پرويز تناولي معتقد است: ماركو گرگوريان هنرمند نقاش آگاهي بود كه ارزشهاي هنر را خوب ميشناخت و از ارزشهاي جهاني باخبر بود. او در جست و جوي راهي جديد به هر دري در اين زمينه مي كوبيد.
اين هنرمند مجسمهساز در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: برخي از خاطراتمان با ماركو به زماني باز ميگردد كه در ايتاليا به تحصيل مشغول بوديم. با پايان تحصيلمان در سال 1341 به ايران آمده، گروه هنرمندان معاصر را تشكيل داديم؛ آتليه كبود مركز گروه سهراب سپهري، منوچهر شيباني و...
تناولي افزود: تاثيرگذاري ماركو در هنر نقاشي ايران به دوراني كه گالري استاتيك را راهاندازي كرد و دبير نخستين بيينال تهران شد، باز ميگردد.
او اضافه كرد: پس از 1350 كه ماركو نقاشي با خاك را آغاز كرد، اثرات قابل توجه او و كارش در هنر ايران مشهود بود. خيلي از نقاشان امروزي از همان نقاشيها تاثير گرفتند و ماركو نقاش خاك باقي ماند.
تناولي گريگوريان را نقاشي پرهيجان، خونگرم و اجتماعي خواند كه توانايي رفاقت و دوستي با ديگران را به خوبي داشت و هنرمندان را گرد هم جمع ميكرد؛ تا در فعاليت هاي اجتماعي زمان خود سهيم باشند.
او با اشاره به ويژگي مجموعهداري اين هنرمند پيشكسوت نيز عنوان كرد: گريگوريان نخستينبار نقاشان قهوه خانهيي كه سنين كهولت را مي گذراندند جمع كرد و به آتليه اش برد؛ سفارشهايي به آنها داد تا هم كمكي كرده باشد و هم مجموعه خود را كامل كند. اين آثار اكنون در موزهي سعدآباد موجودند.
محمود جواديپور نيز با اشاره به زمان آشنايياش با گريگوريان و همكارياش با وي از سال 1332 در دانشگاه تهران، به خبرنگار ايسنا گفت: ماركو به سوژههاي ايراني علاقهمند بود و با كاه و گل هايي كه روي بوم ميپاشيد، سوژههايي خلق ميكرد كه ايراني بودند و بعدها پرويز كلانتري نيز از او الهام گرفت.
اين هنرمند نقاش اظهار كرد: او بهدنبال نقاشيهاي عاميانه و قهوهخانهيي رفت و با آن كار نقاشيهاي قهوهخانهيي را بهعنوان نوعي از هنر معرفي كرد كه وجوه آن تا امروز ادامه دارد.
رييس دانشكدهي هنرهاي كاربردي نيز معتقد است، ماركو گرگوريان به پنج زبان زنده دنيا تسلط داشت و ازجمله هنرمندان جهانوطن بود كه تلاش ميكرد تا توجه ديگران را نيز به ارزشهاي فرهنگي و ملي ايران جلب كند.
سيدمهدي حسيني به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران اظهار كرد: گريگوريان معلم تراز اولي بود كه پس از پايان تحصيلاتش در رم به ايران بازگشت و در هنرستان هنرهاي زيباي پسران به تدريس هنر "چاپ دستي" پرداخت و بزرگاني چون حسين زندهرودي و بروجردي را تربيت كرد.
او افزود: گريگوريان عاشق ايران بود و با عشق به خاك خود دست به خلق آثار خاكي و گلي زد؛ او همچنين مجموعهاي بزرگ از آثار قديمي ايران چون سماور، قاشق و چرخهاي خياطي را گردآوري كرده بود.
اين استاد دانشگاه عنوان كرد: با وجود آنكه خود وي در بزرگترين مراكز هنري دنيا فعاليت ميكرد، بسيار به هنرهاي بومي توجه داشت و در ورودي گالرياش در نيويورك دار قالي آويزان كرده بود كه نشان از نگاه آوانگارد و بومي در رفتار و كارهاي او داشت. ضمن آنكه تلاش ميكرد اين امر را به ما كه نسل جوانتري بوديم نيز بهطور غير مستقيم القا كند.
انتهاي پيام