سياست‌هاي مديريت و بهره‌برداري ازمنابع آب/ تبعات كاهش سطح آب‌هاي زيرزميني: نابودي دائمي سفره‌هاي آب زيرزميني پيش‌روي آب‌هاي شور، شور شدن خاك مزارع و باغ‌ها

اشاره:
آن‌چه كه در پي مي‌آيد دومين بخش از گفت و گوي تفصيلي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي ايران با دكتر پرويز كردواني، چهره ماندگار علمي كشور و پدر كوير شناسي ايران، درباره سياست‌هاي مديريت و بهره‌برداري از منابع آب كشور است.
دكتر كردواني در اولين بخش از گفت و گوي خود با تشريح روند روزافزون افت سطح آب ‌هاي زير زميني در اثر حفر چاه‌هاي غير مجاز و افزايش غير مجاز حجم برداشت آب از چاه‌هاي موجود، به تشريح‌هاي بحران‌هاي متعددي مي‌پردازد كه پايين رفتن سطح آب‌هاي زيرزميني به دنبال خواهد داشت. در اين ميان، مي‌توان به از ميان رفتن دائمي قابليت جذب آب در سفره‌هاي آب زيرزميني به عنوان بزرگترين و بدترين تهديد ناشي از وقوع اين پديده اشاره كرد.  

غارت آبهاي زير زميني از طريق حفر چاه
از 1340 تا 1355، 50 هزار حلقه چاه حفر شد
 1355 تا 1360، تعداد چاه‌ها به 105 هزار حلقه رسيد  
در بررسي‌هاي وزارت نيرو در سال 60، 90 درصد چاه‌هاي رفسنجان زائد وغير قانوني تشخيص داده شد

ميزان بارندگي تقريبا ثابت است، اگر چه ممكن است يك سال بيشتر و يك سال بر اثر خشكسالي كمتر باشد. اما مسئله مهم‌ اين جاست كه ما آب‌هاي زيرزميني را غارت كرده‌ايم. تا سال 1340 حفر چاه يكي از راههاي استفاده از آب‌هاي زيرزميني در شهرها محسوب مي شد، اما از آن سال به بعد اين عمل در روستاها به شدت رواج يافت؛ در حالي كه تا آن زمان از آب زيرزميني فقط به صورت قنات و يا چشمه استفاده مي‌شد. با اختراع اين روش، كشاورزان ومالكين پي بردند كه از طريق آن مي توانند با حفر چاه طي يك ماه به آب برسند. در حالي كه آب دار شدن قنات يك نسل طول مي كشيد. ضمنا احداث قنات در مكان‌هاي خاصي امكان‌پذيراست، اما حفرچاه در هر جايي امكان دارد. بنابراين در دهه چهل كه اصلاحات ارضي نيز صورت گرفت ، درحدود 50 هزار حلقه چاه حفر ‌شد.
شش سال پس از آغاز حفاري چاه در دهه چهل يعني به سال 1346، بر اثر بهره‌برداري بي‌رويه از آب‌هاي زيرزميني، حفر چاه در برخي دشت‌ها از جمله قزوين، كرج، ورامين و گرمسار ممنوع شد. از سال 1340 تا 1355 ، تعداد 50 هزارحلقه چاه حفر شد، اما بين سال‌هاي 1360 – 1355 طي مدت پنج سال تعداد چاه‌ها به بيش از دو برابر يعني به 105 هزار حلقه رسيد. رفسنجان يكي ازشهرستان‌هايي است كه برداشتي بي‌رويه از آب‌هاي زيرزميني داشته است. طبق بررسي‌هاي وزارت نيرو در سال 1360، 90 درصد چاههاي رفسنجان زائد و غير قانوني تشخيص داده شد كه به اين موضوع در كتاب خود نيزاشاره كرده‌ام .

افت سطح آب‌هاي زيرزميني در دشت كرج از 5-3 متر در برخي از نقاط در دهه‌ي 40، به 80 تا 70 متر


