«با مرگ بگريزيم
تا كهكشانها
زيرا با زندگي
راه چندان دوري
نميتوان رفت»
امسال هم سفير مرگ آمد و بسياري را با خود برد. در ميان اهالي قلم هم مرگ، از خليل زرآبادي - فيلسوف مكتب تفكيك - آغاز شد و به عمران صلاحي - چهره طناز شعر معاصر -، نوذر پرنگ - غزلسرا -، بهآذين - مترجم آثار بهيادماندني - علي دواني - تاريخنگار برجسته اسلام و تشيع - و ديگران رسيد. در روزهاي پاياني سال هم حسين حداد - نويسنده - همسفر مرگ شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذين) - مترجم پيشكسوت - که همه او را با ترجمههايش ميشناسند، دهم خردادماه آخرين بهار زندگياش را ديد و رفت.
بهآذين در سال 1293 خورشيدي در شهر رشت به دنيا آمد و آموزش ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و مشهد و سپس در تهران ادامه داد. او در سال 1311 جزو دانشجويان اعزامي ايران به فرانسه رفت و تا ديماه 1317 در فرانسه ماند. از دانشكده مهندسي دريايي بِرست (Berest) و دانشكده مهندسي ساختمان دريايي در پاريس گواهينامه گرفت.
بهآذين با چاپ داستانهاي بيشمار و ترجمههاي باارزشي از آثار مشهور جهاني از برجستهترين چهرههاي ادبيات معاصرمان محسوب ميشود. در اينباره به «بابا گوريو»، «زنبق دره»، «چرم ساغري»، «دخترعمو بت» از اونوره دو بالزاك، «اتللو» و «هاملت» از شكسپير، «ژان كريستف» و «جان شيفته» از رومن رولان، «دن آرام» و «زمين نوآباد» از ميخاييل شولوخوف، «استثنا و قاعده» از برتولت برشت و... ميتوان اشاره كرد.
علاوه بر ترجمه، آثار متعددي ازجمله داستان، پژوهش و نقد را هم تأليف كرده است، كه از آن جمله به « درباره ترجمه»، «پيش از عمل»، «خاطراتي درباره ماياكوفسكي»، «واسكا»، «دانش ژنتيك و مساله زندگي»، «امتحان» (داستان)، «من و تو»، «راهها»، «آنها براي ميهن جنگيدند»، «پراكنده»، «بهسوي مردم»، «دختر رعيت»، «نقش پرند»، «مهره مار»، «شهر خدا»، «از آنسوي ديوار»، «خانواده امينزادگان» (رمان ناتمام)، «معراج پيام نوين»، «منتخب داستانها»، «از هر دري سخني» (كه تاكنون سه مجلد آن چاپ شده)، «بر درياكنار» ، «قالي ايران»، «گفتار در آزادي» و مقالههايي در زمينه نقد ادبي و تاريخي ميتوان اشاره كرد. او در عرصه روزنامهنگاري نيز فعال بود و مدتي سردبير «پيام نوين» و «كتاب هفته» (مربوط به سالهاي پيش از انقلاب) بود.
اما با فرارسيدن پاييز و خزان طبيعت، عمران صلاحي، شاعر و طنزپرداز ما نيز سوار قطار مرگ شد و به علت سكتهي قلبي در بيمارستان توس تهران دار فاني را در سن 60سالگي وداع گفت.
تعدادي از آثار منتشرشدهي او عبارتاند از: «طنزآوران امروز ايران»، «گريه در آب»، «قطاري در مه»، «ايستگاه بين راه»، «پنجرهدن داش گلير و آينا كيمي» (به زبان تركي)، «حالا حكايت ماست»، «رؤياهاي مرد نيلوفري»، «شايد باور نكنيد»، «يك لب و هزار خنده»، «آي نسيم سحري»، «ناگاه يك نگاه»، « ملانصرالدين»، «باران پنهان»، «از گلستان من ببر ورقي»، «هزار و يك آيينه»، «گزينه اشعار» و «مرا به نام كوچكم صدا بزن» (گزينه شعرها).
