اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد سومين بخش از گفت و گوي تفصيلي خبرنگار سرويس مسائل راهبردي ايران با دكتر پرويز كردواني، چهره ماندگار علمي كشور و پدر كوير شناسي ايران، درباره سياستهاي مديريت و بهرهبرداري از منابع آب كشور است.
دكتر كردواني در اين بخش از گفت و گوي خود از سويي به توضيح درباره توزيع نامناسب بارندگي و ضرورت كنترل آبهاي سطحي، به عنوان يكي از مهمترين مسائل آب در ايران ميپردازد، از سوي ديگر او از تهديداتي سخن ميگويد كه احداث سدها همزمان با رشد شهرنشيني به دنبال دارد.
دكتر كردواني در پايان اين بخش از گفت و گوي خود، به غفلت از نگهداري سدهاي كشور و اقداماتي كه مي تواند به طولاني تر شدن عمر كوتاه آن منجر شود اشاره مي كند.
توزيع نامناسب بارندگي و هرز رفتن آبها به صورت سيل و عدم كنترل آنها
ميزان بارندگي در سطح كشور يكسان نيست. درمنطقهاي نظير گيلان و مازندران بيش از دو هزار و منطقهاي نظير بيابان لوت، كمتر از 50 ميليمتر بارندگي داريم. بنابراين ميتوان گفت كه توزيع بارندگي، نامناسب است وهمين مقدار بارندگي نيز، در اكثر موارد از كنترل خارج است ، به گونه اي كه نميتوانيم به طورمفيد از آن استفاده كنيم.
وضعيت ايران به گونهاي است كه بر اثر بارندگي ، سيل ايجاد شده و كنترل آب از دسترس خارج ميشود. لذا بيشتر آبها هرز ميروند.
علل جغرافيايي هرز و هدر رفتن آب ناشي از بارندگي در ايران
1- بارندگيها، تند و شديد هستند. باران ريز در خاك نفوذ مي كند، اما باران درشت قابليت نفوذپذيري ندارد.
2- كوهها خشك هستند. به اين علت كه بارندگي به صورت ناپيوسته و با فاصلهي زماني طولاني رخ ميدهد و خاك خشك نميتواند آب را در داخل خود نفوذ دهد.
3- كوهها از لحاظ پوشش گياهي فقير و يا فاقد آن هستند. ايران، تنها در مناطق گيلان و مازندران از پوشش گياهي بالنسبه غنياي برخوردار است. البته در همين مناطق نيز، درختان را يكي پس از ديگري قطع ميكنند. اين در حالي است كه پوشش گياهي باعث ريز شدن قطرات باران و نفوذ آب در زمين و پيدايي چشمهسارها ميشود. به همين علت است كه جنگل را مادر رودخانهها ميشناسند. از سويديگر به دليل پوشش گياهي كم و يا فقدان گياه، پس از بارندگي شديد، سيل جاري ميشود. بنابراين يكي از علل به وقوع پيوستن سيل، فقر يا فقدان پوشش گياهي است.
4- يكي از عيوب مناطق كوهستاني ايران، تند بودن شيب كوههاست. براي مثال ميتوان به منطقهي كرج به سمت شمال(چالوس) اشاره كرد. تند بودن شيب يك حسن و يك عيب دارد. عيب آن اين است كه بارندگي انجام گرفته با شدت و سرعت زياد به صورت سيل جاري ميگردد. حسن آن اين است كه شيب تند باعث خودپالايي آب ميشود. در منطقهاي كه جريان آب با توليد صداي زيادي همراه است، نشاندهندهي خودپالايي است. يعني اكسيژن زيادي وارد آب ميشود (خود پالايي آب). نكتهي قابل ذكر اين كه براي تصفيهي آب، به آن هوا يعني اكسيژن و يا كلر اضافه ميكنند.
5- فاصلهي بين آبخيز تا آبريز كم است، يعني فاصلهي بين كوه (آبخيز) و انتهاي دشت كه رود به آنجا ميريزد (آبريز) كوتاه است وآب با يك فاصله كوتاه به كوير، دريا و درياچه ريخته ميشود. براي نمونه، رود چالوس كه فاقد دشت است ودر صورت بارندگي، آب بلافاصله به دريا ميريزد، در رامسر نيز فاصله كوه تا دريا كمتر از دو كيلومتر است.
6- تعداد سد در ايران كم است: در هر درهاي كه امكان احداث سد در آن وجود داشته باشد بايد سد ايجاد گردد. يكي از محاسن سد اين است كه آب را حفظ و ذخيره كرده و از هرز رفتن آن جلوگيري ميكند.