معمولا براي جلوگيري از تغيير سطح آب زيرزميني در دشت‌ها ميزان آبي را كه به طور سالانه وارد سفره‌هاي زيرزميني دشت مي‌شود بررسي كرده و در صورت تشخيص توازن ميزان ورودي و خروجي آب، اجازه‌ي حفرچاه جديد صادر و تعداد آن‌ها را مشخص مي‌كنند. براي ممانعت از بيلان منفي، بايد ميزان ورودي و خروجي دشت با يكديگر تطابق داشته باشند. در برخي نقاط دشت كرج در دهه‌ي چهل، سطح آب‌هاي زيرزميني در عمق 5 – 3 متر از سطح زمين قرار داشت، اما در حال حاضر اين عمق به 80 – 70 متر پايين‌تر از سطح زمين رسيده است، كه نشانه‌اي از عدم تعادل بين ورودي و خروجي آب در دشت‌ها محسوب مي شود. بوكه شهريار يكي ديگر از نمونه‌هايي است كه به دليل برخورداري از سطح بالاي آب زيرزميني، قسمت‌هايي از آن به باتلاق تبديل شده بود، البته در شرايط فعلي هيچ باتلاقي در آن وجود ندارد.
با توجه به نمونه‌هاي فوق‌الذكر ، اين بيلان منفي را مي‌توان «غارت» نام نهاد. اين در حالي است كه تقريبا تمام مناطق ايران به دليل كمبود آب زيرزميني، با مساله‌ي كم‌ آبي مواجه هستند.

بر اساس ديدگاه‌ امام خميني منابع آب زيرزميني، بيت‌المال محسوب مي‌شود و بايد براي برداشت از آن‌ها طبق قانون عمل كرد

به دو طريق آب را غارت كرده‌اند:
1- حفر چاه‌هاي غيرمجاز:
بدين ترتيب كه اگر وزارت نيرو با توجه به ميزان آب ورودي در يك منطقه، تعيين مي‌كرد كه بايد به عنوان مثال 50 حلقه چاه حفر شود، تعداد چاه‌هاي غير مجاز حفر شده، به عددي بيش از اين مقدار رسيد.
2- برداشت غيرمجاز از طريق بزرگتر كردن لوله‌ها:
براي كسب اجازه‌ي حفر چاه،‌ ابتدا بايد چاه پيمايي ‌كرد تا مشخص شود براي برداشت از آب زيرزميني، به لوله چند اينچي نياز است. در دهه 60، طبق اين قاعده عمل نشد، مثلا به جاي لوله‌ي پنج اينچ، از لوله‌ي ده اينچ استفاده شد.
بنابراين برداشت از آب زيرزميني افزايش يافت و سطح آب به شدت پايين رفت. در دهه ي 1360 ، آقاي غفوري‌فرد – وزير نيروي وقت – نتوانست مردم را مجاب كند كه با مساله‌ي آب روبرو هستند و نبايد آب‌هاي زيرزميني را غارت كنند. وزير نيرو ناچار شد كه اين مساله را با رهبر انقلاب مطرح كند. ديدگاه‌ رهبر انقلاب اين بود كه منابع آب زيرزميني، بيت‌المال محسوب مي شود و بايد براي برداشت از آن‌ها طبق قانون عمل شود. لذا از دفتر ايشان حكم شد كه وزارت جهاد و وزارت كشاورزي بدون اجازه وزارت نيرو حق حفاري چاه را ندارند. اما متاسفانه اين حفاري‌هاي غيرمجاز همچنان ادامه داشت و دارد. وزير نيرو در سال 1385 به واسطه گزارش حفر چاه هاي غيرمجاز توسط برخي از افراد صاحب نفوذ و به دليل عدم مقابله با آن‌ها، به مقام معظم رهبري شكايت كرد. در همين رابطه روزنامه همشهري با من مصاحبه‌اي داشت.
با افزايش تعداد چاه‌هاي حفاري شده، ميزان برداشت آب نيز افزايش مي‌يابد كه اين مساله فقط منجر به كم شدن آب نمي‌شود، بلكه چندين مساله را ايجاد مي‌كند،كه عبارتند از:

1- تبديل چاه‌هاي نيمه عميق به عميق، غير اقتصادي شدن برداشت آب:
دردوران گذشته كشاورز با هزينه‌ي بسيار ناچيز، چاه‌هاي نيمه عميق حفرمي كرد. به علت حفاري زياد و برداشت بي‌رويه از آب ،‌چاه‌هاي نيمه عميق به عميق تبديل شد و در حال حاضر كشاورز به ناچار براي برداشت بايد از موتورهاي بزرگ استفاده كند. 
 دردماوند، دشتي وجود دارد به‌نام همند جابان كه داراي باغ‌هاي عظيمي است. اين‌جا منطقه ا‌ي كوهستاني محسوب مي‌شود. اين منطقه به صورت منطقي بايد آب زيادي داشته باشد،اما به دليل آن كه عمق آب در اين منطقه به 200 متر مي رسد، برداشت آب ازاين عمق اقتصادي ومقرون به صرفه به نظر نمي‌رسد زيرا هزينه‌ استخراج آب خيلي زياد است. 

