زمستان، ژازهي مجسمههاي ايران را هم با خود برد...
شاعر آوانگارد قلمروهاي آهني بامداد شنبه درگذشت.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ژازه طباطبايي، هنرمند نقاش و مجسمهساز 77 سالهي ايران، بهدليل عوارض ناشي از عفونت ريه، مشكلات قلب، كليه و دستگاه تنفسي، در نخستين ساعات بامداد امروز شنبه بيستم بهمن در بيمارستان آتيهي تهران حيات را بدرود گفت.
پيكرش فردا، دو روزمانده به برگزاري نمايشگاه دوسالانهي نقاشي ايران، از مقابل فرهنگستان هنر تشييع ميشود.
او كه پس از دورهي سه ماههي بيماري، 15 روز پيش را بيهوش بود و با دستگاه نفش ميكشيد؛ از نيمهي آذرماه بهدليل آسيبديدگي از ناحيهي لگن در بيمارستان بستري و مورد عمل جراحي قرار گرفت، پس از پايان دورهي نقاهت از دو ماه پيش به آسايشگاه سالمندان فرزانگان منتقل شد، اما در پي مشكلات ناشي از بلعيدن غذا به خونريزي معده دچار و از اوايل بهمن به بيمارستان عيوضزاده و در پي آن، به بيمارستان آتيه انتقال داده شده بود.
همانروزها كه در بيمارستان بستري بود، عدهاي به گالرياش رفته و آنجا را تسخير كردند. به اهتمام برخي از مديران فرهنگي ورودي گالري را پلمب شد تا با بهبود وضعيت جسمي ژازه طباطبايي، تكليف او و موزهاش روشن شود.
اما عمر وي به ديدن موزهاش كفاف نداد...
ژازه طباطبايي از پيشگامان هنر مدرن در ايران و تلفيق آن با مايههاي هنر سنتي و نقاش و حجمساز برجسته معاصر بود كه بيشتر ماههاي سال را در اسپانيا ميگذراند، اما پاييز را به تهران آمد و پايان زمستان را نديد.
او نوشتن را از 12سالگي آغاز و تاكنون بيش از 40 جلد كتاب شامل داستانهاي فولكلور، رمان، شعر، نقدهاي هنري و نمايشنامه منتشر كرده است.
وي پيش از ورود به دانشگاه، يك روزنامه را هم منتشر كرد، پس از آن به كارگرداني، هنر دراماتيك، باله و نقاشي و مجسمهسازي علاقهمند شد.
طباطبايي پايهگذار و مدير گالري هنر مدرن ايران است. آثارش در استراليا، چين، انگليس، فرانسه، آلمان، يونان، هند، ايران، ايتاليا، موناكو، اسپانيا، سوئد، تركيه، آمريكا و يوگسلاوي نمايش داده شدهاند.
همچنين آثار وي به جشنوارههاي پاريس، سن پائولو و جشنواره دوسالانه ونيز رفته و بيش از 10 جايزهي جهاني را دريافت كرده است.
طباطبايي سالها بود كه مجسمههايش را با استفاده از آلات و ادوات مستعمل ماشينهاي صنعتي خلق ميكرد.
دوستان ژازه و هنرمندان مجسمهساز درپي درگذشت ژازه طباطبايي - شاعر آوانگارد قلمروهاي آهني - در گفتوگوهاي جداگانهاي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از اين هنرمند آوانگارد كه جايگاه روشني در جريان مجسمهسازي مدرن ايران دارد، ياد كردند.
جمشيد مراديان:
در كارهاي هنري او انتقال عاطفه را ميتوان ديد
جمشيد مراديان باور دارد: كارهاي ژازه طباطبايي در عين اينكه حركت جامعهي صنعتي جديد را با چرخدندهها نشان ميدهد، اما در عمق تمام آنها، عاطفه را ميبينيم و تعلق كارهايش را كه جغرافياي شرق را نمايندگي ميكند.
اين هنرمند مجسمهساز گفت: او از فارغالتحصيلان و هنرمندان مجسمهساز كشور بود كه مدت زيادي با مادرش زيست و پس از مرگ او تنها زندگي ميكرد. در كارهاي هنري او انتقال عاطفه را ميتوان ديد.
مراديان اضافه كرد: ژازه در عين اينكه با قطعات ماشين كار ميكرد و در مملكت ما اولين كسي است كه فلزي را كه قبلا در صنعت ديگري دگرديسه شده بود و تبديل به قطعهي ديگري با اين قطعات مجسمهسازي ميكرد.
وي افزود: با اينكه ژازه در اسپانيا ساكن بود، ولي هميشه دلش در گرو سرزميني است كه شاهد تولدش بوده و باور داشته كه اگر ميخواهيم به غرب برسيم آنقدر بايد به طرف شرق برويم تا از غرب سر دربياوريم.
