مردي از سالهاي دور
محمدابراهيم باستاني پاريزي سالهاست در گروه تاريخ دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران با جوانها ديدار ميكند و درد دل. از برخي نااميديهايي هم كه بعضاً نسل امروز از آن حرف ميزنند، گلهمند است.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به تاريخ شناسنامه، سوم ديماه 1304 در روستاي پاريز، جايي بين سيرجان و رفسنجان، كه به گفتهي خودش، به معدن مس سرچشمه نزديك است، متولد ميشود؛ روستايي با آسمان پرستارهي كوير در شب، و پدرش چهار سال بعد از تولد ميتواند برايش شناسنامه بگيرد.
در سال 1321 وقتي 17ساله است و در هواي پاك پاريز نفس ميكشد، ششم ابتدايي قديم را به پايان ميرساند و يك سالي ناچار به ترك تحصيل ميشود.
اولين مقالهاش را همان سال مينويسد با نام «تقصير با مردان است، نه زنها» و آن را در روزنامهي «بيداري» كرمان چاپ ميكند.
خودش ميگويد: آن سال شخصي به نام اسماعيل مرتضوي برازجاني، از معلمان كرمان، مقالهاي نوشت دربارهي زنها مبني بر اينكه زنان مسلمان نميتوانند وارد عرصههاي فرهنگي، علمي و اجتماعي شوند و من اين را در پاسخ به آن مطلب نوشتم و آوردم كه حضرت فاطمه زهرا (س) در كنار حضرت علي (ع) به امور بيرون از خانه هم ميپرداختهاند.
بيشتر كتابها و مقالهها را از پدرش ملاعلياكبر باستاني پاريزي معروف به حاج آخوند كه آنها را ميخوانده، ميگرفته و مطالعه ميكرده است. اولين كتابش - «نامههاي پيغمبر دزدان» - را وقتي پدرش برخي از آنها را از حفظ ميخوانده، رونوشت برميداشته و بعداً همه را گردآوري ميكند. از اين كتاب اينگونه ياد ميكند: يك مقدار نامه كه سبك ادبي جالب و طنزآميز دارند، از زبان يك روحاني عاليقدر به اسم زيدآبادي خطاب به دوستانش؛ كتابي كه در سال 1324 در كرمان چاپ ميشود و ميگويد، بدون تبليغ 18بار چاپ شده است.
خطري زبان فارسي را تهديد نميكند
باستاني پاريزي هيچ خطري را بهواسطهي ورود تكنولوژيهاي جديد و هجوم واژههاي بيگانه متوجه زبان و خط فارسي نميداند و به ايسنا ميگويد: براي زبان فارسي خطري نيست؛ زباني كه هزار سال مانده، باز هم ميماند. اين كلمات هم كه ميآيند، به نوعي تقويتكنندهي يكديگرند. بالأخره زبان به تعاملها و تناسبهايي احتياج دارد؛ اما خطري به آن معنا نيست. منتها اهل فرهنگ بايد مواظب باشند كه خودشان و زبانشان را با تكنولوژي جديد سازگار كنند و آشتي دهند؛ به گونهاي كه بر آن سوار شوند. براي نمونه حروفچيني امروز بسيار آسان شده و براي انتشار بهتر كتاب كمككننده است. بعيد ميدانم خطر عمدهاي در پيش باشد.
او ميافزايد: اگر درست با زبان فارسي كار كنيم، به نفع ماست و اگر درست كار نكنيم، اين زبان هم ميرود در كنار خيلي چيزهاي ديگر كه فراموش شدهاند؛ مثل زبان سومري.
بزرگان ادبيات ايران
باستاني پاريزي دربارهي روي آوردن دنيا به بزرگان ايراني خاطرنشان ميكند: دنيا متوجه اهميت كساني مثل مولانا، سعدي يا حافظ شده است و شايد همين تكنولوژي باعث شده، آنها را بشناسد. فردا مولوي به چين و ژاپن هم خواهد رفت. چه عيبي دارد چند نفر ديگر هم آنها را بشناسند، و ببينند چه گفتهاند؛ اينها مال تمام دنيا هستند.
مورخان ما بهترين كار را ارائه ميدهند
او دربارهي وجود اين نظر كه برخي اشتباهات تاريخي در تحرير تاريخ ايران وجود دارد و اينكه از جانب چه كساني بوده است، اظهار ميكند: مستشرقان كه خيلي دربارهي تاريخ ما كاري نكردهاند. ما خودمان از قديم تاكنون مورخ داشته و داريم. تعدادي از غربيها هم هرچه نوشتهاند، بر اساس آنچه در اختيارشان بوده، نوشتهاند. مورخان ما الآن دارند خوب كار ميكنند و بهترين كار را دارند ارائه ميدهند.
