يدالله بهزاد كرمانشاهي درگذشت ديدگاه‌هاي كاخي، كزازي، محبت، قزوه، ارژن، ميرزايي و صفار هرندي

يدالله بهزاد كرمانشاهي صبح روز يك‌شنبه پنجم فروردين‌ماه در زادگاهش - كرمانشاه - درگذشت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين شاعر در مقدمه‌ي تنها كتابش ـ "گلي بي‌رنگ" ـ درباره‌ي خود آورده است: «نويسنده‌ي اين سخنان، يدالله بهزاد، فرزند حسين ايواني به سال ‌1304 شمسي نيمه‌ي بهمن‌ماه در كرمانشاه ديده به جهان گشود. پس از روزگار كودكي به دبستان و سپس دبيرستان رفت و دو سه سالي نيز به تباه كردن زندگي در دانشكده‌ي ادبيات تهران پرداخت. آن‌گاه به كار دبيري دل بست و ‌27 سال، تن و جان را در اين كار فرسوده كرد. سرانجام در سال ‌1359 به درخواست خود بازنشست شد».

بهزاد يكي از قصيده‌سراياني بود كه به سبك خراساني شعر مي‌گفت. تنها كتاب خود را به نام "گلي بي‌رنگ" شامل گزيده‌اي از غزل‌ها و قصيده‌هايش در سال ‌1381 منتشر كرد. در حدود سال‌هاي دهه‌ي ‌1340 به خراسان سفر كرد و با كساني چون كمال، محمد قهرمان، مهدي اخوان ثالث و قدسي در ارتباط بود.

اين شاعر روز دوشنبه ششم فرورين‌ماه در باغ فردوس كرمانشاه به‌خاك سپرده شد و طبق وصيتش خواسته بود در كنار ديگر مردم باشد و نه در قطعه‌ي هنرمندان.

در پي درگذشت يدالله بهزاد كه گوشه‌ي انزوا اختيار كرده بود، خبرنگار ايسنا در گفت‌وگوهايي با شاعران و اهالي ادبيات، نظر آن‌ها درباره‌ي شعر اين شاعر جويا شد.

مرتضي كاخي:

از شاعران بزرگ زبان فارسي بود

ترديدي ندارم كه اگر بخواهيم دو شاعر بزرگ كرمانشاهي قرن اخير را نام ببريم، كه هر دو از شاعران بزرگ زبان فارسي در قرن اخير هم هستند، به ابوالقاسم لاهوتي و يدالله بهزاد كرمانشاهي مي‌رسيم.

مرتضي كاخي با بيان اين مطلب در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: بهزاد يكي از شاعران كهن‌سراي صميمي نسبت به شعر كهن بخصوص قصيده و قصيده‌ي سبك خراساني بود. او شيفتگي‌هاي خود را در اين زمينه با قصيده‌ها و شعرهايي كه درباره‌ي خراسان گفته، نشان داده است.

اين نويسنده و پژوهشگر در ادامه يادآور شد: بهزاد از سال‌هاي 1330 تا آخر عمرش يعني حدود 50 سال شعر گفته است، كه نمي‌توان براي همه‌ي آن‌ها حكم واحدي داد. در انواع شعر از جمله غزل، قصيده، رباعي و انواع ديگر سبك قديم، طبع‌آزمايي كرده است. بعضي جاها هم به سبك جديد شعرهايي گفته؛ نه اين‌كه شعر نو بگويد، بلكه به اين سمت تمايل نشان داده است.

كاخي با بيان اين‌كه بهزاد از جمله شاعراني نبوده كه با شعر نو قهر بوده باشد، افزود: او از جمله كساني بود كه دل‌سوز زبان فارسي هستند و نگران كاخ كهني كه از اين شعر به‌جا مانده است، و به‌خاطر احترام به زبان فارسي و نگراني براي آن، به تندروي در نوآوري رونمي‌آورند.

