زبان متفاوت مجسمهسازي ايراني سيدمهدي حجت "مجسمه و ارزشهاي اجتماعي" آنرا تحليل كرد
سيدمهدي حجت تاكيد كرد: اگر در همه هنرهامان و ازجمله مجسمهسازي به آنچه كه متعلق به خود، يعني ذوق ايراني است، توجه و از اين روش بياني كه توسط خود ما خلق شده است استفاده كنيم، طبيعتاً از روشهاي متعلق به ديگران كه متناسب با سرزمين، تاريخ و باورهاي آنها شكل گرفته، بينياز خواهيم بود. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دومين نشست پنجمين دوسالانه مجسمهسازي معاصر تهران با موضوع و "مجسمه و ارزشهاي اجتماعي" در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد. مدرس معماري و شهرسازي دانشگاه و بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي در ايران به قدرت بيان در انسان كه سبب تفاوت او با ساير موجودات ميشود، اشاره و اظهار كرد: قدرت بيان در انسان ما را بهسوي دريافتي كه در ارتباط تعريف ميشود، هدايت ميكند. اهل فلسفه معتقدند كه عالم در رابطه معنا مييابد، يعني سفيد بهخودي خود معنايي ندارد و اين رنگ تنها در ارتباط با ساير رنگها داراي معني ميشود. حجت عنوان كرد: رابطهاي كه انسان برقرار ميكند، رابطهاي بين عين و ذهن و رابطهي بين زمين و آسمان است؛ در حقيقت انسان خلق شده است تا آسمان را به زمين و زمين را به آسمان بياورد. او اضافه كرد: بزرگترين هدف هر انسان با هر نگرشي، تبديل مكان زندگي خود به بهشت است و اين رسالتي است كه بيشتر براي هنرمندان وجود دارد. در واقع در وجود همه انسانها بهصورت بالقوه تواناييهايي همچون قدرت بيان، قدرت برقراري ارتباط و فراهم كردن امكانات در واقعيت كه محل تجمع خوب و بد است، وجود دارد، اما هنرمندان بهطور خاص اين وظيفه را برعهده دارند و همواره تلاش ميكنند تا به معناي ذهنشان را تحقق بخشد. وي با بيان اينكه در مجموعهي بياني متنوع براي انسانها مجسمهسازي جايگاه بسيار ويژه دارد، گفت: اين موضوع اتفاقي نيست اگر به روزهاي اوليه زندگي بازگرديم، مجسمهها جايگاه ويژهاي مييابد و شگفتانگيز آنكه مجسمهها ظاهر ميشوند تا انسان بهوسيله آن عميقترين و بزرگترين مفاهمي را بيان كند. اين عضو هيات علمي دانشگاه تهران، نخستين مجسمهها را در تمام تمدنها محل بيان بزرگترين فكرها و آمال معرفي و اظهار كرد: بيان موجود در نقاشي، معماري و ساير هنرها با بيان مجسمهسازي متفاوت است و اگرچه آنها نيز سعي كردند، تا آمالها و افكار را بيان كنند، اما مجسمهها هميشه برگرفته عظيمترين و زيباتري افكار ذهن انسانها هستند. حجت افزود: همه خدايان در يونان و مصر باستان در مجسمهها تجلي يافتهاند. در طول اين مسير عناصر اجتماعي يعني كيفيت حضور انسان و نوع حركتي كه در ذهن او اتفاق ميافتد، امكان بيان ذهنيات را براي انسان فراهم ميآورد. اين مدرس دانشگاه كه در جريان سخنراني خود با نمايش تصاويري از مظاهر فرهنگي و هنري شرق و غرب و مظاهر فرهنگي ايران به مقايسه تفاوتهاي ميان آنها ميپرداخت، تاكيد كرد: در واقع ارزشهاي اجتماعي منبعث از سه عامل اقليم، تاريخ و باورها يا اعتقادات هستند. او با طرح اين پرسش كه از چه زاويهاي بايد به مجسمهسازي نگاه و از چه زباني براي بيان آن استفاده شود، توضيح داد: مسيحيان غرب در ساختن مجسمه مسيح (ع) اين امكان را فراهم آوردند كه آفرينندهاي را بهتصوير بكشند و آن را به تجلي عيني برساند. در شرق نيز اين امكان فراهم شد كه انسان را به مرتبهاي در ذهن ببرند كه تبديل به خدا شود. او افزود: هنر ما در ميانه هنر شرق و غرب يعني نقطهاي كه خدا را از آسمان به زمين و از زمين به آسمان ميبرد و از آن مجسمهاي ميسازد، قرار دارد هنر ما تا حدودي هم خصوصيات هنر شرق و هم خصوصيات هنر غرب را داراست؛ يعني نه مانند هنر شرق آسماني و نه مانند هنر غرب زميني است، بلكه حد فاصلي ميان اين دو هنر محسوب ميشود. وي با بيان اينكه ما در همه هنرها زبان ويژهاي براي خود داريم و مسلماً در زبان مجسمهسازي نيز داراي بيان متفاوتي هستيم. او گفت: بايد با تأمل در تفاوتهاي ميان هنر خود با هنر شرق و غرب به بازانديشي و بازيابي هنر خود بپردازيم و به جاي بيان هواي نفس در هنرهايمان يعني بيان آنچه كه خود ميخواهيم به عاملي كه آثاري همچون ديوان حافظ را در زمرهي آثار ماندگار عالم قرار داده توجه كنيم. حجت در پايان ابراز كرد، براي چنين بياني ما زبان ويژه و براي چه گفتن نيز محدوده ويژهاي داريم كه با توجه به اين موارد شاهد تبلور و اتفاقي جديد در هنر خود خواهيم بود. انتهاي پيام