اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد نقدي است از يك دانشجوي شهرسازي بر مقالهاي كه نهاد تهيه طرح جامع و تفصيلي شهر تهران در پاسخ به منتقدان طرح جامع تهران در اختيار خبرگزاري دانشجويان ايران قرار داد و در دو بخش تاريخهاي 13 و 16 دي ماه 1385 در ايسنا انتشار يافت.
به گزارش خبرنگار سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، دفتر مطالعات ايسنا طي ماههاي گذشته با دعوت ازبرخي استادان دانشكدههاي معماري و شهرسازي دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، علم و صنعت و ...، به همراه مدير نهاد تهيه كننده، مسوول هماهنگي مشاوران و مديرعامل شركت مشاور مادر طرح جامع تهران، 5 كارگاه بررسي و نقد اين طرح را برگزار كرد. در مقالهي پيش گفته كه از سوي نهاد تهيه كننده طرحهاي جامع و تفصيلي شهر تهران، در اختيار ايسنا گذاشته شد، پاسخ نهاد به برخي از اين انتقادات آمده است.
گفتني است، پيش از اين نيز دكترناصر براتي عضو هيأت علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه بينالمللي امام خميني و دكتر شريف مطوف عضو هيأت علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي و دكتر سيد امير منصوري عضو هيأت علمي دانشگاه تهران در متنهاي جداگانهاي كه در تاريخ 18/10/85 و 25/10/85 و 27/10/85 در سايت ايسنا انتشار يافت، به مقالهي نهاد تهيه طرح جامع تهران پاسخ دادند.
اما اين دانشجوي شهرسازي به نحوه برخورد و ادبيات نهاد تهيه کننده طرح در پاسخ به استادان دانشگاه نقد دارد و آن را مانعي جدي براي شكلگرفتن نقد علمي تلقي ميكند.
در پي متن كامل مقاله حميد محمدي ماکراني، دانشجوي دکتري شهرسازي دانشگاه کاسل آلمان كه از سوي وي در اختيار دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران قرار داده شده است، تقديم حضور خوانندگان گرامي ميگردد.
تاملي كوتاه بر فرهنگ نقد پذيري در ايران
نقدي بر “ پاسخ نهاد تهيه کننده طرح جامع تهران به منتقدان”
« نقد علمي يكي از شاخصه هاي توسعه يافتگي است. نقد در ذات خود، تشخيص، تدقيق و تفكيك محاسن و معايب يك موضوع مشخص و واحد است. نقد علمي، تشخيص و تفكيك عالمانه سره از ناسره به منظور تدقيق عملِ علمي، توسعه علم و نهايتاً تحقق توسعه است.»
جملات فوق برگرفته از متن کامل پاسخ نهاد تهيه کننده طرح جامع تهران به منتقدان با عنوان” طرح جامع و تفصيلي جديد شهر تهران، بلوغ نظام شهرسازي و مديريت شهري كشور” مي باشد که از سوي اين نهاد در اختيار خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا قرار داده شده است .
قضيه از اين قرار است که طرح جامع شهر تهران با همکاري چند مشاور در حال تهيه و تصويب است. در اقدامي کم سابقه و با ارزش - در عرصه نقادي - كارگاههايي با حضور متخصصين دانشگاهي و حرفه مندان شهرسازي جهت نقد و بررسي اين طرح در محل دفتر مطالعات ايسنا و با همکاري اين خبرگزاري برگزار شده است که گزارش آنها در سايت ايسنا موجود است. طي اين کارگاهها و مجموعه نشستهاي مرتبط، نقدهايي به اين طرح وارد شده است ونهاد تهيه کننده طرح در يک گزارش سعي کرده است به برخي از اين نقدها پاسخ دهد. اين حرکت در ذات خود با ارزش است و ياد آور حرکت به سمت سنت حسنه پاسخگويي است و در نوع خود قابل تحسين است. متأسفانه امکان مطالعه طرح جامع شهر تهران برايم فراهم نگشت اما با مراجعه به سايت خبرگزاري دانشجويان ايران- ايسنا- توانستم گزارش نقد و بررسي طرح جامع تهران و پاسخ نهاد تهيه کننده طرح به منتقدان را مطالعه کنم.
نکته عجيبي که توجه مرا به خود جلب نمود نحوه برخورد و پاسخگويي نهاد تهيه کننده طرح به منتقدان مي باشد. اين پاسخ دو بخش كاملا مجزا دارد، يک مقدمه يک صفحه اي که بخشهايي از آن را در اين نوشته مي آورم و بخش دوم آن که به محتواي پاسخ به منتقدان بر مي گردد.
