آذرتاش آذرنوش: وظيفهي خود را در معرفي بزرگانمان انجام ندادهايم
آذرتاش آذرنوش معتقد است: ما در بزرگداشت و معرفي بزرگان فرهنگ خود بهحد كافي به وظيفهمان عمل نكردهايم و در عين حال از ديگر كشورها انتظار داريم سكوت كنند. اين استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با تأكيد بر ايراني بودن مفاخر فرهنگيمان، اين اصل را بهعنوان پيششرط معرفي از سوي كشورهاي ديگر يادآور شد. او دربارهي انتساب مفاخر فرهنگي ايران به ديگر كشورها، گفت: فرض كنيم كه رويكرد اغماض در برابر انتساب مفاخر فرهنگي به ديگر كشورها بهشدت به ما ضربه ميزند؛ ولي آيا در كشور مراكش قدرتي داريم؟ همهي مردم مراكش ميگويند ابن سينا مراكشي بوده، حالا هي فرياد كنيم كه نيست! ما بايد به تمام بزرگان خود ارج بگذاريم و البته بدانيم ديگران هم حق دارند به بزرگان ما كه چهرهي جهاني دارند، افتخار كنند. ديگر اينكه برخي بزرگان ما آثار خود را به زباني نوشتهاند كه آن، زبان بينالمللي يك روزگاري بوده و اين بهدست اهل آن زبان بهانه ميدهد كه بگويند اين بزرگان براي ما هستند و اصلاً به ايران ربطي ندارند. آذرنوش در ادامه تأكيد كرد: آن افتخاري كه اينجا براي ايران باقي ميماند، اين است كه درواقع اين بزرگان پروردهي آب و خاك ايران هستند. ما اين را ميتوانيم بگوييم و ادعا داشته باشيم. اين نويسنده و پژوهشگر در پاسخ به اينكه ديگراني كه مفاخر فرهنگي ما را استحالهشده معرفي ميكنند، به ميراث فرهنگيمان چه صدمهاي وارد ميكنند، اظهار كرد: اينكه بزرگان ما در ظرف فرهنگي كشورهاي ديگر تعريف شوند، ايرادي ندارد. البته به شرط اينكه ما مولانا را بهعنوان يك شاعر ايرانيگو، فارسيگو و مسلمان ارج بنهيم و دربارهاش تحقيق كنيم و همچنين ريشههاي كارش و خاستگاه ذهني و عقلانياش را مورد تحقيق قرار دهيم و از سويي به بررسي زبان مولانا بپردازيم. اگر اين كارها را بكنيم، ديگر ضروري نيست كاري بيشتر از اين انجام دهيم. آذرنوش همچنين گفت: از سويي اين مرد آنقدر بزرگ است كه ميتواند در كشورهاي ديگر از جمله آمريكا الگو شود و همچنين آنقدر بزرگ است كه تركها بر آناند تا به هر شيوهاي كه شده، وي را به خودشان بچسبانند. ضمن اينكه ما بايد سهم خودمان را بشناسيم و وظيفهي خود را انجام دهيم؛ اما وظيفهي خود را بهحد كافي انجام نميدهيم و ميگوييم ديگران كاري نكنند. انتهاي پيام