يك مدرس دانشگاه تهران پرسيد: وقتي آماري از گردشگران نداريم، با استفاده از چه اعدادي اعلام ميكنيم كه براي چشمانداز 20 سالهي صنعت گردشگري، 20 ميليون گردشگر پيشبيني ميكنيم؟
محمدتقي رهنمايي در گفتوگو با خبرنگار بخش گردشگري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: نخستين ايرادي كه از ديد كارشناسي به تصورات و برداشتهاي سند چشمانداز صنعت گردشگري گرفته ميشود، اين است كه مستندات پايهيي آن اشتباهاند. براي مثال، مستندات پايهيي در مطالعات شهري ميگويند كه جمعيت پايهيي يك شهر در سال 1385، 70 هزار نفر است و با مشخص كردن نرخ رشد جمعيت ميتوان گفت كه اين شهر در 10 سال آينده چه تعداد جمعيت دارد؛ اما وقتي ما عدد پايهيي نداريم، در بهترين فرمولهاي محاسبات رياضي و آماري كه عدد بگذاريم، پاسخ اشتباه درميآيد.
عضو هيأت علمي دانشگاه تهران ادامه داد: اتفاقي كه در حوزهي تعداد گردشگران در سند چشمانداز 20 ساله رخ داده، به همين صورت است و از دو حالت خارج نيست؛ يا يك عدد پايهيي وجود دارد كه نه كارشناسان و نه مسؤولان سازمان ميدانند يا ما عددي دربارهي آمار ورود گردشگران به كشور نداريم.
وي گفت: من چند بررسي آماري دربارهي گردشگران ورودي به كشور انجام دادهام كه يكي از آنها در دانشگاه علامه طباطبايي منتشر شد. در آن اشاره شده است كه ما بايد بين گردشگر و مسافر تفاوت بگذاريم، هركسي كه از مرزهاي ورودي كشور وارد ميشود، الزاما يك گردشگر نيست و نام او مسافر است.
رهنمايي اظهار داشت: اگر بخواهيم، بحث گردشگري را بر مبناي اهداف و انگيزههاي گردشگري تفكيك كنيم، كار آساني نيست؛ اما نميتواند غيرممكن باشد، چراكه شناسايي سفرهاي غيرگردشگري بسيار راحت است.
اين كارشناس صنعت گردشگري بيان كرد: در سال 1381 كه من اين تحقيق را انجام دادم، تعداد گردشگران ورودي به كشور يك ميليون و چهارصد هزار نفر بود و من براساس مبدأ سفر، آنها را حوزهبندي جغرافيايي كردم و متوجه شدم كه مبدأ ورودي بيش از 320 هزار نفر از آنها جمهوري آذربايجان است. بررسي كردم كه جمهوري آذربايجان بازار گردشگري براي ايران نيست و اگر قرار باشد، اين 320 هزار گردشگر آذربايجاني سه شب در ايران اقامت داشته باشند، بايد يك ميليون شب اقامت را در كشور رقم بزند و در مقصدهايي كه اين گردشگران دارند، بايد بازتاب داشته باشد؛ اما در هيچيك از شهرهاي مقصد، نشاني از ورود 320 هزار گردشگر از جمهوري آذربايجان بهچشم نميخورد.
رهنمايي ادامه داد: بررسيها نشان دادند كه 80 هزار نفر از آن آمار، رانندگاني هستند كه از مرز تركيه به كشور وارد ميشوند كه گردشگر نيستند، بلكه بهدليل شغلشان به ايران وارد ميشوند. حدود 320 هزار نفر ديگر، كساني بودند كه از نخجوان به جمهوري آذربايجان ميرفتند و چون مرز خودشان بستر بود، از طريق آستارا عبور و مرور ميكردند. هنگامي كه از نخجوان در مسير رفت به ايران وارد ميشوند، يكبار بهعنوان گردشگر بهشمار ميآيند و هنگامي كه از مرز آستارا وارد ميشوند، يكبار ديگر بهعنوان گردشگر بهشمار ميآيند.
او گفت: عدهاي از آنها نيز مهاجراني بودند كه از مرز افغانستان و پاكستان وارد ميشدند و در نهايت، 120 هزار نفر باقي ماندند كه بهعنوان گردشگر وارد كشور شده بودند و اين تقريبا 10 درصد آمار اعلامشده بود و بقيه در حقيقت جابهجاييهاي مرزي بودند كه بهدلايل سياسي، اقتصادي و همجواري انجام ميشوند، بدون اينكه آنها انگيزهي گردشگري داشته باشند يا در چرخهي جريانهاي گردشگري ايران قرار گيرند.