عليرغم ابهاماتي که در محتواي پاسخ به انتقادها وجود دارد با توجه به اينکه گزارشهاي طرح جامع در دسترس اينجانب نبوده است، امکان قضاوت منصفانه و دقيق براي اينجانب فراهم نيست، اما آنچه در اين نوشته به آن پرداخته مي شود نحوه مواجهه اين نهاد با منتقدان است.
دو جمله اول پاسخ به منتقدان، خواننده را اميدوار مي كند، اما ديري نمي پايد که لحن نگارنده تغيير مي يابد، چنانكه در ادامه پاسخ نهاد تهيه كننده طرح جامع تهران به اساتيد آمده است:
« بنابراين نقد علمي برازنده كساني است كه عالِمِ به موضوع و روش و آگاه به شرايط و مؤدب به آداب نقد و حائز سلامت جسمي، روحي و رواني اند.»
تا آنجا که اينجانب اطلاع دارد مدعوين کارگاهها و منتقدان از اساتيد برجسته در رشته شهرسازي در دانشگاههاي تهران مي باشند، حال سووال اين است که اگر اساتيد رشته شهرسازي در بهترين دانشگاههاي كشور به موضوع و روش طرح جامع آگاهي ندارند و با شرايط نقد آشنا نيستند، پس چه کساني اين شرايط را دارند؟ اگر اساتيد بهترين دانشگاههاي كشور از سلامت روحي و رواني برخوردار نيستند، پس چه کساني در كشور از اين سلامت برخوردارند؟ چگونه است که منتقدان در كشور ما به معلوليت جسمي و ذهني متهم ميشوند؟ چگونه است که در يک پاراگراف در جمله اي نقد علمي اينگونه مورد تمجيد قرار مي گيرد و در جمله بعد حتي بدون فاصله منتقدان طرح جامع شهر تهران اينگونه مورد حمله قرار مي گيرند؟ اين تناقض چگونه حل مي شود؟
در ادامه مقدمه پاسخ نهاد تهيه كننده طرح جامع تهران به منتقدان آمده است:
« نقد در جوامع توسعه نيافته يا وجود ندارد و يا اگر هم وجود دارد، مسموم به بينش و روش عوامگرايانه، اهداف و اغراض شخصي و يا گروهي است. اين نوع نقد و اين جوامع، نه مدافعِ علم و عالم، كه قاتل و مقتلِ علم و عالمان اند. از اينرو ناقدان به ما هُوَ ناقد را در اين فضا مجالي نيست. جامعه ما نيز گرفتار چنين مضمومه اي است. بكوشيم تا خود را به آن صفات خداوندانه بياراييم. انشاءا.... »
از اين پاراگراف متن پاسخ نهاد تهيه طرح جامع تهران نکات زير به ذهن متبادر مي گردد:
نخست اين که گويا در كشور ما منتقد سالم و غير مغرض وجود ندارد که اين مضمون در وهله اول توهين به همه منتقدان است ضمن اين که گويا نگارنده سعي دارد جرات نقد را از منتقد بستاند.
دوم اين که چگونه ممکن است شخصي يا گروهي با اين نوع تفکر هر گونه نقدي را اصلا به حساب آورد و در پي پاسخگويي واقعي به انتقادها و يا رفع نقاط ابهام و مسايل طرح جامع شهر تهران يا به عبارتي مهمترين طرح شهري كشور باشد؟ چرا که با اين عينك بدبيني نسبت به منتقد و نقد، مجالي براي بررسي واقعي انتقادها پيش نمي آيد.
سوم اين که عليرغم محتواي پاراگراف فوق که تر و خشك را يکجا ميسوزاند، در ادامه همين متن منتقدان به سه گروه تقسيم شدند که ظاهراً نگارنده انتقادات گروه اول را پسنديده مي داند، بنابراين اگر ميان چند نفر از منتقدان با همه بدبينيها، افرادي هستند که انتقادات به جا و به قول نگارنده بدون غرضي داشتند، پس آيا نحوه مواجهه نگارنده پاسخ نهاد تهيه طرح جامع تهران با نقد زير سووال نمي رود؟
چنانكه گفته شد در پاراگراف ديگري از مقدمه در اقدامي تعجب برانگيز، به جاي تقسيم بندي تعداد بي شماري انتقادهايي که از جانب شهردار تهران، اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران، متخصصين حوزه هاي مختلف شهرسازي از دانشگاههاي متعدد و حرفه مندان اين رشته، به طرح جامع وارد شده است، منتقدان طرح به سه گروه تقسيم شدند. در اين خصوص در مقدمه پاسخ نهاد تهيه كننده طرح جامع تهران آمده است:
« در خصوص طرح جامع جديد شهر تهران، تا كنون اظهار نظرهاي رسمي و غيررسمي متعددي شده است كه مي توان آنها را در سه دسته زير تقسيم بندي كرد:
1- گروهي كه به رسم و قاعده نقد علمي، ضمن نقاط قوت، نقاط ضعفي را به طرق مختلف يادآوري كرده اند كه اغلب آنها در حد بضاعت، امكانات و فرصت موجود و وظايف و مأموريت ها، در طرح هاي جامع و تفصيلي اعمال شده است.
