سيل جمعيتي كه شامگاه گذشته پشت در كوچك تالار بزرگ كشور متوقف شده بودند، بالاخره به تالار راه پيدا كردند و تا از سردرگمي پيداكردن جايگاه و صندلي رها شوند، ساعت 20:30 دقيقه شد، اما عقربههاي ساعت تالار روي 3:30 دقيقه توقف كرده است. مردم، نگران از خبري ديگر و شنيدن اينكه بايد سالن را ترك كنند، چشم به سن دوختهاند و هنوز مطمين نيستند.
به گزارش خبرنگار بخش موسيقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، جمعيت سههزار نفري برخاستند، پدر از يكسو و پسر از سوي ديگر و نوازندگان از پي، روي سنگي چيده بر آب، با پسزمينهي نقاشي دوره صفويه - نقشي برگرفته از كتاب سعدي - وارد شدند. صحنهي كنسرت "استاد سخن سعدي" ظاهرا هيچ كم كسري نداشت. تار را مجيد درخشاني بهدست گرفت، تنبك را همايون شجريان، حسين رضايينيا، دف و محمد فيروزي، بربط را برداشتند و سعيد فرجپوري هم كمانچهنواز گروه بود.
بخش اول را با دستگاه ماهور آغاز كردند. نوازندگان قطعهاي نواختند و شجريان اما ساكت؛ سپس استاد آواز ايران با تكنوازي كمانچهي فرجپوري، سعدي را بازخواني كرد و جمعيت سراپا بهگوش:
هرکس به تماشايي، رفته است به صحرايي ما را که تو منظوري، خاطر نرود جايي
قطعهي ديگر، آواز شجريان با همراهي صداي جوان فرزندش - همايون - در فضا پيچيد:
سرو چمان من چرا، ميل چمن نميكند همدم گل نميشود ياد چمن نميكند
شجريان ادامه ميدهد و زخمهي تار درخشاني او را همراهي ميكند.
تا كي روم از عشق تو شوريده به هر كوي تا كي شوم از شور تو ديوانهي هر كوي
آخرين قطعهاش را خواند، بخش نخست به پايان رسيد و ناگهان صحنه تنها شد.
تا جمعيت دوباره به سالن برگردند، ساعت 22:15 دقيقه ميشود و گويا شجريان قرار است تا نيمههاي شب بخواند و مايههاي شور و دشتي درهم بياميزد.
اين بخش با صداي دف آغاز شد و كمانچهي فرجپوري با همراهي، تنبك همايون، تار درخشاني و بربط محمد فيروزي، او را همراهي كردند و همايون هم اما خواند.
من چرا دل به تو دادم كه دلم ميشكني يا چه كردم دگربار نظر مي نكني
آوازخوانيهاي شجريان در اين بخش طولانيتر از هر اجرايي بود. برخي مشتاق و اما جمعي خسته، چشم برهم گذاشتند ... .
انتظار ميرفت بهرغم حضور هنرمندان نوپردازي چون درخشاني و فيروزي در گروه، پديدهي تازهاي در اجراي استاد آواز ايران بروز كند، اما گويا ضروري است كارهاي گذشته و قديمي، همچنان رج بخورند.
در نهايت محمدرضا شجريان كار را با يك مثنوي مولانا، كمي متفاوت از ساير قطعههاي طولاني و يكنواخت و با شور بيشتري، به سرانجام رساند.
من از كجا، بند از كجا، باره بگردان ساقيا آن جام جانافراي را، برريز برجان ساقيا
اين قطعه را سعيد فرج پوري ساخته بود.
مردم يكپارچه برخاسته با كفزدنهاي ممتد حدود 10 دقيقهيي، درخواست ميكردند كه استاد، ترانهي مرغ سحر را، گويي براي زندهكردن خاطراتشان بخواند؛ شجريان اما به تعظيم و ترك صحنه اكتفا كرد.
در حاليكه جمعيت بهسوي سن هجوم آورده بودند و چراغهاي موبايل فضا را روشن كرده بود، بيش از دوهزار نفر خود مرغ سحرخوانان، صحنه و تالار وزارت كشور را ترك كردند.
هوشنگ ابتهاج و پرويز مشكاتيان، ميهمانهاي ويژهي نخستين شب اين اجراها بودند.
اين كنسرت روزهاي 9، 11، 12، 14 و 15 مردادماه جاري، در تالار بزرگ كشور ادامه مييابد.
انتهاي پيام