مراسم اهداي جايزهي شعر خبرنگاران برگزار شد شمس لنگرودي: مهمترين جايزهها جايزهاي است كه مطبوعات ميدهند
مراسم اهداي نخستين دوره جايزهي شعر خبرنگاران امروز برگزار شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عليرضا بهرامي - از داوران جايزه، كه اجراي برنامه را هم برعهده داشت - در ابتداي مراسم، در سخناني گفت: اين جايزه برآمده از بخشهاي فرهنگي رسانههاست؛ بدون هرگونه وابستگي تشكيلاتي يا طيفي. سپس محمد شمس لنگرودي در اين برنامه كه در محل نشر ثالث برگزار شد، با اشاره به تعطيلي مطبوعات در زمان رضاشاه گفت: نگاه اشراف و حاكميت بر اين بود كه ارتقاي فرهنگي صورت نگيرد. اگر اولين رمانهاي نوشتهشده در ايران را ببينيم، درمييابيم بيدليل نبوده كه دهخدا نام كتابش را «چرند و پرند» گذاشت؛ چون از نگاه اشراف دربارهي مردم عادي و كوچهبازار بود. اين شاعر و پژوهشگر افزود: رضاشاه با ورود ادبيات به فرهنگ موافق نبود، چون فرهنگ را رشد ميداد؛ براي همين وقتي نيما يوشيج وارد شد، از پشت به او خنجر زدند، يا صادق هدايت كه كتابهايش بعدا منتشر شد. اما رضاشاه اگر چه مخالف مطبوعات بود، ولي مخالفتش صرفا سياسي نبود؛ بلكه درمجموع از ترس ارتقاي فرهنگي مردم، يا من و شما بوده است؛ يعني جلوگيري از شكلگيري مطبوعات جدي. او در ادامه به شكلگيري جريانهايي در آن دوره اشاره كرد و افزود: يك جريان دستپاچهي ادبيات و هنر غربي بود، و جريان ديگر ميخواست همهچيز را ايرانيزه كند، كه نيما و هدايت از اين جملهاند. شمس لنگروي متذكر شد: رضاشاه و دستگاه حاكمه با برخي كتابهايي كه در آن دوره چاپ ميشدند، مشكل نداشتند. نيما، هدايت، بزرگ علوي و كمي هم جمالزاده بودند كه مشكلساز بودند و باعث ارتقاي فرهنگي ميشدند. حتا در آن دوره رضاشاه وقتي كه ديد نميتواند جلو تاريخ را بگيرد، خودش مجلهي «موسيقي» راه انداخت، كه نيما و هدايت و دهخدا رفتند و مطالبشان را آنجا چاپ كردند. البته چند شماره بيشتر منتشر نشد، و اين روند تا سال 1320 ادامه داشت. او در اين زمينه گفت: البته اين طرح از ارتقاي فرهنگي مختص ايران نبود و وجود داشت، تا اينكه جريان 1320 پيش آمد و تا دو سال هم بعد از رفتن رضاشاه، مردم از ترس، چيزي نميگفتند و ميترسيدند كه او برگردد. شمس لنگرودي ادامه داد: بعد از اين مدت نيز آرامآرام نشريههايي منتشر شدند، كه از زير سلطهي حكومت بيرون بودند. از سال 1330 تا 1332 بهترين دوره شكلگيري يا ارتقاي فرهنگي مدرن ماست كه الان ما در اين جايگاه هستيم، چون حاكميت متزلزل بود. از سال 1332 چهرههاي فراواني پيدا ميشوند، كه الآن هيچ نامي از آنها نيست، چون آنها مثل نيما، شاملو و هدايت نبودند و با اينكه كتابهايشان همچنان چاپ ميشود، اما مردم استقبال نشان ندادند. اين وضعيت وقتي پيدا ميشود، جايزههايي كه الآن شاهديم، ايجاد ميشوند؛ كه نه حاكميت، بلكه خود مردم شروع ميكنند به پرداختن هزينه، تا تداوم يابند. شاعر «باغبان جهنم» خاطرنشان كرد: اولين جايزه در سال 1335 برگزار شد، كه نيما و هدايت هم در آن حضور داشتند. در دههي 50 خيلي چيزها سطحي ميشود. اما با انقلاب داستان عوض ميشود. در اين سالها خيلي طول كشيد تا ما خودمان را بياييم. اين جايزهها در دههي 60 نميتوانستند وجود داشته باشند،؛ چون ارزشها و تعريفها بههم ريختند. در تمام سالهاي دههي 60 تا 70، اين درگيري با خود وجود داشت، و از اواخر دههي 70 كمي خود را جمع و جور كرديم و به خودمان آمديم. در اين دهه، ضدقهرمان و ضددرستكاري معنا پيدا ميكند. شاملو زير سؤال ميرود، براي اينكه تعاريف عوض ميشوند، و