راهي كه فرزندانم رفتند مقدس و باعزت بود؛ گفت‌و گو با مادر دو شهيد و يك جانباز شيميايي

دو فرزندم با هم و در يك عمليات شهيد شدند و هنگامي كه هر دو را به نزد من آوردند حتي يك قطره اشك هم نريختم؛ چون مي‌دانستم آنها براي خدا رفتند و در راه او هم شهيد شدند. مريم محمدي فشاركي مادر دو شهيد به نام‌هاي علي‌محمد و نجف‌علي مطلبي است كه فرزند ديگر او نيز بر اثر جراحات شيميايي، جانباز و اكنون نيز به شدت بيمار است. وي در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) اظهار داشت: يكي از پسرانم 18 ساله بود كه عازم جبهه شد. فرزند ديگرم به نام نجف‌علي نيز از اين‌كه مي‌ديد برادرش به جبهه رفته دلتنگ او مي‌شد و دوست داشت كه به همراه علي‌محمد به جبهه برود اما چون سنش كم بود اجازه‌ اعزام به او نمي‌دادند تا اين‌كه با دست بردن در شناسنامه‌اش در حالي كه 15 ساله بود به 17 سال تغيير داد و سرانجام به آرزويش كه حضور در جبهه بود رسيد. يك شب خواب حضرت زينب (س) و امام حسين (ع) را ديدم كه در خواب، سيدالشهدا (ع) دست بر سرم كشيد و گفت كه بايد زينب‌گونه باشم صبح كه از خواب بيدار شدم صدقه دادم و براي سلامتي فرزندانم هم گوسفندي نذر كردم اما پس از مدتي خبر آوردند كه بچه‌هايم هر دو با هم در عمليات كربلاي 4 در منطقه‌ي جم‌مندي به همراه 300 نفر ديگر شهيد شده‌اند. به محلي كه آنها را آورده بودند رفتم تا فرزندانم را ببينم اما چون خانواده‌ها داغدار بودند اجازه ورود آنان را نمي‌دادند. به همين خاطر خود را خاله شهيدان عنوان كردم و پس از آن‌كه پيكرشان را ديدم حتي يك قطره اشك هم نريختم؛ چون مي‌دانستم آنها در راه خدا رفته و شهيد شده‌اند. حتي آشنايانا هم به من دلداري مي‌دادند اما خداوند چنان صبري به من داده بود كه تحمل مي‌كردم. حتي آنها را خودم غسل داده و كفن كردم. فرزندان شهيدم براي حفظ اسلام، دين خدا و در راه امام حسين (ع) شهيد شدند. فرزند ديگرم هم مجروح شيميايي است و به شدت بيمار است كه از خدا مي‌خواهم هرچه زودتر حالش بهتر شود اما با اين وجود نگران نيستم؛ چون راهي كه فرزندانم رفتند راه مقدس و با عزتي بود. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۲۶ فروردین ۱۳۸۶ / ۱۱:۲۸
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8601-09077
  • خبرنگار :