به گفته‌ي وي، عشق به ايران و مردم اين سرزمين، و عشق به سنت‌ها و اصالت‌هاي ايراني، از ويژگي‌هاي بارز شعر بهزاد هستند؛ همان ايران‌دوستي شگفتي كه لاهوتي هم داشت.

او سپس با اشاره به اين‌كه بهزاد سنگري براي شاعران كرمانشاهي بوده و جايگاه بسيار بلندي در ميان شاعران داشته است، گوشه‌گيري، تواضع، اهل خودنمايي نبودن و بلندنظر بودن را از ويژگي‌هاي شخصيتي اين شاعر برشمرد.

جلال‌الدين كزازي:

نبود او دريغي بزرگ براي سخن پارسي است

ميرجلال‌الدين كزازي نبود يدالله بهزاد را دريغي بزرگ براي سخن پارسي دانست.

كزازي در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره‌ي درگذشت يدالله بهزاد عنوان كرد: بهزاد در اين ساليان گوشه گرفته بود و چندان در بزم‌هاي ادبي ديده نمي‌شد. اما به هر روي آن‌چه درباره‌ي روان‌شاد بهزاد مي‌توانم گفت، اين است كه يكي از سخنوران پرتوان روزگار ما بود.

اين استاد دانشگاه در ادامه يادآور شد: بهزاد به شيوه‌ي كهن شعر مي‌سرود؛ اما با اين همه سروده‌هاي او رنگ و آهنگ نوآيين داشت. گاهي حتا به گونه‌اي به فرهنگ و زبان بومي كرمانشاهي مي‌گراييد.

كزازي همچنين متذكر شد: با اين‌كه مردي بود گوشه‌نشين و چندان هم در اين ساليان پرسخن نبود، اما آن‌چه مي‌سرود، آن‌چنان كه نظامي گفته، اگر كم بود، گزيده بود؛ از اين روي سروده‌هايش دست به دست مي‌گشت و دهان به دهان خوانده مي‌شد.

اين نويسنده و مترجم در پايان با اين ابراز اميدواري كه مقام بهزاد در مينو شاد باشد، تأكيد كرد: يادش بي‌گمان هميشه در تاريخ ادب ايران بويژه ادب كرمانشاهي زنده خواهد ماند.

بيژن ارژن:

ديگر كسي را با سبك او نداريم

بيژن ارژن يكي از ويژگي‌هاي بارز شعر يدالله بهزاد را زبان شعري او مي‌داند.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره‌ي ارزيابي‌اش از جايگاه شعري يدالله بهزاد، متذكر شد: گرچه در قالب‌هاي مختلف غزل، قصيده، رباعي و . . . كار مي‌كرد، اما سبك خراساني در قالب‌هاي مختلف كاري او كاملا مشهود بود. البته سبك استاد به‌نوعي خراساني امروزي‌شده بود؛ گرچه سبكش خراساني محض بود، ولي كلمات به گونه‌اي در شعرش چيده شده بود، كه سبك خراساني امروزي بود.

ارژن در ادامه متذكر شد: ديگر كسي را نداريم كه با اين سبك و سياق در قصيده حرفي براي گفتن داشته باشد.

او همچنين درباره‌ي تأثيرگذاري بهزاد خاطرنشان كرد: به واسطه‌ي پارسا بودن و پرهيزگاري، از سال‌هاي قبل از انقلاب، مرجع شاعران همشهري‌اش بود. از لحاظ شخصيتي به آلودگي دچار نشده بود و نمونه‌ي بسيار روشن و والايي از انسان هنرمند بود. از آن‌جا كه معلم دبيرستان‌هاي كرمانشاه هم بود، بيش‌تر شاعراني كه در كرمانشاه بزرگ شدند، تحت تأثير استاد بودند؛ چه در مسأله‌ي زندگي، نگاه انديشمندانه و آزادمردي، و چه در مقوله‌ي هنر.

