/حضور اجتماعي هنرمندان نقاش/ اصغر كفشچيان‌مقدم: ما خود موجبات انزواي هنرمند را فراهم مي‌كنيم

اصغر كفشچيان مقدم معتقد است: نقاشان انسان‌هايي حقيقي هستند و با نگاه حقيقي بايد به آنها نگاه شود زيرا كه بخش اعظم فرهنگ به آنها مديون است. اين هنرمند نقاش و مدرس دانشگاه تهران درباره‌ي حضور اجتماعي هنرمندان نقاش به خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: زماني كه رسالت خاصي چون وظايف سياسي، اجتماعي و يا مذهبي را براي هنرمند تدوين مي‌كنيم، براي هنر تعريفي در ذهن ترسيم كرده‌ايم و براساس آن تلاش مي‌كنيم وظايفي را براي هنر و يا هنرمند در نظر بگيريم. اما عده‌اي نيز وجود دارند كه اين رسالت را براي هنر قايل نيستند و سعي نمي‌كنند تا هنرمند را كه قرار است در طول زندگي كوتاهش، آثاري را از عالم ديگري به اين عالم بياورد، در چارچوب‌هاي مادي و تاريخي قرار دهند. كفشچيان‌مقدم تصريح كرد، از سويي نگاه ديگري وجود دارد كه اجازه مي‌دهد تا نقاش با روح آزاده‌ي خود بستري كه براي وي فراهم مي‌شود، ابداعات خود را شكوفا كند. او در عين حال اذعان كرد كه اين سخن بدان معنا نيست كه هنرمند فارغ از تمامي تاثيرات سياسي، اجتماعي و مذهبي جامعه است؛ بلكه مسايلي كه در اطراف ما مي‌گذرد به شكلي بر تراوشات ذهني هنرمند و خلاقيت‌هاي آن تاثير خواهد گذاشت. به اعتقاد عضو هيات علمي دانشگاه تهران، اگر نهادهاي اجرايي همگام با هنرمند حركت و دريچه‌اي براي مخاطبان هنرمند فراهم نكنند تا الهامات با المان‌هاي بصري‌اش را پذيرا باشند، موجب مي‌شوند تا هميشه فاصله‌اي ميان هنرمند و مخاطب به‌ظاهر ديده شود. اما گويا مسوولان مي‌خواهند اين را از قبل هنرمندان نشان دهند در حالي كه اين فواصل بايد از طرق نهادهاي ديگري تكميل شود، تا سواد بصري ذايقه مردم به تناسب اداركات هنرمندان رشد كند. به‌زعم كفشچيان‌مقدم اگر هنر را در چارچوب قرار دهيم و براي آن قطعيت قايل شويم، با مرگ هنر مواجه خواهيم شد؛ پس لازم است اجازه داده شود تا هنرمند شكل خود را در زمانه به‌نمايش بگذارد. عضو هيات علمي دانشكده‌ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران افزود: هنرمند معاصر ما متناسب با جامعه شكل گرفته است و اگر فرهنگ، سياست‌ و يا جامعه‌شناسي بيماري به‌چشم مي‌خورد هنرمند نيز با آن پيوند خواهد خورد و اگرگفته شود جامعه ما فاقد هنر و هنرمند با تعاريفي كه در حال حاضر موجود است خيلي دور از ذهن نيست، هنرمندان در حالي كه بستر آزمايشگري دست به عمل مي‌زنند كه هيچ عنصري اطراف وي هماهنگ با اين عنصر خلاقيت هنري وجود ندارد و هيچ نهادي تلاش نكرده تا هنرمند را درك كند و هنر را اشاعه دهد. وي افزود: تنها تلاش مسوولان در اينست كه آن چه را از هنر درك مي‌كنند، به شكل اجرايي از هنرمند انتظار داشته باشند كه با روح هنر در تناقض است؛ تعريف برخي مسوولان از هنرمند او را به يك تكنسين و تبديل مي‌كند و گاهي نيز جرقه‌هايي در هنر و فرهنگ كشور زده مي‌شود كه به‌علت عدم تربيت بسترهاي لازم ارتباطي با يكديگر برقرار نمي‌كنند. او درباره‌ي انزواي هنرمندان گفت: اين خود ما هستيم كه هنرمند را به انزوا مي‌كشيم و اگر تنها طبقه خاصي از جامعه به طرف هنرمند كشيده مي‌شوند، اشكالي از جانب هنرمند وجود ندارد، بلكه مردم عامه جامعه ما به‌دليل نبود فرهنگ‌سازي و مشكلات اقتصادي كه در راه زندگي خود دارند، كمتر فرصتي براي توجه كردن به هنر و لذت از آن به‌دست مي‌آورند و تنها راه كار كشاندن هنرمند به بطن و متن جامعه امروز ما فراهم كردن بستري مناسب براي افزايش خلاقيت‌هاي هنرمند و هدايت مردم به آن سمت است؛ اما مشكل بر اينجاست كه گروهي كه مديريت را به دست مي‌گيرد، اعتقادي به ديگران ندارند تا در يك بستر تفاهم‌آميز مشكلات را بررسي و در جاي آن، آن را حل كند. او اذعان داشت: نقاشان ما تجربه‌اي از قبل از انقلاب اسلامي با خود دارند كه در آن تمامي وزارتخانه‌ها از سوي دولت مجاب شده بودند تا درصدي از بودجه خود را صرف خريد آثار هنري كنند كه آثار آن هنوز در ارگان‌هاي دولتي ما به‌چشم مي‌خورد. اگر موفقيتي براي هنرمندان سقاخانه‌يي پيش از انقلاب اسلامي به‌وجود آمد و ما امروز از آنها تقدير مي‌كنيم، مديون تلاش‌هايي است كه در آن زمان رخ داد؛ اما اگر ما بخواهيم در 20 سال آينده از هنرمندان انقلاب را شناسايي كنيم، هيچ اهرمي را براي اين كار پيدا نخواهيم كرد. كفشچيان‌مقدم اضافه كرد: ضروري است مشخص شود شوراي انقلاب فرهنگي چه سياستي را براي هنر كشور تنظيم كرده و نقاشان چه اهدافي را بايد دنبال كنند تا بي‌نيال‌ها و جشنواره‌هاي ما سمت و سوي خود را تشخيص دهند. وي هنر را زيربناي صنعت و صنعت‌گري دانست و گفت: در دوره‌ي جديد، هنرمند خود را به ديواره تكنيك ما نمي‌بندد و تلاش مي‌كند از تمامي امكانات استفاده كند؛ با خلاقيت او، صنعت‌گر، از طرح هنرمند تكثير مي‌كند و آن‌را در عرصه‌ي تجاري جامعه قرار مي‌دهد. او اظهار داشت: اگر به هنرمند در يك موقعيت صنعتي نگاه كنيم او فيزيك صنعت گراست كه مطابق با ذوق جامعه تلاش مي‌كند، آثاري را خلق كند كه به‌خوبي به فروش رسند، اما به محض اينكه اثري را خلق كرد، دست به خلق تازه‌اي مي‌زند تا در جامعه خود كه صنعت‌گر نيز بخشي از آن است تحول ايجاد كند. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۴ شهریور ۱۳۸۶ / ۱۱:۴۰
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8606-00686
  • خبرنگار :