عمران صلاحي متولد اسفندماه سال 1325 كارش را با مجلهي «توفيق» شروع كرد و آنجا با پرويز شاپور آشنا شد. او سالها در مطبوعات ازجمله «گلآقا» طنز مينوشت.
درگذشت آيتالله سيدخليل زرآبادي - فيلسوف مكتب تفكيك - هم با آغازين روزهاي سال 85 همراه شد.
مرحوم زرآبادي فرزند عارف بزرگ سيدموسي زرآبادي است، كه از بنيانگذاران مكتب تفكيك بود.
شيوا رويگريان - مترجم - نيز در همان روزهاي بهار رفت.
رويگريان ششم فروردينماه در سن 55سالگي در ساري درگذشت و در آرامگاه مجدالدوله اين شهر به خاك سپرده شد.
از كارهاي اوليه او، «خاطرات آن فرانك» و «دختر سروان» پوشكين هستند.
همچنين «ماركس»، «تفسير خواب» فرويد، «ناخودآگاه» و «ماركس براي دوران پسامدرن»، ازجمله آثار منتشرشدهي رويگريان هستند.
منيژه گشتاسبي با تخلص بهاره گشتاسبي - طراح و سرپرست كتابخانه سينمايي مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و سينماي جوانان - نيز به دليل تصادف 20 فروردين درگذشت.
وي كه يكي از بانوان شعر و ادب ايران بود، با آثاري در نشريهها و با كتابهايي همچون «زنان هميشه»، كه گزيدهاي از پنجاه سال شعر و ادب معاصر ايران است، به هميشه پيوست.
اما كريم رحمانيان حقيقي - شاعر نوپرداز – با شروع تابستان در اثر ايست قلبي از ميان ما رفت.
وي متولد سال 1329 در شيراز بود. از اين شاعر كه در شيراز هم ساكن بود، تاكنون مجموعههاي شعر «فانوس» (64)، «چاووشي» (65)، «زخمه جنون» (69)، و«جويبار جاري جنون» (82) منتشر شدهاند.
شعرهاي او بيشتر در قالب نيمايي و با رويكردي اجتماعي گفته شدهاند.
نوذر پرنگ - شاعر - نيز با تابستان رفت و در غربتش تشييع شد.
اين شاعر 69ساله كه سالها از بيماري آسم رنج ميبرد و همچنين به علت بيماري سيروز كبدي در بيمارستان قائم كرج بستري شده بود، سه روز آخر عمر را در كما بهسر برد.
طبق وصيت پرنگ، پيكر او در قطعهي هنرمندان بهشت زهرا (س) در كنار علي تجويدي به خاك سپرده شد.
«فرصت درويشان» ( 65) و «آنسوي باد» (82) مجموعههاي شعر منتشرشدهي پرنگ هستند، كه از گروه سرآمدان غزل معاصر بهشمار ميرود.
اين شاعر كه ساقينامهاش هم معروف است، به چاپ كتاب چندان تمايلي نداشت و دو مجموعهي يادشده هم به همت دوستانش منتشر شدهاند.
همچنين سيدجعفر محقق داماد 10 شهريورماه در سن 55سالگي درگذشت.
سيدجعفر محقق داماد، نوه آيتاللهالعظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي - بنيانگذار حوزه علميه قم -، متولد سال 1330، ليسانس مهندسي مكانيك را از دانشگاه صنعتي شريف، و فوق ليسانسش را در رشته مديريت صنعتي گرفت. پيش از انقلاب نيز بهخاطر مبارزه عليه رژيم پهلوي مدتي از تحصيل محروم شد.
تحصيلات حوزوي را در فقه، اصول، فلسفه و ادبيات عرب ادامه داد. علوم قرآني را نيز در قم خواند و الهيات تطبيقي را نزد مهدي حائري يزدي گذراند.