بهخاطر همين جريانهاي متعددي شكل ميگيرند و اينها هركدام سعي كردند نفر خودشان را معرفي كنند. او در ادامه تصريح كرد: اما بهنظر من، مهمترين اين جايزهها بدون اينكه ارزش هيچكدام را كم كنم، جايزهاي است كه مطبوعات ميدهند؛ همان چيزي كه رضاشاه و اشراف از آن ميترسيدند؛ چون آنها مثل آبي هستند پشت سد، و آنها كه داراي منافعي هستند، اين را حس كردند؛ براي همين است كه خود اين امر، فينفسه برايم جذاب است؛ چون مطبوعات حزب نيستند و تضارب آرا و طيفهاي گستردهاي از زيباشناسي دارند. خيليها نميخواهند اين جايزهها داده شوند، اما اميدوارم اين جايزهها تداوم پيدا كنند؛ هرچند هيچ چيز در اين مملكت تداوم نمييابد. به گزارش خبرنگار ايسنا، مراسم اهداي جايزهي شعر خبرنگاران با شعر خواني تعدادي از نامزدهاي راهيافته به مرحلهي پاياني اين جايزه ادامه پيدا كرد. مهرنوش قربانعلي از مجموعهي «تبصره»، غلامرضا بروسان از مجموعهي «يك بسته سيگار در تبعيد»، و عليرضا بهنام از طرف پگاه احمدي كه براي مجموعهي «اين روزهايم گلوست»، نامزد اين جايزه شده بود، شعرهايي خواندند. سپس محمدهاشم اكبرياني - دبير جايزه - با ارايهي گزارشي از شكلگيري جايزه گفت: اواخر تابستان سال 84 بود، كه با همين دوستان جمع شديم، براي اينكه كمكي كنيم تا شعر از وضعيت كم و بيش راكدي كه دارد، بيرون رود. اين شاعر و روزنامهنگار به مستقل بودن اين جريان و تنوع داوري و حضور جريانهاي مختلف شعري در اين جايزه اشاره كرد و گفت: داوران 60 كتاب را از شاعراني از سراسر ايران خواندند. او در ادامه بيانيهي هيأت داوران را خواند؛ در اين بيانيه با اشاره به وضعيت انتشار مجموعههاي شعر، آمده بود: جايزهي شعر خبرنگاران در چنين شرايطي پا به عرصه گذاشت. دستاندركاران آن بر اين انديشه هستند كه وجود خلاءهاي گوناگون از جمله فقدان نهادهاي خودجوش و غيردولتي مانع از آن شده است كه شعر بتواند به شكل مطلوبي خود را به جامعه عرضه كند. برگزاري جايزهي شعر خبرنگاران در حد مقدورات خود سعي دارد با معرفي شاعران و شعرهاي برگزيده، جامعه را در جريان شعر امروز قرار دهد. هيأت داوران متشكل از: محمد هاشم اكبرياني، عليرضا بهرامي، سپيده جديري، محمدحسين عابدي و پوريا گلمحمدي پس از داوريهاي اوليه، 10 مجموعهي شعر را به عنوان نامزد معرفي كردند كه عبارتاند از: «باغبان جهنم» (شمس لنگرودي)، «امضاي تازه ميخواهد اين نام» (فرياد شيري)، «يك بسته سيگار در تبعيد» (غلامرضا بروسان)، «اين روزهايم گلوست» (پگاه احمدي)، «حبسيههاي يك ماهي» (عليرضا بديع)، «منظومهي افسانهي هو» (احمد فريدمند)، «تا سيد سليمان» (عبدالحميد انصارينسب)، «نه چهچهي، نه جيكجيكي» (فهيمه غنينژاد)، «تبصره» (مهرنوش قربانعلي)، و «ازمن فقط النگويي ميماند» (فرزانه قوامي)، كه از ميان اين آثار، «باغبان جهنم» انصراف داد و «يك بسته سيگار در تبعيد»، «اين روزهايم گلوست» و «امضاي تازه ميخواهد اين نام» مورد توجه بيشتر داوران قرار گرفت كه درنهايت «يك بسته سيگار در تبعيد» اثر غلامرضا بروسان جايزه را از آن خود كرد. در پايان مراسم اهداي نخستين جايزهي شعر خبرنگاران، بروسان كه جايزهي خود را از دستان محمد شمس لنگرودي دريافت كرد، در سخناني گفت: اين صادقانهترين و بزرگترين تشويقي بود كه در طول 10 – 12 سال كار در حوزهي شعر داشتم. به گزارش خبرنگار ايسنا، در اين برنامه كساني همچون علياصغر رمضانپور، احمد پوري، حافظ موسوي، اسدالله امرايي، فرخنده حاجيزاده، شهاب مقربين، يونس تراكمه، علي عبداللهي، رسول يونان و سعيد آذين حضور داشتند. انتهاي پيام