2- خشك شدن قنات‌ها:
قنات‌ها در گذشته نيز خشك مي‌شدند، اما از زماني كه چاه‌ها حفر شدند،‌ عمر قنات‌ها نيز كمتر شد. دشت ورامين و دشت گرمسار در گذشته صدها رشته قنات داشتند ، اما ‌امروزه‌ حتي يك قنات نيز ندارند.
با حفر چاه، بايد فاتحه‌ي قنات خوانده شود. درست مانند اين كه با آمدن ماشين و موتور به روستاها، اسب و قاطر و... كنار گذاشته شدند.
از ديگر اقداماتي كه در جهت نابودي قنات‌ها به كارگرفته شد، اين بود كه با خشك شدن هر قنات، قانون اجازه حفر يك چاه را مي‌داد؛‌ با حفر هر چاه نيز، قناتي كه در فاصله‌ي يك كيلومتري اين چاه بود خشك مي‌شد. با خشك شدن آن قنات نيز عنوان مي شد كه طبق قانون بايد اجازه ي حفر يك چاه ديگر داده شود. بدين سان قنات‌ها يكي پس از ديگري خشك‌ شدند.
3- پيش‌روي آب‌هاي شور در منابع آب زيرزميني
معمولا جهت آب شيرين به سمت آب شور است. آب‌هاي شور واقع در دريا، كوير و يا درياچه شورمعمولا پست هستند. در صورت افزايش تعداد حفرچاه، ميزان برداشت آب نيزافزايش يافته، به گونه‌اي كه سطح آب در چاه، پايين‌تراز سطح دريا و يا كويرمي‌شود. بدين ترتيب آب هاي شور پيش روي مي كنند.

