"نقاشان مستقل اصيل ماندند" گالري غلامحسين نامي در تهران ثبت شد؛ مجابي، آغداشلو و ... از نقاشي گفتند كه صداي سازش را كتمان نكرد

روز گذشته تالار بتهون خانه‌ي هنرمندان ايران ميزبان دوستان و هنرمندان عموما پيشكسوتي بود كه در مراسم تجليل و ثبت نام "غلامحسين نامي" در فهرست گالري‌هاي شهر تهران حضور يافته بودند. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ جواد مجابي - نويسنده و منتقد هنري - به تشريح و تفصيل از دوره‌هاي كاري غلامحسين نامي گفت. او با اشاره به جريان روشنفكري دهه‌ي 40 و 50 از تشكيل گروهي جوان ياد كرد؛ تشكلي پيش‌رو كه نمايشگاه‌هاي گروهى "آبى" و "گنج و گستره" را در گالري‌هاى مس و سامان، برپا و در نمايشگاه سالانه‌ي بال سوييس، نمايشگاه بين‌المللى تهران و نمايشگاه سالانه "واش آرت" شركت كردند. وي از هنرمندان جواني كه از ركود هنري خسته شده بودند سخن گفت و توضيح داد كه آن روزها سليقه‌ي خريدار بر ذهن هنرمند سنگين مي‌كرد. بنابراين در كنار جريان نوآوران سنت‌گرا، كه اصطلاحا به آنها سقاخانه‌يي گفته مي‌شد، گروه نوآوران آزاد ايراني تشكيل شد. نامي،‌ گريگوريان، مميز، عربشاهي و دريابيگي، همان جوان‌هاي مورد اشاره مجابي بودند. مجابي از نوگرايي يادكرد كه اين گروه در آن دوران در هنرهاي تجسمي و ادبيات وارد كرده و لحن تازه‌اي در هنر ايران ايجاد كردند؛ آگاهي، احاطه به وضعيت هنرمندان ديگر، انديشه‌ي مداوم درباره‌ي هنر، از جمله اصول اين هنرمندان بوده است. به‌گمان حجابي آنها بهترين معرف‌هاي هنر ايران بوده‌اند. وي با اشاره به جريان متفاوت دولتي، حزبي و آزاد، توضيح داد: در جريان دولتي، دولت خود را قيم هنر و ادبيات مي دانست كه با تشكيل اداره كل هنر و ادبيات هنرهاي زيبا آغاز شد. دولت در عين كمك به هنرمندان و نقاشان، مي‌خواست كه مروج سياست فرهنگي‌اش باشند. اكنون نيز به ميراث رسيده است. كوشش مي‌شد از هنرمند، كارمند با ذوقي بسازد. او اضافه كرد:‌ جريان ايدئولوژيك نيز به هنرمندان توصيه مي‌كرد براي مردم كار كنند، اما نمي‌گفتند چگونه؛ به‌زعم ‌آنها هرچه ناشناخته بود، ضد مردم بود. در دهه‌هاي 30 و 40 شاهد مجادلات قلمي شديدي در ادبيات شعري بوديم؛ به‌گونه‌اي كه شعر اصيل ايراني در چمبره‌ي حزب و دولت بلعيده مي‌شد. جواد مجابي تصريح كرد: هنرمند آزاد به‌عنوان انساني كه صداي مستقل دارد، كوشش مي‌كرد، كارش دشوار بود، با منافع اين جريان تضاد داشت و لطمه مي‌ديد؛ اما اكنون پس از گذشت 80 - 70 سال شاهديم نقاشان مستقل اصيل ماندند. اين منتقد هنري سپس با اشاره به خارج شدن نقاشي از تزيين ديوار به‌تشريح دوره‌ي سلطه‌هاي رنگ سفيد در آثار نامي پرداخت. به اعتقاد مجابي، در كارهاي نامي، هرجا رنگ كم‌تري هست، معماري‌اش درخشان‌تر است. كار او با معماري ايراني ارتباط دارد، رنگ سفيد، رنگ رنگ‌ها، مهم‌ترين پرسوناژ كارهاي نامي بوده، اما كارهاي اخيرش سياه است. به زعم‌او، كمتر نقاشي تا اين حد وسواس دارد كه رنگ كاراكتر اصلي رسانه‌اش باشد. وي با بيان اينكه در برخي از كارهاي دوره‌ي اخيرش توجه به مسايل اجتماعي اهميت دارد، به دنياي مردگان نامي كه در دهه‌ي 60 خلق شده اشاره كرد. جواد مجابي با خاطره‌اي از ژانرال دوگل و آتش زدن تخت جمشيد، گفته‌هايش را تمام كرد. بنا بر اين گزارش، آيدين آغداشلو - دانشجوي هم دانشكده‌يي نامي كه خود اذعان داشت در تمام دوران تحصيلش در دانشگاه تهران، شرور بوده تاكيد كرد كه موظف است درباره‌ي غلامحسين نامي سخن بگويد، چراكه وظيفه‌ي تك تك كساني كه با نامي زندگي كرده‌اند، به‌ياد آوردن جايگاه