/‌3 نظريه روانكاوي/ ديدگاه آدلر

اشاره:
آن چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي «آشنايي با تاريخچه و مكاتب روانشناسي» از مجموعه‌ي متون آموزشي آشنايي با «مفاهيم روانشناسي»، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش سلامت روان است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.

مقالات «مفاهيم روانشناسي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري سلامت روان پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود.
سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت (psy.isna88@yahoo.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند. 

اين مقاله به توضيح درباره‌ي نظريه روانكاوي "آلفرد آدلر" مي‌پردازد. در نظريه روانكاوي آدلر، انسان موجودي اجتماعي، خلاق و هدف‌مدار است كه احساس حقارت، زيربناي رشد رواني او را فراهم مي‌آورد و همواره وي را در جهت تفوق و برتري سوق مي‌دهد. احساس حقارت، احساس برتري، روش زندگي، خودآگاهي، علاقه اجتماعي، غايت و هدف زندگي، خود خلاق و ترتيب تولد از جمله ويژگي‌هاي اصلي نظريه آدلر محسوب مي‌شوند.

آدلر، آلفرد ( 1373 ـ 1870)

در نظريه آدلر انسان موجودي است بي‌همتا، مسوول، خلاق و انتخاب كننده كه هم‌خواني همه‌جانبه‌اي در ابعاد شخصيت او وجود دارد. او در قالب نظريه جديدش،‌ با مطرح كردن مفاهيم عقده حقارت، تاثير روابط اجتماعي و محيط اوليه خانوادگي در رفتار، علاقه اجتماعي، مكانيسم‌ تفوق و برتري، تعرض مردانه، خودآگاهي، شيوه زندگي، من خلاقانه و غايت نگري انسان، خدمت شاياني را به حوزه روانشناسي ارائه داد.
"آدلر" انسان را موجودي اجتماعي، خلاق و هدف مدار مي‌داند كه احساس حقارت زيربناي رشد رواني او را فراهم مي‌آورد و همواره وي را در جهت تفوق و برتري، سوق مي‌دهد. به نظر آدلر احساس كهتري سرچشمه رفتارها و كردارهاي متعدد و متنوعي است. اين رفتارها را مي‌توان از تسليم تا شورش، از كمرويي تا استبداد و استيلا، از شرارت تا اطاعت و بندگي بي حد و حصر، از رخوت و عدم اراده تا اراده‌ي پولادين و كليه درجات بين آن‌ها طبقه‌بندي كرد. مكانيسمي كه كودك يا نوجوان و يا به طور كلي يك فرد به كار مي‌اندازد تا عليه حقارت (كهتري) خود مبارزه كند، همواره به يك اصل متكي است و آن اصل "جبران" يا "تلافي" است. شرايط زندگي "ناپلئون بناپارت" و قامت كوتاه وي به عنوان منبع برانگيزاننده‌اي مي‌شود كه وي كل قاره اروپا را به خون و آتش مي‌كشد. آدلر در يك بررسي آماري نشان مي‌دهد كه 70 درصد نقاشان نامي به نقيصه‌اي از نقايص بينايي مبتلا بوده‌اند. "گيوم روم" با آن‌كه از بدو تولد از يك دست فلج شده بود، معذالك با كوشش‌هاي تصورناپذير و دردآوري سرانجام شمشيرزن قابلي مي‌شود.
به نظر آدلر افراد غيرعادي مريض نيستند، بلكه انسان‌هاي مايوسي هستند كه نياز به اميد و شهامت دارند. به عقيده آدلر، براي شناخت عميق و دقيق هر فرد بايد وي را به عنوان موجودي بي‌مانند مورد مطالعه قرار داد.
ويژگي‌هاي اصلي نظريه آدلر عبارت‌اند از:
1 ـ احساس حقارت (inferiority): به نظر آدلر وجود ناتواني و ضعف در همه افراد عقده حقارت ايجاد مي‌كند و كوشش‌هاي بعدي آنان نيز در زندگي، مصروف جبران يا پوشاندن آن مي‌شود. سپس حقارت اساس تلاش و موفقيت انسان است. از طرف ديگر احساس حقارت، پايه و اساس تمام مشكلات ناشي از ناسازگاري روان آدمي است.
2 ـ احساس برتري: آدلر عقيده داشت كه همه افراد آدمي داراي احساس حقارت هستند و همين احساس حقارت باعث مي‌شود كه مردم در جهت از بين بردن آن و يا در جهت بهتر و بدتر شدن، تلاش زيادي را از خود نشان دهند. اين تقلا و تلاش رقابت‌انگيز در جهت برتر و بهتر شدن از ديگران نيست، بلكه تمايل مثبتي است براي غلبه كردن بر نقص‌ها و كمبودهاي خود تا با كمك گرفتن از اين منابع، به تكامل فردي دست يابد.
3 ـ روش زندگي: بسته به منبع و سرچشمه احساس حقارت، فرد تلاش جبران‌كننده‌ را براي بهتر و برتر شدن، از خود نشان مي‌دهد. اين تلاش، فردي و انحصاري خواهد بود و در واقع نشان‌دهنده‌ي روش زندگي فرد است.
4 ـ خودآگاهي: آدلر با فرويد در مورد وجود ضمير ناخودآگاه و نيمه هشيار مخالف بود و همه اهميت را به خودآگاه و هشياري مي‌دهد.
5 ـ علاقه اجتماعي: علاقه اجتماعي ويژگي ذاتي بشر است كه او را ملزم به همكاري در امور اجتماعي مي‌كند تا جامعه را در نيل به كمال ياري دهد. فرد تلاش مي‌كند تا آن‌چه را كه در درون خود نمي‌تواند به كمال برساند، در جامعه تحقق بخشد. آدلر يادآور مي‌شود كه علاقه اجتماعي جبران نهايي براي حقارت‌هاي افراد بشر است. علاقه اجتماعي سبب مي‌شود فرد منافع شخصيش را تحت‌الشعاع رفاه عمومي قرار دهد.
6 ـ غايت و هدف زندگي: آدلر بر خلاف فرويد، ‌شكل‌گيري رفتارها را ناشي از هدف‌هاي انسان مي‌داند، البته از اهميت گذشته آدمي نيز غافل نيست.
7 ـ خود خلاق ( The crative self ): برخلاف فرويد، كه رفتار را نتيجه نيروي ناهشيار مبهم مي‌دانست و يا بر خلاف يونگ، كه مي‌گفت تجارب اوليه زندگي تعيين كننده چگونگي رفتار ما هستند، آدلر خاطر نشان مي‌كند كه ما قادر هستيم هشيارانه اعمال و رفتار و هدف‌هاي خود را  انتخاب كنيم.
8 ـ ترتيب تولد: به نظر آدلر ترتيب تولد، عامل اجتماعي تاثيرگذار مهمي در كودكي است؛ عاملي كه سبك زندگي خود را  از آن به وجود مي‌آوريم. با اين‌كه خواهر و بردارها والدين يكساني دارند و در يك خانه زندگي مي‌كنند، اما محيط‌هاي اجتماعي همانندي ندارند. بزرگتر يا كوچكتر بودن از خواهر و بردارها، و قرار گرفتن در معرض نگرش‌هاي مختلف والدين، شرايط كودكي متفاوتي را به بار مي‌آورد كه به تعيين شخصيت كمك مي‌كند.

تدوين:
سيدعلي اصغرحسيني
دانشجوي کارشناسي ارشد روان‌شناسي، دانشگاه تربيت معلم
خبرنگار روانشناسي سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران

منابع:
1 ـ ساعتچي، محمود، نظريه‌پردازان و نظريه‌ها در روانشناسي، سخن، 1377.
2 ـ شولتز و شولتز، نظريه‌هاي شخصيت، ترجمه سيد محمدي، ويرايش، 1386.
3 ـ منصور، محمود، احساس كهتري، انتشارات دانشگاه تهران، 1358.
4 ـ ورنون نوردبي و كالوين هال. راهنماي نظريه‌هاي روانشناسان بزرگ. ترجمه ‌پژوه و همكاران. رشد. 1369.

انتهاي پيام

  • دوشنبه/ ۱۷ فروردین ۱۳۸۸ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8801-13296
  • خبرنگار : 71271