وي مقالات متعددي را در نشريات منتشر كرده است.
اما مرگ در دنياي ادبيات کودک و نوجوان، در سالي که گذشت، سه نويسنده را با خود برد؛ منصوره راعي، مريم واعظي و ساويسا مهوار.
ساويسا مهوار متولد سال 1345 بود، كه از سال 1375 كار در حوزه ادبيات كودك را به صورت جدي دنبال كرد.
«زيباترين گل سرخ زمين»، «روز معلم» و «باز هم شازده كوچولو» از جمله آثار اين نويسندهي كودكان و نوجوانان هستند.
ساويسا مهوار سوم فروردين سال جاري در منزل مسكوني خود واقع در شهريار درگذشت.
همچنين منصوره راعي - پژوهشگر و نويسندهي ادبيات كودك و نوجوان - پنجم خردادماه درگذشت.
او متولد تهران و فوق ليسانس ادبيات انگليسي، مترجم پيامهاي روز جهاني كودك در ايران، و عضو هيأت مديرهي شوراي كتاب كودك و نوجوان بود.
اين نويسنده همچنين دو دوره مسؤوليت داوري جشنوارهي جهاني هانس كريستين اندرسن را برعهده داشت.
راعي در سن 64سالگي بر اثر سرطان سينه در تهران در گذشت.
دنياي ادبيان كودك، مريم واعظي ـ مترجم و منتقد ادبيات كودك و نوجوان ـ را هم 15 مهرماه در يك سانحهي رانندگي از دست داد.
او متولد سال 1323، معلم بازنشسته و مترجم چندين كتاب در حوزهي كودك و نوجوان بود. همچنين از اعضاي شوراي كتاب كودك بود و سابقهي همكاري با نشريههايي چون «كيهان بچهها» و «كتاب كودك و نوجوان» را در پروندهي كاري خود داشت.
مريم واعظي داراي مدرك كارشناسي ادبيات از دانشگاه تهران بود و ترجمهي كتاب «دستيار ماما»ي او موفق به دريافت ديپلم افتخار IBBY شد. ترجمهي كتاب «هنريتا و تخم مرغهاي طلايي» او نيز به عنوان ترجمهي ويژهي شوراي كتاب كودك شناخته شده است.
همچنين علي مقيمي - شاعر - پس از مدتها بستري بودن در بيمارستان، بر اثر عارضه قلبي هشتم شهريور درگذشت و در قطعه هنرمندان اهواز به خاك سپرده شد.
علي مقيمي متولد سال 1318 روستاي دالون باغملك بود. «صداي كوچه» (1348) و «تراشه شمشاد» (1352) از جمله آثار منتشرشده او هستند. مقيمي سالها به صورت پيوسته با مطبوعات بخصوص مجلههاي «فردوسي» و «رودكي» همكاري داشت.
او سالهايي شهردار مسجدسليمان بود و در تمام دهه 50 در دبيرستان 25 شهريور اين شهر به تدريس مشغول بود. سيدعلي صالحي، سيروس رادمنش و يارمحمد اسدپور از جمله شاگردان اين شاعرند.
شعر علي مقيمي در حوزه شعر ديگر و در كنار شاعران شعر ديگر به ثبت رسيده، اما شاعران شعر ناب به اين دليل كه او معلم و پيشقراول جريان موج ناب در مسجدسليمان آن سالها بوده، خود را به نوعي وامدار او ميدانند.
جواد برومند سعيد - زبانشناس و استاد دانشگاههاي كرمان - نيز 25 مهرماه در سن 75سالگي بر اثر عارضه قلبي درگذشت.
از وي کتابهايي همچون «تخت جمشيد؛ پرستشگاه خورشيد»، «فرهنگ ريشهيابي و کاربرد زماني آن»، «دگرگوني آوايي واژگان در زبان فارسي»، «ريشهشناسي و اشتقاق در زبان فارسي»، «فرهنگ ريشهيابي»، «جرعهافشاني و آيين عشق»، «واژهنامه گويش بردسير» و چاپ و انتشار دهها مقاله در مجلههاي علمي و ادبي برجاي مانده است.