وي افزود: يك مدتي به من دربارهي اين محاسبه ايراد گرفته شد، اما چون محاسبات من براساس روش علمي و مستندات بود، نميتوانستند اعتراضي بر آن وارد كنند تا سال گذشته، يكي از مسؤولان به من گفت، ما امسال فهميديم كه محاسباتي كه شما انجام دادهايد، درست بوده است، چون يارانههايي كه براي ورود گردشگران به آژانسها پرداخت ميكرديم، برابر با همان تعداد گردشگراني بود كه شما محاسبه كرديد و اين نشان داد كه فعاليت من از روي حب يا بغض نبوده، بلكه يك روش علمي و صحيح بوده است.
اين مدرس دانشگاه اظهار داشت: نه از نظر آنكه هدفگذاري 20 ميليون نفري، هدفگذاري صحيحي نيست، بلكه براي رسيدن به اين هدف، آرمانها بايد خيلي بلند گرفته شوند و براي رسيدن به آنها، دامنهي تغييرات ضريب خطا نبايد بسيار بزرگ باشد. شما مجاز هستيد، 5 تا 10 درصد در پيشبيني بلندمدت خود ضريب خطا داشته باشيد، يعني تحت تأثير عواملي كه قابل پيشبيني نيستند و تصادفا به روند پيشبيني وارد ميشوند، 10 درصد ضريب خطا داشته باشيد كه نسبت اين مقدار خطا در مجموعهي آن كارها و برنامهريزيها حاكم است، يعني اگر پيشبيني 20 ميليون نفري، 18 ميليون نفر شود، اتفاق خاصي نميافتد؛ اما اگر 20 ميليون نفر، دو ميليون شود يا اگر 20 ميليون نفر، 35 ميليون نفر شود، فاجعه خواهد بود.
وي بيان كرد: اگر گفته ميشود كه سالي 5/1 ميليون نفر گردشگر به تعداد گردشگران ورودي به ايران اضافه ميشود، نه مبناي محاسبات آماري درستي دارد، نه از روششناسي درستي برخوردار است و يك عدد ذهني است؛ اما در تعريف علوم، علم چيزي است كه اثباتپذير باشد، يعني بايد آنرا اثبات كنيم و بايد مستندات آن وجود داشته باشند.
عضو هيأت علمي دانشگاه تهران تصريح كرد: آرزوانديشي جزو ويژگيهاي خوب بشر است؛ اما در بخش مديريت گردشگري، اين آرمانگرايي قابل توجيه نيست، چون برنامهريزي در حقيقت، مديريت خردمندانه است و بايد بر مبناي عقل، هدايت خردمندانهي برنامهها را برعهده گرفت. بنابراين نميشود با آرزوانديشي و تخيلات به مديريت پرداخت. من فكر ميكنم كه در اين زمينه اغراق شده است و بر مبناي شرايط موجود، به هيچوجه امكان تحقق چشمانداز گردشگري وجود ندارد. اگر 200 هزار نفر در سال 1387 گردشگر خارجي به كشور وارد شوند، ما براي اداره كردن اين 200 هزار نفر دچار سردرگمي خواهيم شد.
وي ادامه داد: شما حتما با خانوادهتان به رستوراني رفتهايد كه ناگهان شلوغ شده است و چون ميزبانان مهارت حرفهيي ندارند، از مهمان سفارش غذا را ميگيرند، اما هنگام پخش غذا، در هر ميزي يك چيزي كم است و آشفتگي بهوجود ميآيد و غذا بهموقع نميرسد يا غذا آنچه سفارش دادهاند، نبوده است، پولي كه دادهايد زياد است يا خدمات در حد نازل ارايه ميشوند.
او معتقد است: اگر امسال، 200 هزار گردشگر به ايران وارد شوند، بخش پذيرش ما و كل سيستم گردشگري قابليت كنترل اين تعداد گردشگر را ندارد و سيكل و ريتم طبيعي گردشگري به هم ميخورد. دليل اين وضعيت آن است كه بسترسازي آن انجام نشده است. براي مثال، اگر 17 هزار نفر به تعداد پروازهاي كشور افزوده شود، هواپيمايي ما توانايي افزايش اين ظرفيت را ندارد. اگر اين تعداد گردشگر به حملونقل جادهيي منتقل شود، باز بعيد بهنظر ميرسد كه توانايي كنترل آنها وجود داشته باشد، در بخش پذيرايي، اقامتي و ... نيز مشكلاتي خواهند بود.
اين كارشناس گردشگري گفت: روشهاي آمارگيري در جهان در مبادي ورودي كشورها از سه مرز زميني، دريايي و هوايي مشخص است و اين وروديها را با هم جمع ميكنند و مجموع ورود مسافران خارجي به داخل كشور محاسبه ميشود.