7- كوههاي ايران كه برفگيرهستند در فصل بهار با گرم شدن هوا، اين برفها به سرعت آب شده و طغيان رودها را سبب ميشوند.
هفت عامل مذكوراز جمله عواملي هستند كه سبب ميشوند با وجود بارندگيهاي داخل كشور، نتوانيم از آنها بهره كامل ببريم. بنابراين آبها به راحتي هرز ميروند.
اكنون حدود ده رود ايران به عراق ميريزد، پنج رود از كوهستان به خليج فارس و صدها رود كوچك و بزرگ به درياي خزر ميريزند.
منبع آب هركشوري، مقدار باراني است كه به سطح آن كشور ميريزد. اگرآب به طريقي غير از بارندگي (آب جاري) وارد كشوري شود، نميتوان آن را آب آن كشور به حساب آورد، زيرا امكان دارد كه با اجراي برنامههائي، قبل از آنكه وارد كشور شود، جلوي آن گرفته شود. ميزان بارندگي در كشور ما، كمتر از يك سوم بارندگي دنياست در ايران حدود 250 ميليمتربارندگي داريم، در حالي كه متوسط بارش دنيا، در حدود 800 ميليمتر است. البته اين رقم به دليل كم بودن ايستگاه هاي هواشناسي در ايران ،چندان قابل اعتماد نيست .
مصرف ذخاير آب سدها در شهر، به جاي كشاورزي
آب رساني شهرتهران، تعطيل شدن بخش اعظم كشاورزي در سطح استان را موجب شده است. شهريار، عليشاه عوض ، رباط كريم و غيره همگي از رود كرج تغذيه ميشدند. در اكثر سالها در فصل تابستان فقط حدود يك متر مكعب آب از رود كرج به كرج هدايت مي شود كه اين آبرساني نيز، تنها كرج قديم را پوشش ميداد. بنابراين بهتراست كه اين رود را " رود تهران" بناميم.
بايد توجه كنيم كه در واقع ورامين از بركت جاجرود به وجود آمده است. ورامين در گذشته يكي از مراكز مهم كشاورزي محسوب مي شد ، اما در فصل تابستان به دليل فقدان سد، سطح كشت در آن پايين ميآمد. براي رفع اين معضل به ساختن سد مبادرت ورزيدند. قرار بود نه قسمت از آب اين سد براي ورامين و فقط يك قسمت از آن براي شهرتهران صرف شود ، اما درحال حاضر در بعضي از فصول تابستان ، يك قطره ازآب اين سد را نيزبه ورامين نميدهند ، و ورامينيها ناچارند از آب زيرزميني استفاده كنند.
توجه كنيم كه منابع آبي تهران، اين قطب مصرفي آب ايران، مناطقي نظير كرج،
سهم قابل توجهي از آب رود هراز، كه در گذشته تمامي آن براي برنجكاري به مازندران جاري ميشد، ، اكنون به تهران منتقل ميشود. درحال حاضرسعي مي شود كه مابقي آب هراز نيز به تهران و شهركهاي محدوده آن منتقل شود كه در اين صورت به كشت برنج در مازندران لطمه شديدي وارد خواهد شد.
حدود 3-2 سال پيش مقداري از آب منطقه طالقان را به تهران منتقل كردند كه اين مقدار آب كافي نبود ، بنابراين سد بزرگي در منطقهي طالقان توسط چينيها در حال احداث است كه فكر مي كنم سال آينده به بهره برداري برسد.
سد سفيد رود دو منبع آبي دارد كه عبارتند از:
1- شاخه قزل اوزن: كه بلندترين و طولانيترين رود است وازكردستان سرچشمه مي گيرد و پس از عبور از آذربايجان و زنجان به اين سد ميريزد.
2- شاخه شاهرود: كه ازكوههاي طالقان سرچشمه گرفته و به اين سد ميريزد.
هر دو شاخه درخطرهستند و طي ده سال آينده سطح شاليزار گيلان به شدت كاهش خواهد يافت.علت اين امر را چنين مي توان بيان كرد: تمامي استانهايي كه در مسيرشاخه قزل اوزن قرار گرفته اند خواستار ايجاد سد و يا استفاده بهينه از منابع آب خود هستند كه اين خواستهها نيز درحال اجرايي شدن هشتند. بنابراين طي ده سال آينده ورودي سد سفيد رود به شدت كاهش خواهد يافت.
