عبدالعلي دستغيب: مسؤولان از ايراني بودن مفاخر دفاع كنند
عبدالعلي دستغيب ادعاي برخي كشورها را دربارهي مفاخر ايراني جعل دانست و تصريح كرد: اينجا مسؤولان بايد از ايراني بودن مفاخر دفاع كنند. اين نويسنده و منتقد ادبي در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي انتساب مفاخر فرهنگي ايران به كشورهاي ديگر، گفت: در اصل، اين قضيه جعل است. اگر فرض كنيم كسي بيايد چيزي را به خودش منسوب كند كه ريشهاي نداشته باشد، جعل است. فرقي نميكند آن اشخاص و كشورهايي كه سند جعل ميكنند، افرادي را به خودشان منتسب كنند و يا اينكه اسكناس تقلبي برخلاف قانون چاپ كنند؛ بنابراين حكمشان همان حكمي است كه دربارهي جاعلان بهكار ميرود. او اين نوع ادعاها را از جانب برخي كشورها داراي ريشههاي روانشناسي و سياسي دانست و افزود: در مورد تركيه مجتبي مينوي مطلبي گفته بود كه ريشههاي روانشناسي قضيه را نشان ميدهد. در تركيه يكي از چيزهايي كه خيلي از فرهنگيان تركيه نسبت به آن تعصب دارند، اين است كه مولوي بلخي را ترك ميدانند. مينوي مدتي در تركيه بود و كتابهاي خطي آنجا را بازديد ميكرد. او در يادداشتهاي خود آورده، يك روز با يكي از پروفسورهاي ترك دربارهي زادگاه و ميهن مولوي بحث داشتيم و با ارايهي دلايل و اسناد تاريخي، بر ايراني بودن مولوي در برابر استاد دانشگاه تركيه تأكيد داشتم و اينكه اهل بلخ و متعلق به شرق ايران بوده است. استاد دانشگاه تركيه كه دليلي نداشت، هرچند اقامت مولانا و تسلطش به زبان تركي را مطرح ميكرد، وقتي ديد دلايلي ندارد، گفت، ايرانيها اين همه شاعر بزرگ چون خيام، نظامي، فردوسي، حافظ و سعدي دارند و ما هيچچيزي نداريم. چيزي به ما بدهيد كه در عرصهي فرهنگي نيز بتوانيم عرض اندام كنيم. اين فقر فرهنگي و نداشتن پيشينهي فرهنگي است كه سبب اين نوع رويكردها ميشود. دستغيب در ادامه تأكيد كرد: وقتي از ايران بزرگ صحبت ميكنيم، تمام سرزمينهاي جداشدهي امروز زير شعاع فرهنگ ايران بودهاند و درواقع متعلق به واحد فرهنگي، جغرافيايي و تاريخي ايران. در اين دورهي جديد است كه اين تفرقهها پيش آمدهاند. درواقع در دورههاي گذشته، تركيه، عراق و افغانستان بهوسيلهي واحد تاريخي اداري ايران اداره ميشدند و خود را به ايران متعلق ميدانستند. اينها چيزي است كه سياست مدرن بهوجود آورده تا ما را در برابر هم قرار دهد. اين مترجم يادآور شد: نه تنها ما، بلكه افغانها، عراقيها، تركها، آذريها و همهي اينها بايد بدانيم كه يك واحد سياسي جغرافيايي داريم و يك واحد فرهنگي، ملي، ديني. در مورد واحد سياسي جغرافيايي، وضع اينطور شده كه كشورهايي بهنام افغانستان، عراق و تركيه در دنيا هستند و دولت مستقل دارند. اين مطلبي است كه شناختهشده است و ايران و ديگر كشورها درواقع از نظر سياسي جغرافيايي كشوري مستقل هستند. اما از نظر فرهنگي، تمام اينها يك واحد يكپارچه بودهاند. او در ادامه هشدار داد: البته عدهاي از جهات پانتركيسم و پانعربيسم شايعه ميكنند كه بزرگان ما عرب يا ترك بودهاند، كه اين حرفها ريشهي سياسي دارند و بايد هوشيار باشيم. اول نسبت به برادران خود واكنش شديد نشان ندهيم و در عين حال به آنها بگوييم كه همهي ما از يك فرهنگيم و اين تقسيمبنديها موجب اختلاف و ضعف ماست. عبدالعلي دستغيب همچنين در بخش ديگري از صحبتهاي خود تصريح كرد: البته برخي مواقع از اين نوع رويكردها اين امر به ذهن متبادر ميشود كه عدهاي براي يافتن هويت و شناسنامهاي براي خود اقدام به اين كار ميكنند كه گاه زمزمههايي نيز از سوي كشورهاي اروپايي و آمريكايي براي دامن زدن به اين اختلافات بلند ميشود تا ما و برادران ترك، افغان و عرب را برابر هم قرار دهند. اين منتقد ادبي در پايان تصريح كرد: در عين حال اين مسأله مسألهاي جدي است و مسؤولان فرهنگي ما بايد از ايراني بودن خيام، نظامي، مولوي و ديگر مفاخر فرهنگي ايران دفاع كنند. ضمن اينكه چنانچه كشور انگليس بپذيرد كه شكسپير فرانسوي است و نيز آلمانيها بپذيرند كه گوته انگليسي است، ما هم ميپذيريم كه مفاخر فرهنگيمان ايراني نيستند! انتهاي پيام