خبرنگار:
 در چه مناطقي از ايران با اين وضعيت روبرو هستيم؟
دكتر كردواني:
تقريبا تمام نقاط ايران از لحاظ وضعيت آب مريض هستند. اين شرايط حتي در مازندران نيز حاكم است. بدترين نقطه ايران منطقه ساري دراستان مازندران است كه آب دريا در آن رسوخ كرده است. پيشروي آب دريا دراين منطقه كه حاوي كود شيميايي است، عامل اصلي افزايش سرطان به شمارمي‌آيد. آب شوردر منابع زيرزميني مناطقي كه داراي منبع شوري مانند كوير و درياچه شورهستند ، نظيرجنوب خراسان ، قزوين، گرمسار و ورامين نفوذ كرده است.
به دليل پايين رفتن سطح آب، مساله آب زيرزميني در تمام نقاط ايران به استثناي مناطق غربي جنگي مانند كردستان و كرمانشاه مطرح است . در همدان وضعيت بسيار نامساعد است. درطي يك بررسي- كه در سالهاي دهه ي 60 انجام شد- مشخص شد كه دشت بهارهمدان كه يكي از بهترين دشت‌هاست ،چهار برابر بيش ازظرفيت ،‌ آب از زمين برداشت كرده است و در صورت عدم توجه به اين مساله آب اين دشت نيز تمام خواهد شد.
پس ازاتمام جنگ ، درمناطق غربي جنگي نظير اروميه، كردستان و كرمانشاه نيزحفاري زيادي صورت گرفته است . بنابراين درياچه‌ي زره ‌وار يا درياچه‌ي مريوان نيزدرخطر است ، چرا كه در بالاي اين درياچه، طرح كشاورزي بيلو اجرا شده است وبه قدري چاه حفر كرده اند كه آب زيرزميني كمتري به درياچه‌ي زره وار مي‌ريزد.
البته درياچه‌ي زره وارخشك نمي‌شود، اما بيشترين منبع آب اين درياچه را آب‌هاي زيرزميني تشكيل مي دهند كه با توجه به كثرت حفاري‌هاي صورت گرفته دراين مناطق، سطح اين آب‌ها نيزتنزل يافته است.
پيش‌روي آب شوردربسياري ازمناطق رخ داده است. آب چاه‌ها در تمام سواحل و جزايرجنوب مانند استان بوشهر، هرمزگان، منطقه‌ي سيستان وبلوچستان، سمنان، اصفهان و قم كه در مجاورت با منبع آب شورهستند شورشده است.
4- شور شدن خاك ونابودي مزارع و باغ‌ها
براي كشاورزان ، آبياري با آب شور نوعي نابودي مزارع و باغ ها تلقي مي‌شود، به دليل آن كه خاك به تدريج شور شده ، در نتيجه ابتدا محصولاتي نظير گندم كه به شوري حساس است به عمل نخواهد آمد. گياهاني نظير پسته نيز كه به شوري مقاوم هستند، تا اندازه اي مي‌توانند اين وضعيت را تحمل كنند. اما اين وضعيت، همانند وضعيت فردي است كه به دليل داشتن رژيم غذايي شور، پس ازمدتي به فشارخون بالا مبتلا مي شود واگر به خوردن غذاي شور مبادرت ورزد خواهد مرد.
شرايط درخت پسته نيز به همين ترتيب است. با ادامه اين وضعيت مي‌توان گفت كه 15 سال آينده، باغي در مناطقي نظير انار رفسنجان وجود نخواهد داشت؛ به دليل آن كه اولا آب سفره رفسنجان در حال اتمام است ، ثانيا آبياري در اين منطقه از طريق آب شورانجام مي‌گيرد.
در سال گذشته، براي انجام يك سخنراني به بخش انار رفسنجان رفتم و براي آشنايي بيشتر با مشكلات موجود از باغ‌هاي پسته‌ي آن‌جا بازديد كردم. در اين بازديد معاون فرماندار رفسنجان گفت كه محصول هر درخت پسته به حدود 200 گرم رسيده است. بنابراين حتي درخت پسته مريض شده و بارش كاهش يافته است ودرصورت ادامه آبياري ازطريق آب شوراين درختان بارنخواهند داد وخشك خواهند شد.
در سال 1375 در حين حركت از شمال اردكان به سمت يزد، به منطقه وسيعي از باغ‌هاي پسته برخورد كردم كه داراي آب شور و خاك سرشار از نمك بود. صاحب باغ دررابطه با آبياري باغ به وسيله آب شور، گفت كه مدت 8 سال از ايجاد باغ سپري شده و حالا كه زمان ميوه دادن و به بار نشستن درختان است،باغ درحال خشك شدن است.
5- نشست زمين  و از ميان رفتن هميشگس قابليت جذب آب در سفره‌ي آب زيرزميني:
فاجعه‌ي ديگري كه پايين رفتن سطح آب‌هاي زيرزميني به دنبال خواهد داشت، نشست زمين است. اين مطلب از طريق يك مثال ساده قابل درك است. اگر يك تكه ابراسفنجي را بر روي آبي كه روي زمين ريخته شده است،بگذاريم آب جذب ابر مي شود . اما اگر يك جسم سخت و سنگين را به مدت چند ساعت روي همان ابراسفنجي بگذاريد، مي‌بينيد كه آن ابر ديگر همچون گذشته توانايي و قابليت جذب آب را نخواهد داشت،به دليل آن‌كه منافذ حاوي هوا در ابر از بين رفته است.
وضعيت سفره هاي زيرزميني نيز بدين شكل است. نكته مهم اين جاست كه اگر زمين نشست كند، حتي اگربارندگي هم رخ دهد، سفره هاي آب زيرزميني كه زمين در آن ها نشست كرده است، امكان جذب آب را نخواهند داشت، زيرا با نشست زمين، منافذ آن از بين مي‌رود و قابليت آبگيري آن كاهش مي‌يابد. علاوه بر اين، ممكن است در اثر نشست زمين، ديواره سفره آب زير زميني شكسته شود و آب هدر برود؛ همچنان‌كه اگرخاك گلداني را با وسيله‌اي تحت فشارقراردهيم ، گلدان مزبور خواهد شكست. 
6- پيشروي بيابان‌ها و بيابان‌زايي 
فاجعه‌ي ديگري كه مي‌توان به عنوان حاصل افت سطح آب زيرزميني به آن اشاره كرد، پيشروي‌بيابان‌ها و بيابان‌زايي است. در اين زمينه ما متأسفانه با اين تفكر اشتباه مواجه هستيم كه :
1- دامدار و دام عامل اين رخداد است
2- استفاده‌ي بي‌رويه مردم از پوشش گياهي به عنوان ماده سوختي ازعلل بيابان زايي است .
با تمامي اين اوصاف، عامل اصلي بيابان‌زايي وجود همين چاه‌ها نيز هست زيرا اكثر گياهان واقع در سطح زمين از آبهاي زير زميني استفاده مي كنند، با حفرچاه‌ها و پايين رفتن عمق آب‌هاي زيرزميني به ميزان 50 – 30 متر، ريشه گياه، نمي‌تواند به اين عمق برسد، بنابراين خشك مي‌شود. بدين ترتيب حفر چاه‌ها و توسعه‌ي كشاورزي از جمله عواملي هستند كه پوشش گياهي را تحت تاثير قرارداده و از بين برده‌اند.
7- منفذدار شدن زمين و كاهش بهره‌وري آب
افزايش تعداد حفر چاه در روستاي گرمسار، موجبات خشك شدن قنات‌ها و كاهش سطح آب در چاهها را فراهم كرده است . اين مقدارآب باقيمانده درچاه‌ها نيزراندمان لازم را ندارد؛ بدين شكل كه به عنوان مثال در روستاهاي منگولك درگذشته با يك شبانه‌روز آب، 5-4 هكتارپنبه كاشته مي‌شد، اما در حال حاضر با اين مقدار آب، تنها  5/1 هكتار پنبه مي‌توان كاشت. علت اين وضعيت را چنين مي‌توان توضيح داد كه براثرپايين رفتن سطح آب ، سطح زمين سوراخ سوراخ وبه اصطلاح منفذدار شده است. آبي كه درزمين كشاورزي مورد استفاده قرارمي گيرد، دراين منافذ نفوذ كرده و پايين مي رود . بنابراين آبي كه در حال حاضردراختيارداريم به دليل حفرزياد چاه دردوران گذشته و پايين آمدن سطح آب، بهره‌وري لازم را ندارد. سطح آب، در برخي از مناطق كشور به قدري پايين رفته است كه امروزه، كشاورزي در آنجا اقتصادي نيست. 
سفره آب زيرزميني همانند يك اتاق است. آبي است كه از بالا نفوذ كرده و پايين مي‌رود، پس از برخورد به يك يا دو قشر غيرقابل نفوذ، متوقف شده و سفره را تشكيل مي‌دهد.اندازه ي اين سفره مي‌تواند كوچك و يا وسيع باشد. اين سفره ممكن است به اندازه‌ي يك اتاق ، سالن و يا شهر تهران باشد. اما در منطقه شهرتهران نيزاگر 2000 حلقه چاه حفر شود، سطح آب پايين مي‌رود؛ كما اين كه در حال حاضر 1150 حلقه چاه حفر شده است و سطح آب در آن در حال پايين رفتن است، ادامه اين روند سرانجام باعث تمام شدن آب سفره‌ها خواهد شد.

