/به پيشواز روز فردوسي/ مهدخت پورخالقي: شاهنامه برترين اثر ادبي است

عضو هيأت علمي دانشکده ادبيات دانشگاه فردوسي مشهد گفت: فردوسي و شاهنامه دو سند احياي شکوه و ماندگاري ايران و ايراني است. مهدخت پورخالقي چترودي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب متذكر شد: اگر دو ميراث بزرگ و معنوي در عرصه ادبيات حماسي جهان وجود داشته باشد، ايلياد و اديسه هومر و شاهنامه فردوسي، بي‌شک شاهنامه فردوسي بنا بر نظر بيش‌تر محققان و بخصوص شرق‌شناسان پيش از ايلياد قرار مي‌گيرد و شاهکار بزرگ جهاني است و ايرانيان بايد به آن افتخار کنند. او افزود: هر ملتي نياز به يک برگه و سند هويت دارد؛ ملت ايران برگه‌ها و سندهاي هويت فراواني داشته است، اما فردوسي و شاهنامه او دو سند محکم هويت، فرهنگ ايران و لياقت و قدرت زبان فارسي است. پورخالقي با بيان اين‌که ايراني مي‌تواند با در دست داشتن شاهنامه فردوسي که سند هويت ما محسوب مي‌شود، عرض اندام کند، تأکيد کرد: هر ايراني با توجه به اين مؤلفه مي‌تواند بر شخصيت و ارزش‌هاي والاي خود تکيه کند، استوار بايستد و بر خود ببالد؛ چه سندي محکم‌تر از اين براي نقش فردوسي در زنده نگه داشتن زبان فارسي مي‌توان ارايه کرد که خودش هزار سال پيش سرود: «عجم زنده کردم بدين پارسي». اين پژوهشگر با اشاره به شاهنامه فردوسي به عنوان برترين اثر ادبي، گفت: شايد به جرأت بتوان گفت که شاهنامه برترين اثر ادبي است، که در آن حس افتخار به ايراني بودن موج مي‌زند و هيچ شاعري به اندازه فردوسي در سرنوشت فرهنگي ملت و کشور خود تأثير پايدار نداشته است. وي تصريح کرد: هنر فردوسي جمع کردن دو فرهنگ ايراني و اسلامي و ايجاد قرابت دلنشين ميان آن‌ها با کمک زباني پاکيزه و فاخر است، و به همين جهت است که در عصر حاضر پس از قرن‌ها که فردوسي چراغ بيداري و آگاهي و خردورزي را به دست گرفته و با کوششي شگرف سعي کرده است تا با زباني رسا انديشه‌هاي خود را در عمق جان بنشاند، مي‌توان ميراث معنوي ماندگارش را شيوه‌نامه و الگوي زندگي سالم قرار داد و با هوشياري و استفاده از شيوه‌هاي گوناگون در حفظ اين ميراث معنوي کوشيد. او شاهنامه را آيينه تمام‌نماي آرمان‌هاي ايراني و پاسخ‌گوي نياز جامعه ايران در طول تاريخ معرفي کرد و گفت: شاهنامه يک اثر تاريخي - هنري و مردمي است، که روح مردمي و ارزش‌هاي ملي را در آن آشکارا مي‌توان ديد. وي اضافه کرد: حرکت شاهنامه در طول زمان و آمدنش از قرن چهارم به اين زمان به نيروي همين روح زنده است که امکان‌پذير شده و اين روح بايد تازه و زنده بماند. عضو بنياد فردوسي‌پژوهي ادامه داد: فردوسي خود شرايط زمان را درک کرده بود و با استفاده از دانش خود و ديگران و با هدف هويت بخشيدن به ايراني و به گمانم هويت بخشيدن به انسان و زبان فارسي با عشق و اعتقاد، جان و مال بر سر اين کار گذاشت و شاهنامه جاودانه خود را آفريد و اين ميراث معنوي ماندگار را بر جاي گذاشت. پورخالقي تصريح کرد: براي اين که اين ميراث جاودانه معنوي پايدار بماند، بايد شرايط را درک کنيم؛ هدفدار حرکت کنيم و با عشق و اعتقاد پا در راه پاسداري اين ميراث بگذاريم. عضو هيات علمي دانشکده ادبيات فرروسي، شاهنامه را در درجه اول يک اثر مردمي خواند و گفت: بايد شاهنامه را تجزيه کنيم و هزاران موضوعي را که در آن وجود دارد و مي‌تواند در جامعه به کار آيد، جدا کنيم و سپس اين موضوعات را به دست اهل فن بسپاريم، تا آن را امروزي کنند و در هنرهاي مختلف سينما، تئاتر،‌ نقاشي، داستان‌نويسي، ادبيات کودکان و ... مجسم سازند؛ يعني نمادها را به نمود درآورند، نمايشنامه بسازند، نقاشي کنند، به کتاب‌هاي درسي ببرند، پيام‌هاي آن را بر روي لباس‌ها و ظروف و هر آن‌چه که استفاده روزمره دارد و در چشم