عسگر اولادي: شهيد لاجوردي براي هدايت گروه‌هاي منافق در زندان بسيار تلاش مي‌كرد

حبيب‌الله عسگراولادي با اشاره به آياتي از سوره نور مبني بر ويژگي‌هاي مومنين گفت: خداوند ريشه شكوفايي انسان‌ها را در بيوتي معرفي مي‌كند كه اين بيوت خدايي نيستند بايد سهم پدر و مادر را در شكوفايي فرزندان مدنظر قرار دهيم؛ سيد اسدالله يكي از فرزندان خانواده لاجوري است و هر كدام از ديگر فرزندان نيز در جاي خود ايمان و تقوا را مراعات كرده‌اند. به گزارش خبرنگار ايسنا، عضو شوراي مركزي حزب موتلفه اسلامي كه در كنگره‌ي بزرگداشت ديده‌بان انقلاب كه به مناسبت دهمين سالگرد شهادت لاجوردي برگزار شده بود، اظهار كرد: در اولين شوراي مركزي موتلفه‌ي اسلامي و آخرين شوراي مركزي كه نزديك به شهادت او بود با آقاي لاجوردي بودم؛ در زندان با او همراه بودم، نمي‌توانم بگويم هم‌انديشه بلكه همراه. وي با مرور خاطراتش از آشنايي و ديدار با لاجوردي گفت: لاجوردي بنده‌اي صالح و متقي بود؛ ايشان دشمنان خدا و خلق و امام(ره) و جمهوري اسلامي را تبديل به دوستاني كرد كه آنها را به درياچه براي تفريح و نماز جمعه براي عبادت مي‌برد؛ هنوز هم عده‌اي هستند كه مي‌گويند ما از توابيني هستيم كه لاجوردي ما را هدايت كرد. عسگراولادي اضافه كرد: يك روز نزديك ماه رمضان، لاجوردي به من زنگ زد و گفت مي‌خواهم كه تو را ببينم و گفت امسال ماه رمضان مي‌خواهيم براي زنداني‌ها مجلس بگيريم، مي خواهم شما هم يك شب در اين مجلس سخنراني كنيد؛ من گفتم شما وسط اين افراد مي‌نشيني، بسيار بي‌احتياطي است و ممكن است خطرناك باشد؛ لاجوردي گفت آدم‌سازي، بي‌احتياطي نيست، مغز آنها را شست‌وشو دادند؛ سه سال ماه رمضان اين برنامه بود تا اينكه به خاطر دارم وسط يكي از سخنراني‌ها برق رفت؛ پس از دقايقي كه برق آمد، ديدم او همان وسط نشسته است و همه آرام به سخنراني گوش مي‌دهند. عضو موتلفه اسلامي افزود: لاجوردي جامع اضداد بود؛ بين كساني كه ايمان در آنها سراغ داشت، رئوف بود. وي اضافه كرد: يكي از ويژگي‌هاي لاجوردي اين بود كه از اهل ايمان و علما انتقاد مي‌كرد البته نه انتقاد تخريبي؛ مقامات روحاني را مورد انتقاد قرار مي‌داد و مي‌گفت اينها بايد ما را هدايت كنند، بر اثر اين اعتقادات عده‌اي تصور مي‌كردند كه ايشان به اصل ايمان خوش‌بين نيست؛ لاجوردي به واقع ذوب در ولايت بود. عسگراولادي با اشاره به سختي‌ها و شكنجه‌هايي كه لاجوردي در زندان تحمل كرد گفت: به‌خاطر دارم وقتي ما در زندان قصر بوديم، تصميم گرفته بوديم با همه گروه‌ها كه آقاي سحابي و آقاي رستگار نيز آنجا بودند، سر يك سفره بنشينيم اما شنيده بوديم آقاي لاجوردي كه در زندان ديگري بود با همه سر يك سفره نمي‌نشست. وقتي كه او را ديدم از او پرسيدم چرا با اين بچه مسلمان‌ها هم غذا نمي‌شويد؟ ما اينجا سعي كرديم با مهندس سحابي و آقاي رستگار هم هم‌غذا شويم؛ خنديد و گفت از اينكه خيلي ساده‌اي تعجب مي‌كنم؛ اينها اگر الان امكان پيدا كنند اولين كسي را كه اعدام مي‌كنند امام (ره) است سپس مقداري درباره شناختي كه نسبت به اين گروه داشت با من صحبت كرد؛ به صورتي كه اصلا نتوانستم سخنم را ادامه دهم، به زندان برگشتم و گفتم كه آقاي لاجوردي چنين موضعي دارد؛ سرانجام بلند گفت قبل از اينكه چوبش را بخوريد بايد از آنها جدا شويد. بعد از آن بود كه من به زندان ديگري در شيراز تبعيد شدم. وي در پايان گفت: لاجوردي با گروه‌هاي منافق در زندان جلسات طولاني مي‌گذاشت و براي هدايت آنها بسيار تلاش مي‌كرد. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۳ شهریور ۱۳۸۷ / ۱۵:۰۱
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8706-01727
  • خبرنگار :