2- گروهي كه از سر دلسوزي اما عجله و نا آشنايي، به انتقاداتي پرداخته اند كه اغلب آنها پس از مذاكره و يا رجوع به مسنتدات طرح جامع، به آن قانع شده اند.
3- گروهي كه علي رغم ناآگاهي يا به رغم آگاهي، انتقاداتي را بر طرح هاي جامع و تفصيلي جديد شهر تهران وارد كرده اند كه هم از حيث روش و هم از حيث منش، [...] و محتوم به زياده خواهي، تماميت خواهي و غرض ورزي بوده است. آنها به هيچ شأن و ساحتي، اعم از شأن و ساحت علم و اخلاق وفادار نبوده اند. اما آنها آنچه بافته اند، به دور خود تنيده و در آن گرفتار آمدهاند. »
اما آيا اين نحوه برخورد با منتقدان، بيشتر فرار از پاسخگويي را به ذهن متبادر نمي سازد تا مواجهه درست با منتقدان ! طبق اين دسته بندي به بخش قابل توجهي از انتقادها توجهي نشده و به بخش باقيمانده نيز با عينك بدبينياي که در ابتداي مقدمه آمده پرداخته شده است. خدا مي داند با اين عينك بدبيني نسبت به منتقدان چگونه ميتوان به انتقادهاي آنها توجه جدي داشت؟
چنانچه پيش تر نيز آمده در اين مقدمه يک صفحه اي اشاره شده است که:
« نقد در جوامع توسعه نيافته يا وجود ندارد و يا اگر هم وجود دارد، مسموم به بينش و روش عوامگرايانه، اهداف و اغراض شخصي و يا گروهي است... به عبارت ديگر نقد در جوامع توسعه يافته مسموم به بينش و روش عوام گرايانه نبوده و از اهدف و يا اغراض شخصي و يا گروهي به دور است- نقل به مضمون-»
اما خوب است که مسوولان محترم نهاد تهيه کننده طرح جامع شهر تهران توجه داشته باشند در جوامعي كه نقد علمي رشد کرده است، منتقدان به معلوليت جسمي، ذهني و رواني متهم نشدند و نميشوند؛ بلكه معمولا هر گونه نقدي بدون توسل به الفاظ ناشايست پاسخ داده مي شود و البته عموما با روي خوش، زباني نرم و قلمي شايسته به انتقادات پاسخ داده ميشود. نقد از هر نوعش - با غرض ورزي يا بدون غرض ورزي - به عنوان فرصتي قلمداد مي شود که منتقد در اختيار نويسنده و يا نقد شونده قرار مي دهد. به عبارت ديگر نقد موهبت و هديه اي است از جانب منتقد که تنها شايسته قدرداني و سپاسگزاري است و نه ناسزا !
نکته جالب ديگر اين است که اين همه برخورد تهاجمي با منتقدان - که در جايي با تاکيد بر روش شناسي هم همراه است و منتقدان به ناآشنايي با روش شناسي متهم مي شوند، در حالي صورت مي گيرد که به اعتراف خود نهاد محترم تهيه کننده طرح جامع شهر تهران، مدير محترم شركت مشاور مادر تهيه کننده طرح، فاقد تخصص شهرسازي است و تنها از تخصص در حوزه توسعه اجتماعي و منطقه اي برخوردار است و باز اين همه در حالي است که اين نحوه مواجهه در ميان استادان دانشگاه و متخصصان شهرسازي در بالاترين سطح حرفه اي صورت مي گيرد.
اميدوارم ياد بگيريم که انتقاد را از هر نوعش و از جانب هرکس فرصت و موهبتي بدانيم که توجه به آنها در نهايت رشد و بالندگي خودمان و کشور عزيزمان را با خود به همراه دارد.
انتهاي پيام