"اين فرياد من است، دلهرهآميز و مهيب، گرهاي است كه در عمق تاريك روحم باز شده است و اينك آرامشي درون خود احساس ميكنم، راهي جستهام از درون عاصي و ملتهب خود به دنياي عيني؛ اگر اين راه پر پيچ و خم و تاريك است، من جز اين راهي براي گشودن عقدهي ديرينم نشناختهام."
ماركو گريگوريان - هنرمند نقاش - صبح روز گذشته در ارمنستان درگذشت.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين هنرمند نقاش كه جايگاه روشني در تاريخ هنر آوانگارد و پيشرو ايران بهجا گذاشته است، روز دوشنبه - پنجم شهريور - در سن 82 سالگي، درحين تماس تلفني با خواهرزادهاش دچار ايست قلبي شد و درگذشت.
ژانت لازاريان در اين باره به ايسنا گفت: حدود 20 روز پيش منزل ماركو مورد دستبرد سارقان قرار گرفته است؛ آنها ماركو را نيز مورد ضرب و شتم قرار دادند.
به گفتهي وي، ماركو گريگوريان بهخاطر ضربه به سر، بيماري قلبي و عوارض ناشي از اين اتفاق، مدتي در بيمارستان بستري شده و تحت مراقبت ويژه قرار گرفته و هفتهي گذشته از بيمارستان مرخص شده است؛ اما روز گذشته در حين مكالمه تلفني با خواهرزادهاش، دچار ايست قلبي شد و درگذشت.
لازاريان گفت: هنوز محل دفن و چگونگي مراسم خاكسپاري در ايران يا ارمنستان مشخص نشده است. اما قطعهي مشاهير هنر ارمنستان يكي از مكانهاي احتمالي براي خاكسپاري وي بهشمار ميرود.
بنابر اين گزارش، ماركو گريگوريان از حدود 17 سال پيش، در پي مرگ تنها دخترش و تغيير و تاثير روحي عميقي كه در او ايجاد شد، بهدعوت اتحاديهي نقاشان شوروي به آنجا سفر و از شهرهاي مسكو، لنينگراد و ايروان ديدن كرد. پس از آن تصميم گرفت ارمنستان را براي ادامه زندگي انتخاب كند.
گريگوريان سال 1304 در خانوادهاى ارمنى در كرو پوتكين روسيه بهدنيا آمد. در سال 1930 خانواده او به ايران، شهر تبريز مهاجرت كردند. پدرش خياط لباسهاي ارتشي در روسيه بود، در ايران به دوزندگي پرداخت و ماركو در تهران به مدرسه ارامنه فرستاده شد. او تحصيلات ابتدايي و متوسطهاش را در شهرهاي آبادان، اصفهان و كالج آمريكاييهاي تهران به پايان برد و نقاشي را در مدرسه كمالالملك آغاز كرد؛ سپس به ايتاليا و مدرسه هنرهاي زيباي رم رفت.
گريگوريان نخستين نمايشگاه انفرادياش را در سال 1330 در رم برگزار كرد. او در سال 1333 فارغالتحصيل شد و به ايران بازگشت.
گفته ميشود، ماركو، آموختههاي خود را از اكسپرسيونيسم ايتاليا با خود به ايران منتقل و در بدو بازگشت به ايران شروع به تعليم هنرجويان كرد.
حسين زندهرودي و فرامرز پيلارام از جمله شاگردان او در اين سالها بودند. همچنين گريگوريان "گالري استتيك" را تاسيس كرد، كه آثار خود و برخي ديگر از نقاشان نوگراي ايران را بهنمايش ميگذاشت.
گريگوريان در ادامه فعاليتهايش به تحقيق و جستوجو دربارهي "نقاشي قهوهخانهيي"، پرداخت.
به كوشش او نمايشگاهي از آثار دو نفر از مهمترين نقاشان زندهي اين مكتب "حسين قوللر آقاسي" و "محمد مدبر" در تهران برپاشد. ماركو همچنين با نوشتن مقالات و گردآوري آثار نقاشي قهوهخانهيي، توجه عمومي و دولت را به اين نوع هنر جلب كرد. در همين دوران او مجموعهاي از اشيا و نقاشيهاي قديمي را گردآورد كه امروز در موزه هنرهاي خاور نزديك، ارايه شده است.
ماركو گريگوريان نماينده غرفه ايران در بيينال ونيز بود. همچنين وي داور بينالمللي بينال ونيز در سال 1337 بود. نخستين بيينال نقاشي تهران به كوشش گريگوريان، با همكاري اداره كل هنرهاي زيبا، در سال 1337 برپاشد .اين بيينال با معرفي و نمايش آثار نقاشان نوگراي ايران، نقش مهمي در ادامه روند نقاشي معاصر ايران، ايفا كرد.