مراديان گفت: او به مجسمهسازي بسنده نميكرد، نقاشي ميكرد و نمايشنامه و فيلمنامه هم مينوشت؛ هنرمند تمام عياري بهشمار ميرفت كه در عرصههاي مختلف حسش را پرورش ميداد.
جواد مجابي:
ژازه طباطبايي يكي از حاميان اصلي هنرهاي تجسمي مدرن ايران بود
جواد مجابي گفت: ژازه طباطبايي يكي از دو هنرمند بزرگ ايراني است كه از بنيانگذاران مجسمهسازي ايران بهشمار ميرفت.
اين منتقد و پژوهشگر يادآوري كرد، اگر از ابوالحسن صديقي بهعنوان بزرگترين مجسمهساز كلاسيك ايران بگذريم، ژازه طباطبايي و پرويز تناولي از نوآوران مجسمهسازي ايران هستند. طباطبايي با نقاش شروع كرد، در ايام جواني به ادبيات روي آورد، رمان و كتاب نوشت، اما كار اساسياش ساختن مجسمههاي فلزي بود. اين مجسمههاي فلزي از تكه پارههاي اسقاط شده ماشينها فراهم آمده است. ژازه معتقد بود، ماشين، انسان را محاصره كرده، بنابراين كار او بازسازي ماشين است؛ ماشيني كه بر ديگران تسلط يافته، ولي هنرمند آن را بازسازي ميكند؛ او با بازسازي پارههاي ماشينها به ساختن مجسمههاي نوين پرداخت.
مجابي با بيان اين مطلب كه ژازه با ساختن مجسمههاي فلزي در واقع به خلق نوعي فولكلور شهري ميپرداخت، افزود: به اين معنا كه او شاهد بود كه نوعي زندگي قديمي ايراني كه در شهرها جريان داشت، بر اثر گسترش مدرنيزم از بين ميرود، او آنچه را در معرض آسيب بود با اجزاي اسقاطي ماشينها يك بار ديگر بهصورت هنر خلاقه باز آفريد.
مجابي اين هنرمند را يكي از حاميان اصلي هنرهاي تجسمي مدرن ايران دانست و متذكر شد: گالري هنر جديد كه از دهه 30 فعاليتش را آغاز كرده همواره محل ارايه آثار هنرمندان پيشتاز ايران بوده است. صدها نمايشگاه هنري در اين گالري برپا شده كه در آن هنرمندان چندين دهه آثارشان را عرضه كردهاند.
وي عنوان كرد: خوشبختانه در سالهاي اخير با انتشار سه جلد كتاب از آثار ژازه طباطبايي تاريخچه اين گالري و بخش اعظم نقاشيها و مجسمههاي او در اين سه مجلد چاپ شد كه شامل تحليل منتقدان ايراني و خارجي هم بود.
اين منتقد هنر و ادبيات ابراز كرد: بنياد ژازه كه قرار بود تشكيل شود با بيماري او به تاخير افتاد. از سالها قبل جمعي از دوستانش به او پيشنهاد كردند اين ميراث بزرگي كه شامل صدها مجسمه و نقاشي و بخشي از آثار هديه هنرمندان بزرگ به ژازه است، همه در بنياد ژازه حفظ شود تا در زمان حياتش مسووليت آن برعهده خودش و بعد از او با نظر بنياد اين ميراث ارزشمند ايراني محافظت شود.
او افزود: براي اين عمل حركتها و كوششهاي صورت گرفت ولي تصميمگيري آنقدر به تاخير افتاد كه نشد كه اين آثار سرو ساماني بگيرد.
سعيد شهلاپور:
ژازه طباطبايي به زبان شخصي خود رسيده بود
سعيد شهلاپور معتقد است: ژازه طباطبايي از مجسمهسازان قبل از انقلاب و از آغازگران مجسمه سازي مدرن ايران بهشمار ميرود كه كارش از جامعه ما جلوتر بود و با كمك ابزاري متداول به زبان شخصي خود رسيده بود.
اين هنرمند مجسمهساز هم تصريح كرد: پرويز تناولي، ژازه طباطبايي بههمراه چند نفر ديگر تمام طول و عرض مجسمهسازي ما، فعالان واقعي اين عرصه با حضوري دايمي بودند؛ بعدها مجسمهسازان ديگري هم اضافه شدند.
وي افزود: ژازه از دهه 40 همزمان با تناولي فعال بود و در تمام بينالها شركت كرد و با ايجاد يك گالري اين امكان را فراهم آورد كه هنرمندان ديگر نيز عرصهاي براي فعاليت داشته باشند.
