در پي اعتراضات صورتگرفته از سوي جامعه مستندسازان نسبت به دريافت مبالغ سنگين براي صدور مجوز فيلمبرداري در اماكن تاريخي، محمود رحماني يكيديگر از مستندسازان هم نقطهنظراتش را مطرح كرد.
اين مستندساز در گفتوگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: چندي پيش در شهر خوزستان و در شهر باستاني ايذه كه بهشت گمشدهي باستانشناسي ايران نام گرفته و داراي آثاري چون «كول فرح» است، مشغول به كار بودم. در اين فضا نزديك به 50 الي 60 شيرسنگي وجود دارد كه متاسفانه هنوز به ثبت نرسيدهاند. اين شيرها طي ماههاي گذشته توسط افراد مختلف شكسته شده و آسيب ديدهاند و نزديك به 50 درصد آنها دچار صدمات جدي شدهاند. تمام اين مسائل درحالي اتفاق افتاده كه هيچ يك از مسوولان سازمان ميراث فرهنگي اين مساله را پيگيري نكردهاند و گويي كه اين مساله هيچگونه اهميتي براي آنها ندارد و بدين ترتيب اين شيرها بدون هيچگونه نگهباني رها شدهاند و اين مكان تبديل به محل تزريق برخي معتادان شده است. حال اين سوال مطرح است كه اگر اين سازمان در فكر محافظت از اين اماكن است و اين تعرفهها را به اين منظور در نظر گرفته، پس چگونه است كه چنين محيطهايي را ناديده ميگيرند؟!
او در ادامه با بيان اينكه تمام تلاش سازمان ميراث فرهنگي در اين مورد به نصب يك تابلوي سازمان ميراث فرهنگي خلاصه شده و اين محيط براثر شرايط آبوهوايي و افراد مختلف در معرض نابودي قرار دارد افزود: تنها يك انجمن غيردولتي متشكل از هنرمندان و باستانشناسان منطقه اقدام به حمايت از اين محل كرده است كه قطعا اين گروه نيز بهدليل مسائل مالي نميتوانند حركت مهمي انجام دهند. آيا واقعا سكوت مسوولان ميراث فرهنگي اين شهر جاي تعجب ندارد؟
رحماني همچنين خاطرنشان كرد: اين محل يكي از نقاط بسيار كهن ايران است، اما از آنجا كه از بازديدكنندگان كمتري بهره ميبرد، مسوولان كمتر در پي نگهداري از آن بر ميآيند.
او ادامه داد: در نقاطي كه مثلا سازمان ميراث فرهنگي به حمايت از اماكن تاريخي ميپردازد، جلوي كاركردن دربارهي اين اماكن گرفته ميشود و من به شخصه بهطور كامل بعيد ميدانم كه مشكل مسوولان اين سازمان تنها به مسائل مادي محدود شود.
كارگردان مستند «نفت سفيد» درادامه به كشور آمريكا اشاره كرد و افزود: اين كشور با اينكه تنها 150 سال از عمرش ميگذرد، سعي دارد تا خرده فرهنگهاي خود را به تمام جهانيان القا كند، اما ما سينماي مستند كه زبان جامعه ماست را حذف كردهايم، در حاليكه ميتوان از اين هنر در راستاي رسيدن به بالندگي بهره فراوان برد. امروز ديگر مانند گذشته نيست كه ما تنها به كمك يك بمب بجنگيم. امروز فيلمهايي مانند «سيصد» و ... ميتوانند نقشي مهم ايفا كنند و حال آنكه ما درحال از دستدادن اين تريبونها هستيم.
رحماني ادامه داد: قطعا سينماي مستند ميتواند تاثير بسزايي داشته باشد و حتي بايد سازماني مانند ميراث فرهنگي خود متولي شود تا اماكن تاريخي و فرهنگي ما بدين واسطه به جهانيان معرفي شوند. اما ما متاسفانه تبديل به ملتي شفاهي شدهايم و سعي ميكنيم تمام مسائل را به شيوهي زباني بيان كنيم، حال آنكه گاه ممكن است ديگران متوجه اين مطالب نشوند. لذا لازم است ما نيز خود را به سينما كه زباني جهاني است مجهز كنيم.
اين مستندساز در بخش ديگري از صحبتهايش هم عنوان كرد: متاسفانه ما امروز، از زمان جنگ و يا انقلاب مستند زيادي نداريم. اين درحاليست كه سينماي مستند تاريخ زمانهاي گذشته، امروز و آينده ماست و اين فيلمها اسنادي محسوب ميشوند كه ماندگاري آنها از هر نوع مدرك و سندي بيشتر است. اسنادي كه ميتوانند تبديل به زبان مدون جهاني ما شوند. شايد امروز، خواندن كتابهاي متعدد دربارهي ميراث فرهنگي خيلي مقدور نباشد. اين سينماي مستند، با بودجه اندك و دغدغه افراد و سازندگانش توليد ميشود و ميتواند بخش عظيمي از اين اطلاعات را در اختيار مخاطب قرار دهد و از سوي ديگر هم اين حق طبيعي هر شهروند است كه از فرهنگ خود بيشتر اطلاع پيدا كند. لذا، بايد به مستندسازان اجازه دهيم تا با آزادي عمل اين مهم را به انجام برسانند.
رحماني در پايان صحبتهايش نيز خاطر نشان كرد: به هر حال بايد توجه داشته باشيم كه ساخت اينگونه فيلمهاي مستند، پيش از هرچيزي، تبليغي براي سازمان ميراث فرهنگي محسوب ميشود و باتوجه به نتايج مثبت اين فيلمها براي اين سازمان، فكر ميكنم كه بايد روند همكاري با اين سازمان، كاملا برعكس روند فعلي باشد و اين سازمان به حمايت از اين قشر بپردازد، نه اينكه با دريافت هزينههاي سنگين سد راه اين افراد شود و از كار آنها ممانعت بهعمل آورد.
انتهاي پيام