عمده‌ي اوست. آغداشلو، نامي را مظهر و نماد جريان قابل اهميتي خواند كه جريان هنرهاي تجسمي كشور را بنيان‌ گذاشته است. او گفت: لقب "استاد" هم‌چون عصا و سمعك، لقب ايام پيري است كه گريزي از آن نيست؛ بنابراين نامي را به‌نام استاد خواند و از خاطراتش با او سخن گفت. "جوان بلند قد با موهاي خرمايي كه از قم آمده و بيشتر از سنش نشان مي‌داد. با مهارت كارش را شروع كرد؛ نقاش قابلي بود، وقار و بزرگ منشي خاصي داشت كه من به‌عنوان شرور دانشكده مي‌خواستم آن‌را بشكنم. ما مجبور بوديم به دانشكده برويم. راهي براي ادامه منطقي چيزي بود كه نسخه‌ي تعالي را مي‌پيچيد. در حقيقت نوعي از زياد خواهي كه بر نمي‌تابيديم نقاشي تنها به‌تصوير كشيدن كاهو سكنجبين است. براي ما چنين بود هنر نقاشي جاي ديگري شكل مي‌گيرد تا كشيدن چند دانه به." آغداشلو در اين مراسم تصريح كرد كه اين روزها به تمام حكم‌هاي گذشته‌اش شك مي‌كند. به‌گفته‌ي او، ديدن نامي، نشانه‌ي موقعيت اجتماعي و وضعيت ناگريزي است كه مردم عادي را از هنرمند جدا مي‌كنند. وي اضافه كرد:‌ نبض هنرهاي تجسمي از همين زمان آغاز شد؛ ديگراني چون ضياپور، وزيري و ... پيش‌تر راه را كوبيده بودند. آنها آثار 40 سال پيش را براي ما رمزگشايي مي‌كردند. به گزارش ايسنا، او با تاكيد بر اينكه معلم‌هاي دانشكده‌ قايق‌هاي شريف و امني بودند كه شاگردها خود را به آن مي‌آويختند، اظهار كرد: قايق نامي معملي خروشنده، فعال، پركار و در عين حال برخي اوقات خشمگين و زودرنجي بود كه در باب ابراهيم جعفري و نامي سمت هدايت و رهبري را داشت. محسن وزيري مقدم دريچه‌اي كه براي نسل جواني كه تحصيل مي‌كردند، گشود. به اعتقاد آيدين آغداشلو، امر معلمي و شاگردي، مثل پدر و فرزندي است؛ انكار و ابوت ظاهر مي‌شود. امري كه حتا درباره‌ي شاگردان وزيري نيز ظاهر ‌شد. او تاكيد كرد: شخصيت نامي، معتبر و مستقل بود، دنباله‌رو وزيري نبود، به‌عنوان نقاشي دقيق، استادي جست‌وجوگر بدون هراس از تمسخر عام و دلبستن به تحسين خاص، كارش را دنبال كرد. من هم دنبال كردم! وي ادامه داد، ما شروع به كشف جهان كرديم، اما جهان ما را كشف نكرد. تا اينكه پول نفت سرازير شد و جايي براي برخي از هنرمندان ايراني باز شد. اما بعد از انقلاب اسلامي، درهاي به‌جعل بازشده دوباره بسته شدند. آغداشلو در سخنانش همچنين اظهار كرد كه غلامحسين نامي دهه‌ي 60 و حادثه‌ي عظيم جنگ را در جريان خلق آثارش نديده نگرفته است. بنا بر اين گزارش، حبيب‌الله صادقي، دانش آموخته‌ي هنرستان هنرهاي زيباي پسران در سال 1354، نيز از جمله شاگردان غلامحسين نامي بوده است. او به ويژگي‌هاي كاري نامي اشاره كرد و خبر داد سرپرست موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران خبر داد كه در برنامه‌ي سال 1386 اين موزه، در دور نخست - شش ماه اول سال 86-، نمايشگاه سه هنرمند پيشگام هنر مدرن ايران، ابوالقاسم سعيدي - مقيم فرانسه -، ژازه طباطبايي - مقيم اسپانيا - و آيدين آغداشلو، برپا مي‌شود. صادقي همچنين اعلام كرد، در دومين دور برپايي اين نمايشگاه‌ها، مهر ماه سال آينده، با برپايي نمايشگاهي، آثار غلامحسين نامي، ماركو گريگوريان و سيراك ملكنيان، مرور مي‌شوند. او گفت: نمايشگاه حاضر، مقدمه‌اي براي نمايشگاه سال آينده‌ي موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران است. به گزارش ايسنا، محمدابراهيم جعفري هم از نامي و خاطراتش گفت و شعر خواند و عنوان كرد: اميدوارم موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران موزه شود نه گالري. بهنام كامراني، هم با ارايه‌ي