وي دربارهي روشهاي آمارگيري با هدف مشخص كردن تعداد گردشگران، توضيح داد: چند راه وجود دارد؛ وقتي به كشوري ميرويد، در فرم تقاضاي ويزا از شما ميپرسند كه براي چه هدفي به اين كشور وارد ميشويد. اگر گردشگر باشيد، اين موضوع را اعلام ميكنيد، آنوقت با ضريب خطاي 5 تا 10 درصد تعداد گردشگران ورودي را از افرادي كه با هدف تحصيل، درمان، تجارت، ديدار خويشاوندان و ... وارد كشور ميشوند، ميتوان جدا كرد. سازمان جهاني جهانگردي سازمان ملل نيز از همين آمارها كه كشورها آنها را پالايش ميكنند، تعداد گردشگران ورودي آنها را اعلام ميكند.
وي بيان كرد: براي آمارگيري و شمارش گردشگران داخلي نيز از چند روش استفاده ميشود. در گذشته، با يك دستگاه الكترونيكي عبور وسايل نقليه را ثبت ميكردند. اين وسيله را كه مانند يك كابل است، در جاده در نزديكي پليس راه پهن ميكردند و ميتوانستند از اين طريق مشخص كنند كه از اين مكان چند اتومبيل عبور كردهاند؛ اما براي اينكه ضريب دقت آن بالا باشد، بررسي ميكردند كه در يك روز كاري چند اتومبيل رد ميشوند و برميگردند، در يك روز نيمهتعطيل چه تعداد اتوموبيل به اين عدد اضافه ميشود و در يك روز تمامتعطيل چهقدر به آن اضافه ميشود و اگر يك روز تعطيل به آخر هفته بخورد، اين رقم چهقدر افزايش مييابد. از اين طريق، با درنظر گرفتن متوسط ظرفيت هر اتومبيل چهار نفر، تعداد مسافران را براساس يك ضابطهي مشخص آماري ميتوان استخراج كرد.
او افزود: در روش آمارگيري، يكسري روشهاي نمونهاي بهصورت سنجه هستند و حتما بايد براساس مشاهده انجام شوند.
رهنمايي گفت: رفتوآمد و ترافيكهاي جادهيي هر روز يك ريتم مشخص و طبيعي دارند. يعني هر روز يك تعداد نفر از يك مسير حركت ميكنند و دوباره بازميگردند. وقتي اين كار در يك هفته بررسي شود، مشخص ميشود كه ريتم روزهاي كاري چهقدر است و در روزهاي تعطيل و نيمهتعطيل تغييرات اين ريتم مشخص ميشود و تفاضل ريتم روزهاي عادي با روزهاي تعطيل، اضافهي حركت نسبت به رفتوآمدهاي ثابت، نشان ميدهد كه يك جريان حركت ديگري وجود دارد.
وي ادامه داد: سپس يك آمارگيري نمونهاي از متوسط تعداد سرنشينها در اتوبوس 30 نفر و سواري چهار نفر انجام ميشود. با تمام اينها، ضريب خطايي كه در آن است، كمتر از 10 درصد است و اينجا سفرهاي گردشگري را از سفرهاي روزمره جدا ميكنند؛ ولي هيچكدام از اينها در آمارگيري كشور ما بهكار گرفته نشدهاند. درحاليكه اين كار سختي نيست، حتا بخشي از آمارگيري را از طريق كيوسكهاي عوارض كه در جادهها قرار دارند، ميتوان مشخص كرد.
او دربارهي آمار گردشگران در تعطيلات طولانيمدت در كشورهاي ديگر، توضيح داد: اروپاييان مطابق قانون كار در طول ماه، دو روز مرخصي قانوني دارند كه بهصورت متوسط در سال 24 روز ميشود و خانواده زمان استفاده از اين مرخصي را برابر با تعطيلي مدارس فرزندان خود قرار ميدهد. وزارت آموزش و پرورش در مناطق مختلف نيز براساس شرايط اقليمي و آبوهوايي تعطيلات مدارس را در طول سال تقسيم كرده است و بهجاي آنكه بچهها سهماه تابستان تعطيل باشند، آنرا در طول سال توزيع كردهاند و دانشآموزان در تمام فصول، تعطيلات دو يا سه هفتهيي دارند. تقويم اين تعطيلات از ايالتي به ايالت ديگر متفاوت است تا اين تعداد مسافر را بتوانند كنترل كنند و در محورهاي حركتي مختلف تعداد آنها تقسيم شود. اين كار سبب رونق صنعت گردشگري در فصول مختلف ميشود. اين توزيع تعطيلات سبب ميشود كه ايام پيك و غيرپيك تغيير كند و هتلها در تمام فصل مشتري داشته باشند.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا؛ مرضيه ابراهيمي
انتهاي پيام