برومند سعيد در زادگاهش - بردسير - بهخاك سپرده شد.
بهمن علاءالدين معروف به مسعود بختياري - خواننده و ترانهسراي ايراني - آبانماه امسال بر اثر سكته قلبي درگذشت.
مسعود بختياري (بهمن علاءالدين) 20 مهرماه سال 1319 در لالي متولد شد، و در سن 66سالگي در بيمارستان كسري كرج دار فاني را وداع گفت.
او دوران دبستان را در مسجدسليمان سپري كرد. علاءالدين پس از سالها خدمت در آموزش و پرورش و تدريس در مدرسههاي باغملك و اهواز، مهرماه سال 73 بازنشست شد و سال 79 از خوزستان به كرج نقل مكان كرد. او بر مقامهاي موسيقي بختياري و آوازهاي بختياري بهطور كامل مسلط بود و همه شعرها، تصنيفها و ملوديهاي موجود در آثارش ساختهي خود اوست. آلبومهاي «مالكنون»، «هيجار»، «تاراز»، "برافتو" و «آستاره» از آثار علاءالدين هستند.
آبانماه شاهد مرگ ديگري هم در دنياي هنر بود. عباس سرمدي - نويسنده، شاعر و پژوهشگر هنرهاي سنتي - يازدهم اين ماه در سن 67سالگي و در اثر سكتهي مغز دار فاني را وداع گفت.
او متولد سال 1318 گلپايگان بود، كه از شاخصترين آثارش به «دانشنامهي بزرگ هنرمندان ايران و جهان اسلام» ميتوان اشاره كرد. كتاب «رسام عربزاده؛ بدايعنگار فرش ايران» هم از ديگر نوشتههايش است.
وي چند مجموعهي شعر از جمله «شورستان» و «شعر اصفهان و گلپايگان»، چند نمايشنامه از جمله «غمنامهي فرود» و «تهمينه، نوشدارو پس از خنجر» را هم از خود برجاي گذاشته است.
سرمدي همچنين چند داستان شاهنامه را شامل «سياوش»، «زال و رودابه» و «هنگامهي كوه هماوند» به نثر بازنويسي كرده، كه از سوي انجمن خوشنويسان ايران بهچاپ رسيده است.
اما 18 ديماه يکي از تاريخنگاران برجسته اسلام و تشيع، حجتالاسلام والمسلمين علي دواني، در پايان يك عمر تحقيق، تأليف، ترجمه و تدريس، دار فاني را وداع گفت.
وي که سال 1308 در دوان استان فارس بهدنيا آمده بود، در محضر استادان برجستهاي چون حضرت امام خميني (ره)، آيتالله بروجردي و آيتالله طباطبايي تلمذ كرده بود. از استادان نامداري چون شيخ آقا بزرگ تهراني و علامه شوشتري اجازه داشت، و مورد وثوق و احترام اهل تحقيق بود.
دواني تا درجهي اجتهاد در حوزهي علميهي قم تحصيل كرد و بيش از يكصد و 10 اثر را در زمينهي تأليف و ترجمه از خود برجاي گذاشت.
اين مورخ شهير تاريخ اهل بيت (ع) و مروج فرهنگ غدير، درحاليكه به تحرير آخرين اثر خود - «دايرهالمعارف علوي» - مشغول بود، در آخرين ساعات عيد باسعادت غدير پس از بهجا آوردن مراسم سنتي اين روز، در اثر عارضهي قلبي و ريوي درگذشت.
آخرين اثر انتشاريافتهي دواني، «بانوي بانوان جهان» در تاريخ زندگي حضرت فاطمه (س) بود.