وي سپس با اشاره به اين‌كه بهزاد سال‌ها به‌خاطر فروتني كتابي چاپ نمي‌كرد، گفت: تا سال‌هاي زيادي شاهد بوديم شاعران كرمانشاهي به تبعيت از استاد، همه منزوي شده بودند و اين پارسايي و نگاه درويشانه به زندگي باعث شده بود تأثيرات بسيار مثبتي بر شعر كرمانشاه بگذارد. همچنين دوستي با بزرگاني مثل مهدي اخوان ثالث، ذبيح‌الله صاحبكار، كمال و . . . بر اين موضوع تأثير بيش‌تري مي‌گذاشت.

به گفته‌ي ارژن، مضامين شعر بهزاد را بويژه پيش از انقلاب، بيش‌تر آزادانديشي و اعتراض تشكيل مي‌داد، و از شاعران بزرگي بود كه هميشه خيلي راحت و بي‌پروا حرف دلش را بيان مي‌كرد.

عليرضا قزوه:

حافظ اصالت‌هاي زبان فارسي و يك ايراني واقعي بود

عليرضا قزوه از يدالله بهزاد به‌عنوان حافظ واقعي اصالت‌هاي زبان فارسي و يك ايراني راستين ياد كرد.

قزوه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، درباره‌ي يدالله بهزاد عنوان كرد: شخصيتي بزرگ بود و شخصيت‌هاي بزرگي مثل مهدي اخوان ثالث، محمد قهرمان، محمدرضا شفيعي كدكني و كمال به او ارادت داشتند.

اين شاعر در ادامه يادآور شد: بهزاد در كنار مهدي اخوان ثالث از نامزدهاي دريافت جايزه‌ي جشنواره‌ي شعر فجر در بخش ملي - ميهني بود. شاعري بود كه براي ايران زحمت زيادي كشيد. بسيار پارسا و پرهيزگار بود و حتا در زمان شاه اهل مبارزه بود و شعرهاي اجتماعي داشت؛ از جمله شعري براي مرحوم غلامرضا تختي. در فضاي روشن‌فكري آن زمان پاك زندگي كرد و اهل تقوا بود. همچنين يك معلم واقعي بود و شخصيت‌هاي بزرگ كرمانشاه، همه يا شاگرد او هستند، يا شاگرد شاگردان او.

قزوه با اشاره به اين‌كه شفيعي كدكني كتاب "مفلس كيميافروش" را به بهزاد تقديم كرده است، گفت: با اين كار، بي‌نيازي او نشان داده مي‌شود و اين‌كه آثار بهزاد مثل كيميا ارزش دارند.

اين شاعر در بخش ديگري از صحبت‌هايش با اشاره به خلوت‌نشين بودن بهزاد، توضيح داد: ‌اهل هياهو و خود را نشان دادن نبود. زماني از طرف سازمان فرهنگي - هنري شهرداري، جايزه‌ي "ايران ما" به او اهدا شد؛ اما وجه نقد را قبول نكرد و گفت، من براي ايران شعر گفته‌ام و هيچ انتظاري ندارم. حتا از به كار بردن كلمه‌ي استاد ناراحت مي‌شد و قبول نمي‌كرد بزرگداشتي برايش برگزار شود. با حقوق كم بازنشستگي زندگي مي‌كرد، در حالي‌كه مي‌توانست مثل خيلي‌هاي ديگر باشد. اين‌ها همه نشان مي‌دهد هنوز آن انسان‌هاي بزرگ كه فقط به خاطر زبان فارسي و ايران زحمت مي‌كشند، هستند.

قزوه در عين حال متذكر شد: گريز از شهرت و خلوت‌نشيني بهزاد، به اين معنا نبود كه همه چيز را رها كند؛ بلكه پاسدار زبان فارسي بود. به سنت بسيار احترام مي‌گذاشت و اهل نوگرايي هم بود؛ البته به معناي واقعي‌اش. همچنين در كنار كلام اصيل، مرام درست هم داشت و يك اسوه‌ي اخلاق بود.