او دربارهي ويژگيهاي كاري ژازه طباطبايي گفت: او تحت تاثير نقاشيهاي دوره قاجار بود و علاقهي خاصي به فولكلور ايراني داشت. او در مجسمهسازي از عناصر پيش پا افتاده و قطعاتي كه كاربردشان را از دست داده بودند استفاده ميكرد و با تلفيق آنها آثارش را خلق ميكرد. اين كار قبل از ژازه در اروپا متداول بود ولي ژازه اين كار را امتداد داد و به نتايج خاص خود رسيد، بهطوري كه كارش از جامعه ما جلوتر بود و با كمك اين ابزار به زبان شخصي خود رسيد.
شهلاپور با اشاره به حجم كارهاي انجامشدهي ژازه يادآوري كرد: حجم كار انجام شده او بسيار است؛ او بهطور دايم نقاشي ميكرد؛ كمتر هنرمندي داريم كه از اين حجم كار برخوردار باشد.
اين هنرمند مجسمهساز همچنين ژازه را از پيشگامان معاصر ما در مجسمهسازي دانست و درباره تاثيرگذاري اين هنرمند در نسل بعدي متذكر شد: او با نمايش آثارش باعث نوعي شناخت به نسل جوانتر شد و اين باعث ميشود كه نسل جوانتر راه رفته را ديگر نميرود. اين اتفاق زماني افتاد كه برخي متوليان فرهنگي آن ارتباط را با نسل جوان نداشت و ژازه با راهاندازي گالرياش باعث شناخت نسل جوان شد.
شهلاپور با انتقاد از كم توجهي به آثار هنري در كشور تصريح كرد: چرا ما اينگونه هستيم كه كسي بايد بميرد تا به او توجه كنيم؟ ما بايد آثار هنرمندانمان را به نسل جوانتر معرفي كنيم تا آنها بفهمند كه كساني قبل از آنها بودهاند و چه كارهايي كردهاند؛ مثل ژازه بسيار هستند كه بايد آثارشان شناسانده و معرفي شود؛ اما متاسفانه در زمينه فرهنگي، دستاندركاران نميدانند هنر چيست، تا ميآييم چيزي را بسازيم ميزنند همه چيز را خراب ميكنند.
وي درباره بنياد ژازه طباطيايي متذكر شد: اين هنرمند حق دارد كه آثارش حفظ شود؛ تازه او كه ميخواهد كارهايش را ببخشد، اما همچنان روي هوا مانده است. موزه هنرهاي معاصر تهران بايد در اين زمينه اقدام كند، چراكه او يكي از مجسمهسازان خوب و ماندني ماست كه نياز است كه آثارش بررسي شوند. نخستين گام هم اينست كه آثار او حفظ شده و پراكنده نشود.
شهلاپور درباره جريانسازي ژازه طباطبايي توضيح داد: مفهوم جريانساز در جامعه ما به آن مفهومي كه در غرب وجود دارد نيست. در جامعه ما هنرمنداني بودند كه جريانسازي كردند، ژازه نيز از جمله هنرمنداني است كه توانسته براي مجسمهسازي ما فضا و جرياني را شكل دهد قبل از آن مجسمهسازي ما محدود به مجسمه مشاهير ميشد كه چند مجسمهساز در سطح شهر ساخته بودند؛ اما ژازه رفتار فردي داشت كه قابليت تعميم نداشت و شكل خاصي از مجسمهسازي در ايران باب شد.
او افزود: ميتوان ژازه و تناولي را در مقطعي در مكتب سقاخانه قرار داد، شايد به دلايل انقطاعي كه در مقطعي بين نقاشي و هنر - در عموم توليدات هنري - اتفاق افتاد و وقتي دوباره شروع كردند، نگاهشان متفاوت بود؛ شايد در آينده تاثيرگذار باشند، ولي اينك تاثيرگذاري آنچناني ندارند.
حسين فخيمي:
بزرگداشتنش ضروري است
حسين فخيمي - مدرس دانشگاه و مجسمهساز - گفت: من با ژازه كه هنرمندي آوانگارد بود در اسپانيا آشنا شدم و اكنون كه رفته، بسيار متاثرم. ژازه از هنرمنداني بود كه زندگياش را در اختيار كارش گذاشت و مسوولان ميبايست در زمان حياتش از او و كارهايش استفاده ميكردند.
بهزعم وي حالا كه او درگذشته است، ضرورت دارد بزرگداشتي برايش برگزار شود تا از او و كارهايش تجليل شود. همه از اين كه باز هم هنرمندي از جامعه رخت بربسته است ناراحتند و براي شادي روح او دعا ميكنند.
مريم سالور:
روياي چند بعدي كردن تصويرهايش را داشت
مريم سالور - هنرمند نقاش و مجسمهساز - نيز درباره ژازه و تاثير او در مجسمهسازي عنوان كرد: ژازه جز نخستين نسل هنرمنداني بود كه هنر مدرن را وارد ايران كرد.