«مفاخر اسلام» (در شرح رجال شيعه)، «شناخت وجود مبارک امام زمان (عج)»، «موعودي که جهان در انتظار اوست»، «نواب اربعهي سفراي امام زمان (عج)»، «تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت»، «نهضت روحانيون ايران»، «تاريخ قم» و «زن در قرآن» از ديگر آثار منتشرشدهي علي دواني هستند.
در روزهاي پاياني ديماه نيز آيتالله محمدهادي معرفت - از استادان برجستهي حوزهي علميهي قم - در غروب جمعه بر اثر عارضهي قلبي به لقاءالله پيوست.
آيتالله معرفت در سال 1309 هجري شمسي در كربلا در ميان خانوادهاي روحاني و دوستدار قرآن و عترت بهدنيا آمد. پدرش مرحوم شيخ علي معرفت از روحانيان بافضيلت بود، كه از 15سالگي ساكن كربلا شده بود.
آيتالله معرفت تحصيلات خود را در مكتبخانههاي آن روزگار آغاز كرد و حتا كتاب جامعالمقدمات را هم در آن مكتبخانهها فراگرفت. پس از آن وارد حوزه علميه كربلا شد و با تلاش فراوان به فراگيري درسهاي دوره سطح پرداخت. بخشي از درسهاي سطح را نيزد پدر و بخش ديگري را نزد استادان حوزه علميه كربلا فراگرفت. پس از آن به درس خارج فقه و اصول رفت و يك دوره خارج اصول و بخشي از خارج فقه را در همان حوزه بهپايان رساند.
آيتالله معرفت در طول عمر بابركت خود كتابها و مقالههاي فراواني را منتشر ساخته است، كه برخي از آنها به اين شرحاند: «ولايت فقيه»، «دقت فوقالعاده شيخ در استنباط مسائل»، «فرضيه بازگشت روح»، «مصونيت قرآن از تحريف»، «حديث لاتعاد»، «تناسب آيات»، «آموزش علوم قرآن»، «تاريخ قرآن»، « التفسير و المفسرون»، «التهميد»، «في علوم القرآن»، «شبهات وردود»، «التفسير الاثري الجامع».
بهمنماه هم با درگذشت فرامرز ويسي و محمدمعلم همراه شد.
فرامرز ويسي - مترجم - 15 ديماه با زندگي وداع گفت.
ويسي متولد سال 1334 در كرمانشاه، بر اثر عارضهي سرطان در منزل خود در تهران درگذشت.
او در سالهاي اخير با ترجمهي رمانهايي از آنتونيو تابوکي - نويسندهي ايتاليايي - با عنوانهاي «سستو»، «شبانهي هندي» و «ديالوگهاي ناتمام» از فرانسه به فارسي، در معرفي اين نويسنده تلاش كرد.
ويسي آثار ديگري نيز همچون «پيانو» و «والدين وحشتناک» را از ژان کوکتو ترجمه کرده است.
از اين مترجم همچنين آثاري مانند «دلتنگي» (آلبرتو موراويا)، «زماني که من يک اثر هنري بودم» (امانوئل اشميت)، «خط افق» (آنتونيو تابوکي)، «تغيير» (ميشل بوتور) و مجموعهاي از مقالههاي موريس بلانشو بهجا ماندهاند.
ويسي كه در زمينهي شعر نيز فعاليت داشت، آثار ناتمام ديگري هم دارد، که «مارتا» ازجملهي آنهاست.
او همچنين فعاليت نوشتاري خود را در زمينهي تئوريهاي ادبي و سينما با نشريههايي مختلف پي گرفت، و در زمينهي نقد سينمايي فعاليت داشت.
اما محمد معلم - روزنامهنگار و شاعر - 11 بهمنماه بر اثر بيماري در سن 66سالگي در منزل خود در تهران از دنيا رفت.
او در طول دوران زندگياش تعدادي غزل، قصيده، مثنوي و شعر سپيد از خود بهجا گذاشته، كه هماكنون با همت خانوادهاش در مراحل گردآوري و چاپ است.
