جمال ميرصادقي: نويسندهاي به پرنويسي نادر ابراهيمي نداريم
جمال ميرصادقي گفت: نادر ابراهيمي نويسندهي پرنويسي بود؛ پرنويس به معناي واقعي كلمه. اين داستاننويس پيشكسوت در پي درگذشت نادر ابراهيمي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متذكر شد: از جنبهي پرنويسي، گمان نميكنم نويسندهي ديگري در ايران با ابراهيمي برابري كند. غير از داستانهايي كه دارد، در زمينهي داستان كوتاه، كتاب نقد و تحليل كودك، تصويرپردازي كتاب كودك، ابزار داستاننويسي، شرح حال خود و ترجمهي نمايشنامه هم آثاري را منتشر كرده است. او نويسندهاي تجربهگراست و درزمينههاي مختلف ادبيات داستاني نيز طبع خود را آزموده است. وي همچنين عنوان كرد: ابراهيمي، هم در زمينهي معنا و ساختار و محتوا و شكل داستان و هم در زمينهي آفريدن انواع داستان تجربه دارد؛ اما بهجز چند مورد استثنايي، به پختگي و كمال نسبي نميرسد؛ زيرا اغلب از سير منطقي معنايي و شكل ساختاري بينقص و ايرادي برخوردار نيست. او داستاننويسي واقعگرا بوده و طرحهايش، جز موارد استثنايي، كمتر بيعيب و ايراد است. ميرصادقي معتقد است: ابراهيمي از بعضي از آثارش بهنام داستان و بعضي بهنام قصهنامه ياد ميكند؛ بدون اينكه وجوه تمايز اين دو گونه كار را بداند. او افزود: در مجموعهي داستانهاي «خانهاي براي شب»، «آرش در قلمرو ترديد»، «مصابا و رؤياي گاجرات» و «افسانهي باران» بيشتر داستانهاي تمثيلي و نمادين گرد آمده است كه با بهرهگيري از داستانهاي ايراني بهخوبي روايت ميشود. ميرصادقي تصريح كرد: سه خصوصيت خرق عادت، پيرنگ ضعيف و كليگرايي در بعضي از داستانهاي ابراهيمي وجود دارد. اغلب داستانهاي او، مفهوم شكست و افكار پوچگرايانه و اگزيستانسياليستي را كه بعد از كودتاي 28 مرداد 32 حاكم بوده است، دارا هستند. در داستانهاي بهرام صادقي، هيچگرايي از ذات داستان برميخيزد؛ اما در داستانهاي ابراهيمي، هيچگرايي به اوضاع و احوال زمانه برميگردد و به داستانها حقنه شده است. او همچنين دربارهي نثر داستانهاي نادر ابراهيمي گفت: نثر ابراهيمي، نثري حسابشده و تقريبا بيعيب و ايراد و به مقتضاي گفتار و نوشتار است. همچنين گاهي از جملات قصار بهره ميگيرد و نثرش از نثر محمد حجازي - نويسندهي دههي 20 - بيبهره نيست. انتهاي پيام