تصاويري از آثار هنرمندان شاخص دنيا برخي از ويژگي‌هاي آثار نامي را تشريح كرد. او از سمبل‌ها و نشانه‌هاي رنگ سفيد، در كارهاي نامي سخن گفت. هفت گنبد و گنبد هفتم؛ گنبد سفيد. بهروز غريب‌پور نيز فيلمي از نوازندگي تار نامي ساخته بود نمايش داد و از خدماتش ياد كرد كه در دوران زنده بودن هنرمندان برايشان انجام داده است. او گفت سنت من است كه ديوارها به‌ياد بياورند چه روزگاري داشتيم. اداي دين به كساني كه خانه‌ي هنرمندان را بنيان نهادند. مدير خانه‌ي هنرمندان كه پيشتر نيز سالن‌ها و نگارخانه‌هايي به‌نام مرتضي مميز، هادي ميرميران، غلامحسين اميرخاني، فريدون ناصري و عزت‌الله انتظامي نام‌گذاري كرده است، در اين مراسم گشايش و نام‌گذاري نگارخانه‌ي نامي، اعلام كرد در صورتي‌كه جايي پيدا كند، فضايي را نيز به‌نام آيدين آغدشلو ثبت مي‌كند. بنا بر اين گزارش، غلامحسين نامي در پايان اين مراسم كه به‌خاطر قطعي برق در تاريكي ادامه پيدا كرد، متني خواند كه حاكي از سپاس‌گذاري‌اش از دوستان، استادان و خانواده‌اش بود. او از استاد علي‌محمد حيدريان، ياد كرد؛ "هنرمند شوريده‌حال عارفي كه بر سجاده هنر نماز عشق مي‌گذاشت و با نگاهي عاشقانه به‌جهان، با ضربه‌هاي شگفت‌انگيز قلم خويش، راز زيبايي‌هاي جهان را تصوير مي‌كرد. استاد محمود جوادي‌پور، كه عمرش دراز باد، هنرمندي والا و توانا، انساني بزرگوار كه در مقام استادي مسلم همه ما را از گنجينه دانش هنري خود و رفتارهاي انساني خويش، بهره‌مند مي‌ساخت، استاد محسن وزيري مقدم كه با روشن‌گري‌هاي انديشمندانه و معاصر خود، چشم‌اندازي گسترده‌اي در افق ذهن و انديشه من فراهم آورد و مرا در پيموندن راه دشوار هنر و پايدار ماندن به باورهاي هنري خود، ياري داد." نامي در ادامه‌ي سخنانش از كساني چون جليل ضياء‌پور، احمد اسنفدياري، جواد حميدي، حسين كاظمي، سهراب سپهري، و بسياري ديگر از بزرگان و پيشكسوتان جنبش نوين نقاشي معاصر ايران ياد كرد كه بر او و نسل وي، از لحاظ انديشه و تفكر هنري تاثير بنيادي داشته‌اند. وي گفت: امروز خانه‌ي هنرمندان ايران، خانه‌ي اميد همه جوانان و هنرمندان سرزمين، است كه بي‌هيچ رنگ و ريا به حقيقت هنر مي‌انديشد و دغدغه‌اي جز اعتلاي فرهنگ و هنر سرزمين مقدس ايران ندارد. نامي توضيح داد كه انگيزه‌اش از به‌نمايش گذاردن گزيده‌ي آثار سپيد و سه‌بعدي 40 سال گذشته‌اش، نمايش گوشه‌اي از حركت‌هاي هنري جنبش نوين هنر معاصر ايران از دهه‌ي 40 به بعد است كه آگاهي از اين حركت‌ها، براي نسل جوان امروز كه بعضا از ريشه‌هاي فرهنگي و هنري جامعه خود بي‌اطلاع مانده‌اند، بسيار ضروري به‌نظر مي‌رسد. وي يادآوري كرد فيلم "گام سپيد"، در حريم خلوت او، ‌آنجا كه در طول بيش از 50 سال جز او و سازش در جمع خانواده و به‌ندرت دوستاني همدل، كسي را راه نبود، حضور يافته است. او تصريح كرد: موسيقي در زندگي من، بي هيچ ادعايي و به دور از قانونمندي‌هاي متداول و تنها به ياري حس دروني و نيازهاي روحي، همواره مرا در بيان ذهنيات خويش در عرصه هنر به رهايي و آزادي رسانده است. نامي در پايان، نمايشگاهش را به همسر هنرمندش تقديم كرد. در اين نمايشگاه حدود 30 اثر از مجموعه‌ي شخصي اين هنرمند و آثاري از گنجينه‌ موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران، عرضه شده بودند. قيمت آثار عرضه شده در اين نمايشگاه از 30 تا 300 ميليون ريال قيمت‌گذاري شده بودند. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۳ دی ۱۳۸۵ / ۱۴:۲۶
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8510-01565
  • خبرنگار :