وي در ادامه‌ رفتن بهزاد را يك ضايعه‌ي بزرگ براي ادبيات ما دانست و يادآور شد: هر چند در زماني كه بود، اجازه نمي‌داد بزرگداشتي برايش برگزار شود، اما بعد از رفتنش، روحش اجازه مي‌دهد كه در شأن آن بزرگوار، برنامه‌هايي را براي معرفي‌اش برگزار كنيم. در روزگاري كه خيلي‌ها اهل هياهو و مطرح كردن خود هستند، اين بزرگ‌مرد بي‌ مزد و منت سنگربان ادب فارسي بود. سايه، اخوان ثالث و شفيعي كدكني مثل يك پير و مراد به او نگاه مي‌كردند؛ اما او حتا اجازه نمي‌داد شناخته شود و اين نشان‌دهنده‌ي عظمت روحش است، كه مرا به ياد خلوت‌گزيني‌هاي حافظ مي‌اندازد؛ «تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور».

مسؤول بخش شعر دفتر شعر و موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در پايان با بيان اين‌كه يك الگو و انسان بزرگ را از دست داده‌ايم، درگذشت يدالله بهزاد را از طرف اين بخش تسليت گفت.

محمدجواد محبت:

شعرش مقبول طبع خاص و عام بود

محمدجواد محبت شعر يدالله بهزاد را شعري شيرين، مأنوس و مقبول طبع خاص و عام مي‌داند.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره‌ي ويژگي شعري بهزاد متذكر شد: از نظر شعر و شاعري، زباني فاخر و شيرين داشت. زبان فاخر او به‌نوعي با زبان مهدي اخوان ثالث هم‌خواني و هم‌ترازي داشت، ولي شعرش نرم‌تر بود؛ يعني ضمن اين‌كه در سبك خراساني شعر مي‌گفت، اما از نظر فرمي لطافت داشت، با مخاطب، ارتباط بيش‌تري برقرار مي‌كرد و به زبان سعدي نزديك بود.

او همچنين خاطرنشان كرد: شعرهاي بهزاد، پيش از انقلاب، گاه‌گاهي به‌ندرت چاپ شده‌اند؛ از جمله در مجله‌ي "جهان نو" و صفحه‌هاي ادبي كه زير نظر محمدرضا شفيعي كدكني منتشر مي‌شدند.

محبت در ادامه‌ي صحبت‌هايش با اشاره به اين‌كه حديث نفس موضوع بعضي سروده‌هاي بهزاد بوده است، به اين شعر او اشاره كرد: هر روز به گرد كوي و كاشانه شوم / هم‌صحبت آشنا و بيگانه شوم // چون شب آيد، از همگان در بندم / دست غم گيرم و در خانه شوم.

وي در عين حال متذكر شد: بهزاد بويژه پيش از انقلاب شعرهاي اجتماعي داشت؛ مثل شعري كه براي جهان‌پهلوان تختي سرود. چندين غزل اجتماعي هم دارد و شعرهايي كه علي موسوي گرمارودي در "گل‌چرخ" منتشر مي‌كرد.

محمدسعيد ميرزايي:

پهلواني در شعر بود

محمدسعيد ميرزايي از يدالله بهزاد به‌عنوان يكي از آخرين بازماندگان شاعراني ياد كرد كه به‌طور اخص در ساحت قصيده‌ي خراساني شعر مي‌گفت.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين‌كه زبان بهزاد در غزل و قطعه، زباني سالم و روشن و در عين حال باصلابت است، يادآور شد: مهدي اخوان ثالث در مقدمه‌ي كتاب "ارغنون" از بهزاد ياد مي‌كند و محمدرضا شفيعي كدكني هم كتاب "مفلس كيميافروش" را به او تقديم كرده است. خيلي از بزرگان، سخن بهزاد را ستوده‌اند، كه اين جايگاه او را در حوزه‌ي ادب فارسي نشان مي‌دهد.