مي‌آيد، بنويسند و خلاصه اين‌که در هنر زندگي از آن بهره بگيرند، تا اين پيام‌ها به حرکت تاريخي - فرهنگي خود ادامه دهند و بمانند. اين مدرس دانشگاه به بعد تخصصي شاهنامه اشاره کرد و گفت: با ايجاد گرايش ادبيات حماسي و تربيت پژوهشگر متخصص در شاهنامه و فراهم کردن امکانات لازم، راه را براي شناخت اين ميراث معنوي و حفظ آن براي نسل‌هاي بعد باز کنيم. وي ادامه داد: بدون شک احياي ميراث معنوي و بخصوص زنده نگاه داشتن نام کساني که احياکننده فرهنگ ما بوده‌اند، باعث تقويت بنيان‌هاي فرهنگي در مقابل فرهنگ‌هاي بيگانه و مبارزه در برابر خودکامگي‌هاست و برپايي نشست‌ها و همايش‌هاي علمي نيز مي‌تواند گامي در جهت پيشبرد اين هدف (پاسداري از ميراث معنوي) باشد. پورخالقي با بيان اين‌که فردوسي در پنجاه و چند هزار بيت شاهنامه زندگي تاريخي و فرهنگي يک قوم و به گمانم زندگي انسان را از ديروز به امروز آورده است، گفت: او مرد خرد و دانش است و به قول پوشکين "دانش و هنر از هر سرزميني که برخيزد و متعلق به هر قومي که باشد، از آن همه جهانيان است". فردوسي نه در مقياس زبان؛ بلکه در مقياس وطن متعلق به همه ايرانيان و در مقياس انديشه‌هاي ناب متعلق به دنيا و جهان‌وطني است. اين عضو هيات علمي دانشگاه زبان و ادبيات فارسي، اظهار داشت: فردوسي در شاهنامه با استفاده از دانش خود در حوزه تاريخ و فرهنگ ايران قبل از اسلام و يا پرداختن به آرمان‌هاي انساني چون عشق، خودشناسي، خداشناسي، اعتماد به نفس، همبستگي، ‌دفاع از وطن، نوع‌دوستي، زيبادوستي، راستي و درستي، احترام به اديان ديگر و ... باعث شد که اين اثر جاودان ابعاد جهاني پيدا کند و شايد به همين دليل است که تا کنون به بسياري از زبان‌هاي دنيا ترجمه شده است. او آن‌چه را كه در شاهنامه آمده، خاطره‌هاي ازلي و کهن‌الگو و نمونه دانست و گفت: شاهنامه از ناخودآگاه جمعي برخاسته، پس همگاني است و استفاده عام دارد. "ميوه‌داري" است که هر کس به قدر توان و استعدادش، به قدر تلاشي که براي به دست آوردن ميوه‌اش مي‌کند، مي‌تواند از آن بهره ببرد و ميراثي است که بايد به دست اهلش بيافتد تا در حفظ و پاسداري ارزش‌هاي آن بکوشند و حريم حرمتش را نگاه دارند و به نسل‌هاي بعد بسپارند تا "بماناد تا جاودان اين درخت". مهدخت پورخالقي چترودي حفظ ارزش‌هاي ميراث معنوي و تداوم بخشيدن به آن را براي استفاده نسل‌هاي آينده وظيفه اصلي هر ميراث‌دار و ميراث‌خوار خواند و گفت: فردوسي و آرامگاه او آبروي خاوران است. در حريم حرمت او حق نداريم پا از حد خود درازتر کنيم و اصلا حق نداريم پا دراز و دست‌اندازي کنيم؛ پاي‌کوبان و سرانداز و زرافشان بايد به استقبال شکوه و عظمتش برويم. وي افزود: بايد به اين پدر فرهنگ اطمينان بدهيم، کاخي که برآورده، از باد و باران و "برق" گزند نخواهد ديد، و سالم‌تر و بشکوه‌تر از پيش به آيندگان سپرده خواهد شد. پورخالقي اذعان داشت: ما وارثان فرهنگي هستيم که در آن هر کس به من حرفي بياموزد، مرا بنده خود کرده است؛ وارثان فرهنگي هستيم که در آن انديشه و گفتار و کردار نيک شعار شعوري آن است؛ پس چگونه مي‌شود پاس آن معلم خردورز و آن دانشي‌مرد بزرگ فرهنگ ايران را که در اثر ماندگارش قدم بر قدم درخت دانش و درختان پندار و گفتار و کردار نيک کاشته و درس‌ها آموخته، نداريم؟! او همچنين گفت: چگونه مي‌شود از کنار آرام جايش "دکل‌هاي برق" بگذرانيم و آرامش او و دوستدارانش را بر هم زنيم و شانس جهاني شدن مجموعه‌اي فرهنگي را که به پاس خدمتش به فرهنگ و زبان فارسي و به پاس جهاني شدن فرهنگ ايراني فراهم آورده‌ايم، از خود بگيريم؟! انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶ / ۱۴:۳۳
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8602-15146
  • خبرنگار :