تبديل بزرگترين صادر كننده ي ميوه به بزرگترين صادر كننده ي زغال!!!

بسياري از باغ‌هاي منطقه جهرم خشك شده‌ و يا در حال خشك شدن هستند، زغال ليموشيرين،‌ زغال ليموترش و ... متعلق به باغ‌هايي است كه خشك شده‌اند. بدين ترتيب جهرم كه زماني بزرگترين صادر كننده‌ي ميوه بود، امروزه به بزرگترين صادر كننده‌ي زغال در اين منطقه تبديل شده است!
دشت‌ها يكي پس از ديگري درحال خشك شدن هستند. آب باقيمانده دردشت رفسنجان به واسطه ي داشتن نمك، حكم سم را دارد .در صورت نرسيدن آب به اين منطقه ،انار رفسنجان از بين خواهد رفت. مردم اين شهر آب آشاميدني مناسب محلي ندارند و براي كشاورزي نيز به ناچار از آب حاوي نمك استفاده مي‌كنند كه اين امر نيز خطرناك است. بنابراين مي‌بايست چاره‌اي انديشيد.
آب‌هاي سطحي نيز، در هر بارندگي به صورت سيل درآمده و از دسترس خارج مي‌شوند. از لحاظ بارندگي شرايط ايران، به دليل آن كه در اين عرض جغرافيايي قرار گرفته، يعني قسمت اعظم آن داراي آب و هواي خشك است. به گونه‌اي است كه تعداد خشك سالي‌ها در آن بيش از تعداد ترسالي‌ها است؛ يعني تعداد سال‌هايي كه بارندگي كمتر از حد متوسط دارند خيلي بيشتر است. شهرها در حال توسعه هستند و نقش مصرف كننده را دارند،مثلا شهرتهران كه به جزآبهاي زيرزميني فاقد منبع آبي ديگري است.‌ در اين وضعيت خطرناك بايد چاره‌اي انديشيد.
ادامه دارد...

  • یکشنبه/ ۱ مهر ۱۳۸۶ / ۱۲:۴۸
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8607-17940
  • خبرنگار : 71271