شعر و داستان كلاسيك و معاصر
باستاني پاريزي گاهگاهي خودش شعر ميگويد. مجموعهاي هم دارد با نام «ياد و يادبود». حافظ و سعدي ميخواند. دربارهي شعر امروز قضاوتي ندارد، اما هرجا شعر خوب ببيند، ميخواند و ميگويد: فريدون مشيري، نادر نادرپور و سايه را مگر ميشود نخواند؟! تا جايي كه بفهمم، شعرها را ميخوانم.
او همچنين ميگويد: داستان هم كم و بيش ميخوانم، البته اگر تاريخ فرصت دهد. خيلي از داستانها را در همان ايام جواني و زماني كه تازه راه ترجمه باز شده بود، خواندهام. «بينوايان» هوگو را در سال 1316 خواندم. بايد چشم و ذهن و وقت ياري كنند. چاپ رمان خيلي زياد شده و دورهاي رسيده است كه آدم بايد كتاب را يا انتخابي بخواند يا اتفاقي. اينكه همه را بتوان خواند، ديگر نميشود.
استاد تاريخ دانشگاه تهران يادآور ميشود: خيلي از آثار سيمين دانشور، محمدعلي جمالزاده و صادق هدايت را كه مال زمان خودم هستند، خواندهام. بههرحال رمان يك رشتهي ادبي مهم است و خوشبختانه در ايران هم رشد پيدا كرده و خانمها وارد آن شدهاند؛ بهطوريكه روزنامهي «لوموند» با آن تيراژ بالا در سراسر جهان، روزي نيست كه در صفحهي اولش كه ميتواند اعلانهاي گرانقيمت چاپ كند، يك رمان معرفي نكند، و هنوز فراموش نكرده رمان يكي از مهمترين رشتههاي ادبي دنياست.
كارنامهي فرهنگي باستاني پاريزي
باستاني پاريزي پس از دانشسراي مقدماتي كرمان، از سال 1325 به دانشگاه وارد ميشود. در سال 1330 در رشتهي تاريخ و جغرافيا دانشآموخته ميشود. بعد براي معلمي تاريخ در دبيرستان بهمنيار به كرمان ميرود، تا سال 1337 كه در آزمون دكتري تاريخ پذيرفته و به تهران منتقل ميشود و از آن سال تاكنون در اتاقي در گروه تاريخ اين دانشگاه به تحقيق، آموزش و پژوهش مشغول است؛ كار فرهنگياي كه 56 سال تداوم يافته است.
به كتابهايش علاقه دارد؛ اما به «حماسهي كوير» بيشتر، و ميگويد: در فضيلت دهات و روستاييان اين مردمان شريف ايراني تأليف شده است.
«تلاش آزادي» كتابي است كه در شرح حال مشيرالدوله مينويسد و در دههي 40 از سوي يونسكو جايزه ميگيرد. بعد همان را مفصلتر ميكند با تاريخچهاي از دورهي اول مشروطهي ايران؛ چون معتقد است، او از پايهگذاران و صاحبنظر در عدليهي جديد ايران است. مشيرالدوله علاوه بر تاريخنويسي، 20 سال از رجال برجستهي اين مملكت بوده و مدرسهي علوم سياسي را كه هستهي اوليهي دانشكدهي حقوق دانشگاه تهران شد، تأسيس كرده است.
باستاني پاريزي تا امسال 62 كتاب چاپ كرده است، به اضافهي نزديك به يكهزار مقاله در روزنامههاي خاور، كيهان و اطلاعات بويژه در روزگار ملي شدن صنعت نفت. مقالههايش را در مجلههاي يغما، وحيد، سپيد و سياه، گوهر، راهنماي كتاب و كلك هم بهچاپ ميرساند.
او در پايان ديدار با ايسنا ميگويد: در اين كشور دارند به سرمايههاي فرهنگي بها ميدهند. ما قدر اين را ميدانيم و در اين مملكت اگر بتوانيم و درخور اين باشيم كه كاري بنويسيم، شكرگزاريم. مردم با اين همه گرفتاري اقتصادي، پسانداز ميكنند و ميروند كتاب ما را ميخرند و ميخوانند.
تعدادي از كتابهاي باستاني پاريزي عبارتاند از: «از پاريز تا پاريس»، «اژدهاي هفتسر»، «نوح هزار توفان»، «يعقوب ليث» و ترجمهي «كوروش كبير».
انتهاي پيام