*آشنايي با يك فرمانده شهيد* شهيد ميرمحمود بني‌هاشم:قدر روحانيت را بدانيد

شهيد ميرمحمود بني‌هاشم از سرداران دوران دفاع مقدس است كه پس از چندين سال حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل در جريان عمليات نصر 7 در بامداد عيد سعيد قربان در سال 1366 به فيض شهادت نائل آمد. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شهيد بني‌هاشم در خردادماه سال 1337 در روستاي ساحلي سفلي از توابع مشگين‌شهر به دنيا آمد. از همان ابتداي جنگ تحميلي به جبهه اعزام و در منطقه سردشت و مهران حضور داشت. از سال 60 با قبول مسوؤليت‌هايي از جمله فرمانده بسيج سپاه پاسداران مشگين شهر، فرمانده گروهان در آزادسازي خرمشهر، معاون فرمانده گردان سيد‌الشهدا در عمليات والفجر 2 و 4، فرمانده گردان علي‌اصغر در عمليات خيبر، فرمانده گردان حضرت قاسم (ع) در عمليات بدر و عمليات والفجر 8، فرمانده گردان علي‌اصغر در عملياتهاي كربلاي 5 و 8 و عمليات نصر 7 و نيز مسوؤل انجام عمليات آزادسازي جزيره مجنون شركت فعال در دوران دفاع مقدس داشته است. از شهيد ميرمحمود بني‌هاشم 4 فرزند به نامهاي ميرولي، ميرعلي، زهرا و فاطمه به يادگار مانده است. شهيد بني‌هاشم در وصيت‌نامه خود چنين مي‌نويسد: اينجانب – بنده ناچيز الهي – ميرمحمود بني‌هاشمي، وصيت خود را در چند بخش به شرح زير خدمت عزيزانم عرضه مي‌دارم: اول: انگيزه انتخاب اين راه بنده در مسير حيات، راهي كه پروردگار عالم در قرآن كريم به ما نشان داده است انتخاب كردم راهي كه انبيا و اولياي خدا آن را برگزيدند و رفتند. راهي كه ائمه معصومين (ع) به خصوص سيد مظلومين حضرت سيدالشهدا رفته است. وقتي پروردرگار عالم در كتاب آسماني‌اش آن قدر به رزمنده اسلام و مجاهد في سبيل‌الله ارزش قائل است، پس چرا ما راه آنان را انتخاب نكنيم؟ كه به يقين در غفلت خواهيم بود. زماني كه پيامبر گرامي اسلام در جنگها آن قدر فعاليت كرده تا پاي شهادت پيش مي‌رود و عزيزان و يارانش را در راه حق شهيد مي‌دهد و چنان استقامت وپايداري مي‌كند تا دشمن زبون را شكست مي‌دهد، مانند غزوه حنين كه حضرت علي (ع) مي‌فرمايد: ما هر موقع كه در جنگها‌ سست مي‌شديم به پيامبر گرامي پناهنده مي‌شديم، زماني كه حضرت علي – نخستين امام بر حق شيعيان عالم – آن همه در جنگ شمشير مي زند، فداكاري و جانبازي مي‌كند و در نهايت ضربت تيغ ناجوانمردانه دشمن بر سرش مي‌خورد و فرياد مي‌زند: به خداي كعبه سوگند كه من رستگار شدم و اين بدان معناست كه امام علي (ع) رستگاري را در شهادت مي‌داند، پس چرا راه آنان را انتخاب نكنيم، كه اگر نكنيم به يقين در غفلت و خسران هستيم. وقتي امام حسين (ع) مي‌فرمايد: «من مرگ را جز سعادت و خوشبختي و زندگي با ستمگران را جز ننگ ونكبت نمي‌دانم و زماني كه حضرت علي‌اكبر در مقابل پدر والا تبارش مي‌گويد: «پدر جان، مگر ما حق نيستيم؟» وي مي‌فرمايد: «بلي هستيم» فرزند مي‌افزايد: « در اين صورت ما را از مرگ باكي نسيت كه اگر بتريسم در غفلت هستيم» و پدر، فرزند را با دستان خود به قربانگاه عشق مي‌فرستد و پيكر خونينش را از مسلح نور عليه ظلمت باز مي‌گرداند. آنگاه كه ريشه اسلام با آبياري خون عزيزانش سيراب مي‌شود و ريشه‌اش نيرو مي‌گيرد همچنن كه اوليا و ائمه هدي با خون پاك خود ريشه‌هاي تناور اين شجره محمدي را سيراب كردند، پس چرا ما چنين نكنيم؟ كه اگر نكنيم در غفلت هستيم. آنگاه كه امام موسي كاظم عليه السلام يازده سال از عمر شريفش را براي بقاي اسلام در زندان بغداد مي‌گذراند، پس چرا ما چنين نكنيم؟ كه اگر نكنيم قطعا در غفلت هستيم ما بايد در راه خدا شهيد بدهيم، اسير بدهيم، معلول بدهيم تا اسلام زنده بماند. انگيزه انتخاب راه سرخ شهيدان، درسهايي است كه از معصومين آموخته‌ام پس با توجه به حكم صريح پروردگار عالم، سنت پيامبر اسلام و ائمه اطهار (ع) اين راه انتخاب شده است و من در انتخاب اين راه كاملا آزاد بودم و هيچ احدي و هيچ سازمان يا ارگاني در انتخاب اين راه دخالت نداشته است، بلكه با اختيار وعلاقه خود برگزيده‌ام. دوم – سخني چند با امت حزب‌الله: اي امت حزب‌الله! اي عاشقان ابا عبدالله! مواظب اين امام امت باشيد، به حرفها و نداهاي حسين گونه او جواب مثبت بدهيد تا به پيروزي برسيد. او به ما آزادي داد. او اسلام را براي ما زنده كرد و حقيقت اسلام را نشان داد او ما را انسان كرد. ما كساني بوديم كه آمريكايي‌ها ما از ما حق توحش مي‌گرفتند، يعني ما را وحشي مي‌دانستند! ما به رهبريت امام امت، آمريكا را خرد كرديم و زير پا گذاشتيم، ما همان ملت ضعيفي بوديم كه زير چكمه‌هاي طاغوت، جان مي‌داديم. امام آمد و ما را نجات داد. كشتي در حال غرق اسلام و مستضعفين را به ساحل نجات هدايت كرد. شما قدر روحانيت مبارز اسلام را بدانيد و از آنها پيروي كنيد كه آنها راست مي‌گويند و راه راست را به ما نشان مي‌دهند. البته اينجا منظور من روحانيت مبارز است نه آن روحاني نماهايي كه به نام اسلام، تيشه بر ريشه اسلام مي‌زنند. آن روحانيوني كه هنوز ملت ما در آستانه ششمين سالگرد جنگ قرار دارند و عزيزان خود را براي شهادت مي‌فرستند و آنان حتي يكبار هم به جبهه قدم نگذاشته در اين جهاد مقدس شركت نكرده‌اند. يك روحاني زماني مورد احترام است كه نسبت به مسائل اسلام وجامعه اسلامي دلسوز باشد، در غير اين صورت، فاقد شرافت است و ما قبلا در برخورد با اين قبيل مسائل بارها گفته‌ايم: بگذار كه پنهان بود/ اين راز جگر سوز، گفتيم دو صد بار و دلي چند شكستيم! اين آخرين كلام من يعني وصيت نامه من است و من اجبارا به تمام مسائل اشاره مي‌كنم و مي‌خواهم كه مخفي نماند. درود خدا و بندگان صالح او بر روحانيت مبارز كه در راس آنها امام امت، آيات عظام مشكيني و خامنه‌اي و ساير روحانيون مبارز اسلام جاي دارند و ننگ و لعنت خدا بر آن افرادي كه به نام اسلام تيشه به ريشه اسلام مي‌زنند. اي امت حزب‌ الله! خانواده‌هاي شهدا را فراموش نكنيد و به ديدار آنها برويد و از آنها دلجويي كنيد. مخصوصا خانواده‌هاي مفقودين را كه حق بسياري برگردن ما دارند، در يابيد. شما را به خدا! يتيمان شهدا را فراموش نكنيد. عزيزان حزب‌الله! جنگ را فراموش نكنيد كه هنوز هم جنگ مساله اصلي ما است، جنگ‌ها، جنگ حق با باطل است. ما در اين جنگ از اول مظلوم بوديم و حالا هم مظلوم هستيم. درست است كه ما تا حدودي انتقام خودمان را از دشمن كافر گرفتيم، ولي كافي نيست، متجاوز بايد تنبيه شود و تنبيه متجاوز به فرموده قرآن مبين مرگ است و توبه گرگ مرگ اوست. مبادا غفلت بكنيد و خون عزيزان ما را به هدر بدهند. مبادا غفلت بكنيم و رزمندگان ما در جبهه تنها بمانند و مظلوم باشند و مبادا مثل امام حسين، در ميدان نبرد تنها و بي ياور بمانند. مبادا ما، در مقابل هجوم كفار واستكبار جهاني از خود سستي نشان دهيم. اين