وي با اشاره به اين‌كه بهزاد در وزن‌هاي نيمايي هم شعر داشته است، به نمونه‌اي از اين كارها در كتاب "راهيان شعر امروز" (گزيده‌ي شعر نيمايي) اشاره كرد.

به گفته‌ي ميرزايي، بهزاد شاعري في‌نفسه آزاده و پهلواني در شعر بود؛ آن هم در حوزه‌هاي روشن‌فكري كه معمولا موضع خيلي اعتراضي مي‌گيرند، اما در عين حال به جاهاي ديگر وابسته‌اند.

او با اين ابراز اميدواري كه آثار كامل بهزاد منتشر شوند، تصريح كرد: يكي از وظايف اصلي شاعر، حفظ و نگاه‌داشت زبان فارسي است، و وجود بهزاد در روزگار ما كه روزگار از دست رفتن زبان است، غنيمت بود.

وي همچنين به اين موضوع اشاره كرد كه اين شاعر در عين حال كه نوگرا بود، قصيده‌ي فاخر هم داشت.

ميرزايي شهرت‌طلب نبودن را از ديگر ويژگي‌هاي بهزاد برشمرد و گفت: در روزگار ما كه بده‌بستان‌هاي ادبي رواج دارند، خيلي‌ها با كمك رسانه‌ها لقب استاد را تصاحب مي‌كنند و در هياهوهاي تبليغاتي شأن بزرگان ما شناخته نمي‌شود؛ بهزاد يك استاد واقعي بود. او در دوره‌ي معاصر توانست زبان فاخر را حفظ كند، كه اين جاي تقدير دارد.

اين شاعر با اشاره به انزواي بهزاد بويژه در دهه‌هاي آخر عمرش، اين موضوع را يادآور شد كه او هيچ جايزه‌اي را نپذيرفت و در اين زمينه از جايزه‌ي "ايران ما" ياد كرد.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي:

از بهترين سنگربانان بي‌ مزد و منت ادبيات پارسي بود

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي درگذشت يدالله بهزاد كرمانشاهي را در پيامي تسليت گفت.

در متن پيام محمدحسين صفار هرندي آمده است: «سحرگاه پنجم فروردين‌ماه 1386 روز عروج شاعر خلوت‌نشيني بود كه با قرآن و ذكر، انسي هميشگي داشت؛ استاد يدالله بهزاد كرمانشاهي بزرگ‌مردي كه مناعت طبع و عزت نفس وي زبان‌زد خاص و عام بود. بسياري از اديبان و شاعران ايران – بخصوص اديبان مهد و موطن او كرمانشاه – خود را شاگردان معنوي ايشان مي‌دانند. وي اگرچه انزوا و گريز از شهرت را برگزيده بود، اما همچنان مراقب و ديده‌بان ادبيات اصيل ايران و زبان پارسي بود.»

وزير ارشاد در ادامه آورده است: «بهزاد يك ايراني آزاده به معناي واقعي بود. در روزگار ستم‌شاهي كه بسياري از روشن‌فكران و شاعران در فضاي دود و دم و لاقيدي مي‌زيستند، استاد بهزاد كرمانشاهي آيينه‌ي تمام‌نماي يك شاعر پرهيزگار بود. او مريد طاعت بيگانگان نشد و همواره معاشر رندان پارساي اين مرز و بوم باقي ماند و در يك كلام، استاد بهزاد از زمره‌ي بهترين سنگربانان بي ‌مزد و منت ادبيات پارسي بود.»

صفار هرندي در پايان متذكر شده است: «ارتحال اين استاد مسلم شعر و ادب را به محضر رهبر معظم انقلاب، خانواده‌ي محترم ايشان و تمامي شاعران و اديبان اين كهن‌بوم و بر تسليت مي‌گويم.»

انتهاي پيام

  • دوشنبه/ ۶ فروردین ۱۳۸۶ / ۱۴:۴۰
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8601-00377
  • خبرنگار :