او افزود: ژازه طباطبايي جزو هنرمندان سقاخانهيي پيشگام و آوانگارد ايران بود كه هنر ايراني را با دانشي كه از هنر غرب برگرفته بود، تلفيق كرد و كارش خاصتر شد. او از مكتب كوبيسم اروپا الهام گرفته بود و از فلزات و چرخ دندهها پيكرهاي زيبا خلق ميكرد.
سالور معتقد است، روياي ژازه اين بود كه تصويرهايش را چند بعدي كند. باور داشت تصوير نمودار لحظهاي است از جريان واقعيت، حال آنكه مجسمههايش كشش زمان است و از اين رو واقعيتر.
تاثير انكارناپذير ژازه در مجسمهسازي
حميد حكيمي - هنرمند مجسمهساز و دوست نزديك ژازه طباطبايي - هم با ابراز تاسف بهخاطر درگذشت وي به خبرنگار ايسنا گفت: ژازه واقعا هنرمند و دوست داشتني بود و از اين پس جاي خالي او در هنر ايران احساس خواهد شد.
به تعبير وي، ژازه احتياج به معرفي ندارد؛ زيرا آنقدر بزرگ هست كه نياز به اين كار نباشد. تاثيرش در مجسمهسازي انكار ناپذير است؛ زيرا او پا را از دنياي سنتي فراتر گذاشته بود و در المانهاي مدرن كار ميكرد و از قطعاتي كه به درد نميخوردند در كارهايش بهره ميبرد.
طاهر شيخالحكمايي - رييس انجمن مجسمهسازان ايران - هم از تاثير ژازهي مجسمههاي آهني ايران گفت.
او با اشاره به كارهاي ژازه كه در بسياري از گالريها و موزههاي ايران و اسپانيا بهنمايش درآمده، عنوان كرد: ژازه طباطبايي از مجسمهسازان آوانگارد و پيشرو بود كه تاثير مهمي را در جريان مجسمهسازي گذاشت.
حالا قرار است پيكر ژازه طباطبايي ساعت 10 صبح فردا يكشنبه، دو روز پيش از روشن شدن چراغ دوسالانهي نقاشي معاصر ايران در نگارخانههاي صباي فرهنگستان هنر، تشييع شود.
حبيبالله صادقي – مدير كل دفتر هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي – به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: پيكر اين هنرمند نقاش و مجسمهساز آوانگارد ايران، پس از تشييع از مقابل موسسهي صباي فرهنگستان هنر، در قطعهي هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام ميگيرد.
صادقي افزود: روز بيست و سوم بهمن ماه جاري در بينال نقاشي كه موسسه صبا برگزار ميشود، چند اثر از آثار ژازه به همراه هنرمنداني صاحب نامي چون ايرج كريمخان زند، عليرضا اسپهبد و ... كه طي يكسال گذشته از دنيا رفتهاند، براي بزرگداشت و اداي احترام به آنها بهنمايش داده ميشود.
وي ژازه طباطبايي را از هنرمندان پيشگام در نقاشي معاصر ايران دانست كه زحمت زيادي در عرصه هنرهاي تجسمي كشيده است.
صادقي با تسليت به جامعه هنرمندان تجسمي بهخاطر اين ضايعه اذعان كرد: ژازه از هنرمندان پركاري بود كه توانست هنر معاصر ايران را با متن ملي و حمايت از اين مرز و بوم خلق كند. مقداري از مطالعات و مناسبات ژازه، متاثر از هنر جهان بود، اما شيرازهي آن را علاقه وي به هنر ايران تشكيل ميداد و با اين علاقه توانست هنر ايران را به جهان معرفي كند.
صادقي افزود: پيشبيني كرده بوديم كه در ارديبهشت و خردادماه سال آينده، نمايشگاهي با مرور بر آثار ژازه در موزه برگزار كنيم كه در بين تهيه و مقدمات آن، شكستگي لگن براي ژازه پيش آمد.
وي از برپايي نمايشگاهي براي نمايش آثار، حجمها و طرحهاي ژازه كه در خانه و همين طور در اسپانيا دارد خبر داد و گفت: سعي ميكنيم نمايشگاهي از اين آثار را در يك مجموعهي وسيع در موزه هنرهاي معاصر تهران برپا كنيم.
سرپرست موزه هنرهاي معاصر اعلام كرد: براي مراسم يادبود و ختم ژازه، امروز در كميتهيي كه در موزه هنرهاي معاصر تشكيل ميشود، تصميمگيري خواهد شد.
وي همچنين از برگزاري نكوداشتي براي ژازه در هفتهي نخست اسفندماه سالجاري خبر داد و گفت: اين مراسم را با مرور بر آثار او در هفته اول اسفند ماه برگزار خواهيم كرد.
انتهاي پيام