گريگوريان در سال 1960نمايشگاهي از 13 اثر خود را در "استوديو ميثاتيد" بهنمايش گذاشت. نمايشگاه با عنوان "دروازه آشويتس" شامل 12 نقاشي پيوسته - هر يك به طول سه متر - بود كه متاثر از جنگ دوم جهاني و كورههاي آدمسوزي خلق شده بودند. سيزدهمين قطعه، در ادامه نقاشيهاي فيگوراتيو قبلي، اثري انتزاعي است و در آن سطحي با خاك و خاكستر ساخته شده است. اين اثر نمودي از مرگ و خاكستري است كه از جنگ بهجا مانده است . ماركو گريگوريان در مقدمه كتابي از اين نمايشگاه مينويسد:
"اين فرياد من است، دلهرهآميز و مهيب، گرهاي است كه در عمق تاريك روحم باز شده است و اينك آرامشي درون خود احساس ميكنم، راهي جستهام از درون عاصي و ملتهب خود به دنياي عيني ... اگر اين راه پر پيچ و خم و تاريك است، من جز اين راهي براي گشودن عقدهي ديرينم نشناختهام."
پس از اين دوره، گريگوريان به خلق آثاري با استفاده از خاك و كاهگل روي آورد. او سالهاي 1970- 1962 را در آمريكا ميگذراند و همچنان بهكار با خاك و گل ادامه داد، به تدريس در دانشگاه پرداخت و آثارش را در چندين گالري و موزه بهنمايش گذاشت.
گريگوريان در سال 1970 از سوي دانشكده هنرهاي زيبا براي تدريس دعوت شد و به ايران بازگشت. وي يكي از اعضاي بنيانگذار گروه آزاد نقاشان و مجسمهسازان در سال 1353 بود. اعضاي ديگر گروه غلامحسين نامي، مرتضي مميز، فرامرز پيلارام، سيراك ملكونيان، مسعود عربشاهي و عبدالرضا دريابيگي بودند. او چندين نمايشگاه از آثارش را در گالريهاي تهران - ليتو؛ سامان - برگزار كرد.
گريگوريان از سال 1979 ايران را ترك كرد و ساكن نيويورك شد. او يكسال بعد گالري "گركي" را بهنام و ياد "آرشيل گركي" - 1904 -، نقاشي ارمني، در نيورك تاسيس و در طي سالهاي 1985 - 1981 بارها كارهاي خاكي و همچنين چيدمانش را در اين گالري عرضه كرد.
دوستانش ميگويند، همان سالها دخترش "سابرينا" درگذشت و تأثير روحي عميقي در او ايجاد كرد. ماركو در سال 1989 به دعوت اتحاديه نقاشان شوروي به آنجا سفر كرد و از شهرهاي مسكو، لنينگراد و ايروان ديدن كرد. پس از آن تصميم گرفت ارمنستان را براي ادامه زندگي انتخاب كند.
گريگوريان در سال 1991 نمايشگاهي از كارهاي كاهگلياش را در ايروان برپا كرد. مجموعههايش را كه شاما حدود پنج هزار اثر بودند، به دولت تازه استقلال يافته ارمنستان هديه و همان زمان مقدمات تاسيس موزه هنرهاي خاور نزديك را فراهم كرد.
از آن پس گريگوريان هر سال، چند ماه در ارمنستان و بهخصوص در دهكده كوهستاني "گارني" ميگذراند. آتليه هنرمند نيز در اين دهكده واقع بود. همين سالها نمايشگاههايي را در قبرس، آلمان و گرجستان و اردن برگزار كرد و علاوه بر ادامه كارهاي كاهگلي، به نقاشي نيز ادامه ميداد.
آثار او در موزههاي هنرهاي مدرن نيويورك، موزه هنرهاي معاصر تهران، موزه هنرهاي معاصر كرمان ، موزه ملي ارمنستان ، موزه سردارآباد - ارمنستان-، موزه هنرهاي مدرن ارمنستان و موزه پاراجانف و همچنين در مجموعههاي شخصي نلسون راكفلر -شاهكارهاي هنر مدرن - نيويورك -، مجموعه بانك مركزي نيكوزيا - قبرس - و مجموعههاي شخصي ديگر نگهداري ميشوند.
آخرين نمايشگاه وي سال 2004 با عرضهي هنر سه نسل نقاش ايران در موزهي ملي ارمنستان برپا شد.
انتهاي پيام