شايد باوركردنش اندكي دشوار باشد، امّا حقيقت اين است كه آدمزمينيها دستكم سالي 450 ميليارد متر مكعب فاضلاب وارد اندوختههاي آبي كرهي زمين ميكنند؛ معضلي كه به خودي خود ميتواند - يا ميتوانست - كيفيت و استمرار حيات در يگانه سياره قابل زيست را به شكل معناداري كاهش دهد.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ"مهار بيابانزايي" به نشاني http://darvish100.blogfa.com ادامه داده است: امّا خوشبختانه چندسالي است كه طبيعت، راهي آسان پيش پاي انسانها قرار داده تا با استفاده از اين شگرد، پسابهاي حاصل از فعاليتهاي كشاورزي، صنعتي و سكونتگاهي خويش را دوباره بازپالايي كرده و به چرخهي حيات بازگردانند.
آيا ميدانيد اين شگرد ارزشمند را بايد مديون كدام بخش از طبيعت دانست؟! دربارهي تالابها سخن ميگويم؛ همان بخشهاي ارزشمند بومسازگان وطن كه اين روزها، روزگار پرتنشي را سپري كرده و يكي پس از ديگري در صف تجاوز، نابودي و خشكيدگي قرار گرفتهاند.
در حقيقت، اغلب زيستمندان متنوع و متراكم موجود در محيطهاي تالابي، اين ريههاي ارزشمند طبيعت، از باكتريها، جلبكها، قارچها و ديگر گياهان كنارآبزي گرفته تا بسياري از آبزيان موجود در اين اكوتونهاي ارزشمند، ميتوانند همان كاري را كه در طبيعت انجام داده و توان زيستپالايي منابع آب و خاك مجاور خويش را افزايش ميدهند، در محيطهاي صنعتي و تصويهخانههاي بزرگ شهري هم انجام دهند، بدون كمترين دردسر و يا نگراني از افزايش آلودگي.
حجم كل پساب شهري و صنعتي توليدي در ايران تا سال 1375، به بيش از 36 ميليارد متر مكعب در سال رسيده بود. اما پيشبيني كردند اين رقم تا سال 1400 به 40 ميليارد متر مكعب، يعني چيزي در حدود 40 درصد توان آب قابل استحصال كشور، افزايش يابد و شوربختانه از اين مقدار، تنها 13 درصد در فرآيند بازيابي و تصفيه قرار گرفته است. بنابراين ناگفته پيداست كه اگر اين درس طبيعت را مديريت آب كشور جدي گرفته و به كار بنند، تا چه اندازه ميتواند در استحصال بهينهي آب و مقابله كشور با بحران كمآبي مفيد و مؤثر واقع شود.
انتهاي پيام