يك ديدگاه اين است كه 550 ميليون متر مكعب از آب سفيد رود (شاخه شاهرود) به شهرتهران منتقل شود كه اين مقدار، معادل آبي است كه از سد كرج ، لار و لتيان براي اين شهربرداشت ميشود. بدين ترتيب مشكل آب تهران تا حدودي حل مي شود ، اما در عوض مشكل جديدي براي گيلان به وجود مي آيد.
اين مساله در سراسر ايران مشاهده ميشود. شهر تبريز نيز كه ركورد بالايي در مصرف آب دارد، ازطريق كانالي به طول حدود 200 كيلومتر از زرينه رود تغذيه مي شود.
همچنين آب زاينده رود نيز به چندين شهراستان يزد ، كاشان و خدا شهرمنتقل مي شود؛ درحالي كه مناطقي كه از آنها آب گرفته مي شود خود از لحاظ آب به ويژه در تابستان در مضيقه اند.
كرمانشاه و كردستان را درنظربگيريد. كرمانشاه داراي پنج رود است، در حالي كه تنها 20 درصد از زمينهاي كشاورزي آن، تحت كشت آبياري و 80 درصد باقيمانده تحت كشت ديم است. علت اين امرعدم استفاده صحيح از آب است. آب منطقه زاگرس براي ساير نقاط استفاده ميشود. پنج رود وارد خوزستان ميشود. ورامين از بركت جاجرود و كرج ازبركت رود كرج به وجود آمدهاند، در حالي كه در دهههاي اخير حجم زيادي از اين آبها به تهران منتقل شدهاند.
در فاصله 15 تا 20 سال آينده منابع آب زيرزميني كرج و ورامين تمام خواهد شد
در صورت تداوم روند كنوني مصرف آب زيرزميني و با توجه به افزايش جمعيت و افزايش بيرويه مصرف آب ، به نظر ميرسد در فاصلهي 15 تا 20 سال آينده، منابع آب كرج و ورامين تمام شود و قبل از تمام شدن ، به ويژه آب ورامين شور خواهد شد. ساكنين مناطق مذكور اگر به دليل نداشتن آب ، قصد مهاجرت به تهران را داشته باشند، تهران نيز پاسخگو نخواهد بود، چرا كه اين شهر را با انتقال آب ازسايرمناطق پابرجا نگهداشتهاند.
مخازن سدهاي كرج، لار و لتيان در 25 سال آينده پر خواهد شد
آبهاي زيرزميني تهران رو به اتمام است
چنان كه تمهيدات لازم انجام نشود، مخازن سد كرج و لتيان در 25 سال آينده پر خواهند شد، بنابراين امكان احداث سد در مناطق مذكور وجود نخواهد داشت، چرا كه در صورت پر شدن سدهاي بزرگ، امكان لايروبي آنها وجود ندارد و اين سدها بايد رها شوند.
بر همين اساس بود كه پنج سال پيش، در طي مصاحبهاي عنوان كردم كه اگر براي تهران چاره اي انديشيده نشود، طي 25 سال آينده آبي نخواهد داشت و همه بايد از اين شهر مهاجرت كرده و بروند. اما به كجا؟
مخازن سه منبع آب سطحي تهران - كرج ، لار و لتيان - در حال پر شدن هستند و آبهاي زيرزميني آن نيز به دليل افزايش حفر چاه ، رو به اتمام است.
در حال حاضر 1050 حلقه چاه در دشت تهران حفر شده است كه اجازه حفر 50 حلقه ديگرنيزصادرشده است.
بايد توجه كنيم كه براي هر سدي عمر مفيدي در نظر گرفته شده است. عمر مفيد سد سفيد رود، 50 سال است، اما به علت بهرهبرداري بيش از حد، سد مذكور زودتر از زمان در نظر گرفته شده پرخواهد شد.
سه اقدامي كه قرار بود با اجراي آنها عمر مفيد سفيد رود، 50 سال باشد، عبارتند از:
1- آبخيزداري بالا دست، كه به طور صحيح انجام نشده است.
2- ايجاد سدهاي رسوبي به تعداد 11 سد، كه احداث نشد
3- شستو شوي هيدروليكي، يعني بازكردن دريچه در طول سال و شستن گلولاي سطح آن از طريق جريان آب. براي سدهاي تهران انجام اين كار بسيار دشوار است. به همين دليل اين سدها زودتر از ساير سدها پرخواهند شد. زيرا در صورت باز كردن دريچه ها و خروج آب از آن، تهران آب نخواهد داشت.
بنابراين با وجود سد، مشكل آب حل نخواهد شد. سدهاي فعلي، آب مورد نياز را تا 30 يا حداكثر 40 سال آينده تامين خواهند كرد و پس از آن قادر به انجام كاركرد خود نخواهند بود.
ادامه دارد...