محمد معلم زمستان 1320 در شهر طبس بهدنيا آمد و در فعاليت 40ساله مطبوعاتي خود در نشريههايي مانند: «پست ايران»، «فردوسي»، «اطلاعات»، «دنياي سخن»، «مناطق آزاد»، «صنعت حمل و نقل»، «سفر» و «مهاب قدس» قلم زد.
سيدمحمدتقي ميرابوالقاسمي متخلص به سفير - نويسنده، پژوهشگر و شاعر گيلاني - نيز ششم اسفندماه در رشت دار فاني را وداع گفت و هفتم اسفند در سليمانداراب، در كنار مزار ميرزا كوچك خان جنگلي، بهخاك سپرده شد.
ميرابولقاسمي سال 1309 در شهر رشت بهدنيا آمد. وي پس از تحصيلات مقدماتي و متوسطه در زادگاهش، در سال 1329 براي ادامه تحصيل در حوزههاي مذهبي به تهران آمد. بهدليل مبارزه سياسي در سال 1331 چند ماهي را در زندان گذراند. در سال 1338 با اخذ ليسانس از دانشكده الهيات به استخدام آموزش و پرورش درآمد و سالها به عنوان دبير و مدرس در دانشسراي تربيت معلم و دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه گيلان به فعاليت اشتغال داشت.
ميرابولقاسمي به فارسي و گيلكي در قالبهاي كلاسيك و نو شعر ميسرود، كه شعرهاي گيلكياش در مايه طنز است.
او از محققان گيلانشناسي بود و آثار زيادي را درباره مسائل اجتماعي، تاريخي و مذهبي چاپ و منتشر كرده است، ازجمله: «دانشنامه كاوه»، «برگي از تاريخ سياسي اسلام»، «جنبشهاي ملي پيكار با بيسوادي در ايران»، «تاريخ جغرافياي طالقان»، «پژوهشي از زندگي مذهبي جوانان»، «تربيت و تعليم ديني»، «آموزش ديني از آغاز تا عصر حاضر» (برنده جايزه دارالتبليغ قم)، «مردم و سرزمين گيل و ديلم»، «اميدهاي نو در دنياي اسلام»، «نهضتهاي روستايي در ايران»، «گيلان از آغاز تا مشروطيت» و كتاب « نگاهي به تاريخ و زندگي مراغيان رودبار الموت».
اما پرونده مرگ اهالي قلم در سال جاري و تا اين روز، 13 اسفندماه با درگذشت حسين حداد - نويسنده و مدير دفتر پژوهشهاي ادبي حوزه هنري - بسته شد.
حداد بعد از تحمل يك دوره چندماهه بيماري، دار فاني را وداع گفت. او متولد سال 1339 در شهرستان ساوه بود. نويسندگي را از اواخر دهه 60 به طور جدي دنبال كرد و از سال 1371 بعد از پايان تحصيلات در رشته ادبيات فارسي، به انتشار آثارش، كه عمدتا در زمينه ادبيات داستاني هستند، اقدام كرد.
«راز سر به مهر»، «كتابشناسي داستانهاي جنگ»، «كتابشناسي داستانهاي انقلاب»، «بررسي ساختار عناصر ايراني»، «صداي پوتينها»، «نخلهاي سبز»، «فهرستگان مباحث نظري ادبيات داستاني» و … از جمله آثار اين نويسنده هستند.
او مسؤوليتهايي همچون عضويت در شوراي سردبيري همايش ادبي و هنري عاشورا، دبيري هيات داروان مسابقه بزرگ نويسندگان جوان و جوانان نويسنده و دبيري كميته كتابشناسي اولين دوره جشنواره قصههاي قرآني را برعهده داشته است.
انسانها همسفر مرگ ميشوند و ميروند؛ اما از بعضي نامي باقي ميماند و يادي. ياد رفتگان ادبيات و فرهنگ اين سرزمين هم با آثار برجاماندهشان باقي خواهد ماند.
انتهاي پيام