واقعا خطرناك است. مادران، پدران وجوانان ما بايد مثل انصار رسول‌الله (ص) و ياران حسين (ع) باشند، چرا كه انصار خميني، انصار آنان است. اي امت حزب‌الله! در تشكيل ارتش بيست ميليوني كوشا باشيد ما بايد همه، عضو ارتش بيست ميليوني باشيم؛ زيرا كه نيروهاي بسيجي در پيروزي انقلاب اسلامي وسركوبي ضد انقلابيون و پيروزي در جنگ،‌نقش خيلي موثري داشته و دارند. سنگرها را خالي نگذاريد و به قول امام امت، مسجد سنگر است و نمازهاي جماعت را حتما به پا داريد. مبادا روزي برسد كه مثل سابق،مساجد، فقط در ماه‌هاي محرم و رمضان باز باشد و بقيه روزها بسته بماند. اين خطرناك است. درهاي مساجد ما بايد هميشه باز باشد و بچه‌هاي ما در مساجد بزرگ شوند. سوم – پيام من به مسوؤلان ادارات و ارگانها: اي برادران مسوؤل! توجه داشته باشيد كه امنيت و مقام شما در پشت ميزها نتيجه خون شهيدان است. پس در برخورد با امت حزب‌الله خيلي دقت كنيد. خود را خادم اين امت بدانيد. به طوري كه امام امت، خود را خدمتگزاران اين امت مي‌دانند و به آن نيز افتخار مي‌كنند. شما مسوؤلان، نوكرهاي اين ملت هستيد. چطور نوكر با ارباب برخورد مي‌كند، شما نيز با آنها به همان شيوه برخورد كنيد. در حفظ بيت المال كوشا باشيد و توجه داشته باشيد كه حضرت علي (ع) در رابطه با بيت‌المال، چگونه اقدام مي‌كردند. حتي در زندگي، يكبار هم كه شده نامه حضرت علي (ع) به مالك اشتر را بخوانيد. خيلي مفيد و آموزنده است. خود را حافظ خون شهدا بدانيد. مبادا اين قدر كوتاهي بكنيد كه خشم ملت مظلوم كه نمونه خشم خداست گريبانگير شما گردد. آن موقع است كه دمار از روزگارتان درمي‌آورند و اين را بدانيد كه فرداي روز قيامت موسم حساب‌رسي است. شهيدان، شما را زير سوال خواهند برد. در برخورد با خانواده شهدا ومجاهدين اسلام، نهايت ادب و احترام را نگهداريد. چهارم – سخني چند با برادران پاسدار: اي برادران پاسدار، اي جانبازان واي مظلومان! مي‌دانم در راه انقلاب خيلي زحمت كشيده‌ايد، خيلي شهيد داده‌ايد، خيلي، خيلي معلول داده‌ايد ولي شما، وارثان حقيقي اين شهدا هستيد. يعني شمايان همه شهدا هستيد. پرچم خونين شهدا الان بر دوش شماست و سلاح خونين آنان در دستهاي توانمند شماست و آيات محكم الهي در گنجينه سينه‌هاي شماست. رسالت شما خيلي سنگين است و لباسهاي سبز شما كفشهاي سفيد شماست و خون شما با غسل شما. پس برادرانم! در اين رسالت الهي كوشا باشيد (شما) از هر كسي به شهدا نزديكتريد شما همسنگران شهيدان هستيد. خانواده‌هاي شهدا،‌ اسيران و امام از شما انتظارها دارند. بچه‌هاي يتيم شهدا از شما انتظار دارند كه قوت قلب آنها باشيد. در سازماندهي ارتش بيست ميليوني خيلي تلاش كنيد. در ميدان نبرد مثل سابق فعال باشيد. در سازماندهي نيروهاي بسيجي، در تكميل كادر لشگرها و يگانهاي رزمي از جان و دل بكوشيد. سخن آخر اين كه: جنگ را «مسووليت» خود بدانيد نه ماموريت. پايان سخن اينكه امر به معروف و نهي از منكر، آگاهانيدن مردم از ريشه‌هاي فساد مالي واداري و روحي و جسمي، تلاش براي از بين بردن مباني مفاسد اجتماعي، خود كامگي و بي‌قيدي را فراموش نكنيد، مبلغ عشق به خدا، عشق به كتاب ائمه و عترت معصوم و آل علي (ع) باشيد. انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۲۱ خرداد ۱۳۸۶ / ۱۱:۴۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8603-10174
  • خبرنگار :