/چهارمين نمايشگاه هنر جديد در ايران/ آنهمحمد تاتاري: هنر جديد با فرهنگ ما غريبه نيست، اما غربي جلوه ميكند
چيدمان از زمانهاي بسيار قديم در زندگي انسان ايراني حضور داشته است. چه آنهايي كه در عيد نوروز خود را نشان ميدهد و هر خانوادهاي ساختار خاص چيدماني داشته، تا هنر اسلامي و مراسم روز عاشورا كه هنري آييني است و بهصورت سنتي اجرا ميشود و در كاروانها شتران، گهوارهها و كبوترهاي رنگين، اسبهاي سفيد تزيينشده و پردههاي سياهي كه بنا بر رسم هر قوم تزيين ميشوند، خود را نشان ميدهند. در كل، هنر جديد با هنر و فرهنگ ما غريبه نيست، ولي از آنجا كه در كشورهاي پيشرفته بهصورت گسترده به آن پرداخته ميشود، بهنظر ايرانيان، غربي جلوه ميكند و ما آن را هنر غربي ميپنداريم. اينها گفتههاي آنهمحمد تاتاري درباره هنر جديد است كه در گفتوگويي با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار كرد. او معتقد است: هنر جديد و پستمدرن ميخواهد همهي هنرها در كنار هم قرار گيرند و با يكديگر تبادل نظر داشته باشند. هنر جديد هيچ هنري را نفي نميكند و كنار نميگذارد و پيشنهاد آن، با هم بودن و ارتباط همهي فرهنگهاست. تاتاري گفت، دوست دارم هنر من در قالب سنت و آيين خودم با جهان بيرون ارتباط داشته باشد و هنرم را در قالب سبكهاي مختلف هنر جديد و پستمدرن تا تفكر و فلسفهي شخصيام به جهان معرفي و با ديدگاه شخصيام به هنر جديد نگاه كرده و با سنت و فلسفهي ذهني شرقي خودم بهسمت هنر مفهومي يا پستمدرن حركت ميكنم. بهزعم او، بخشي از كار ما شناساندن هنرمند به هنرمندان غربي است؛ به اين علت كه آنها همچنان كه آثارشان را به ما نشان ميدهند، مادي و ظاهري عمل ميكنند؛ درحاليكه آثار ما ذهني هستند و در خلوت هنرمند خلق ميشوند. بهگمان تاتاري، هنرمنداني كه در اين عرصه عمل ميكنند، هم شامل هنرمندان تجربي و هم دانشگاهي ميشوند. ممكن است شخصي كه تاكنون طراحي انجام نداده و هنر را بهصورت آكادميك تجربه نكرده است، ولي با فلسفه هنر مدرن آشنا باشد، خودش را در اين عرصه با شركت در اين نمايشگاهها نشان دهد؛ اما اين هنرمندان محدود هستند و ممكن است تنها يكبار در ذهنشان جرقهاي ايجاد شود. هنرمنداني كه با هنر زندگي ميكند و با هنر عجين هستند و به نوعي نان هنرشان را ميخورند، سريعتر به مفهوم پستمدرن خواهند رسيد و كارهاي جديدي خلق خواهند كرد. كار آنهمحمد تاتاري در چهارمين نمايشگاه هنر جديد بر روي دو پردهي هماندازه اجرا شده است؛ به گونهاي كه پرده اول روي زمينه تيره و خاكستري با برداشتي از پرده كعبه ايجاد شده است و روي آن بهجاي آيههاي قرآن، انسانهايي قرار دارند كه بهسمت معبود و مكان ويژه در حركتند. اين انسانها مفهوم بهشت را كه در ذهن مسمانان وجود دارد، تداعي ميكنند. پشت پردهي اول، عروسكهايي با لباس سفيد از پرده عبور كرده به تماشاي پردهي دوم ايستادهاند. روي همان پرده، انسانهاي زيادي هستند كه جاي برخي از اين آدمكها بريده شده و خالي است. اينگونه، مخاطب ميتواند پردهي دوم را نظارهگر باشد. پرده دوم، سفيد است و گويا آنجا به رسم سنت قديم ايرانيان جشني برپاست. مفهوم اثر، همهي انسانهايي است كه در شرق زندگي ميكنند و در پشت تفكرات مادي، غمها و شاديها و خاكستريهايشان، معبود، بهشت و يك مدينه فاضله وجود دارد. كليتي از مفهوم انسان شرقي كه به يك معبود خاص اعتقاد دارد، در ذهن بوده، از رنگ سبز كه نشان از صبر و پايداري در خود است، گرفته تا عروسكهاي سفيدپوش كه پيام صلح را ميرسانند و نمادي از انسانهاي ابرمرد، وارسته و بزرگ هستند. انتهاي پيام