/بزرگداشت عباس يمينيشريف/ (3) رحماندوست: يميني شريف مجبور بود بسيار ساده حرف بزند
در ادامهي مراسم بزرگداشت عباس يمينيشريف، پرويز كلانتري تصويرگر كودكان و نوجوانان در زمينهي روحيات اين نويسنده و شاعر كودكان و نوجوانان گفت: آنچه مرا به عباس يمينيشريف پيوند داد طبيعت كودكانهي وي بود. وي افزود: روح ايرانيان در شعر خلاصه ميشود و اينجا همه چيز با شعر زندگي ميكند و در واقع شعر فصل مشترك ايرانيان است. و من در اولين برخورد با عباس يمينيشريف كودك درون او را بسيار باهوش و كنكجاو يافتهام و همين عامل پيوند من با او شد. در ادامهي اين برنامه محمدهادي محمدي عضو هيات مديرهي تاريخ ادبيات كودك و نوجوان گفت: عباس يمينيشريف يكي از سازندگان نهاد كودكي مدرن در ايران، همهي زندگياش را در راه شناخت اين كودكان و تحول در نگاه به مفهوم كودكي در بهبود اوضاع اجتماعي و فرهنگي آن گذاشت. وي با اشاره به برخي اختلافات نظري بين صمد بهرنگي و عباس يمينيشريف در حوزهي ادبيات كودك و نوجوان گفت: نقش تاريخي عباس و كنشهاي صمد بهرنگي و محمد كيانوش بيش از آنكه در حوزهي جهان نويسندگي و نقد و منتقد بگنجد، نشان دهندهي موضوع شكافته شدهي ساز و كارهاي پيچيده در مفهوم و نهاد كودكي در ايران است. وي افزود: بيگمان يكي از كساني كه در تحليلهاي همزماني دستاويز ستيز و خارشماري قرار گرفت عباس يمينيشريف بود. وي گفت: انديشهها و آثار هنري او براي كودكان به ناحق از سوي صمد بهرنگي و محمود كيانوش به نقد بيرحمانه گرفته ميشد و تواناييها و استعدادهايش خوار شمرده ميشد. مصطفي رحماندوست يكي ديگر از مدعوين بزرگداشت عباس يمينيشريف در زمينهي اين شاعر نامدار گفت: كودكانه اعتراف ميكنم كه آشناييمان با آثار شريف نه از آشنايي شاگرد و معلم نه آشنايي پيشكسوت و پسكسوت و نه آشنايي از راه تاثيرپذيري از آثار اوست. بلكه آشناييام به تمام معني بار عاطفي كودكانه دارد. يمينيشريف كسي بود كه با بستن كمر همت در جامعهي ايراني شعر كودكانه را مطرح كرد، هر چند پيش از او شعرهاي بسياري به عنوان و صفحات كتابهايي كه براي كودكان بوده يا نبوده نقش بسته است . وي گفت: بدشانسي يمينيشريف در اين بود كه او در دورهي خاصي زيست، دورهي شكوفايي كارهاي او تقريبا با دورهي شكوفايي شعر معاصر روزگارش يكي بود؛ يعني در سالهاي 1332 تا 1346 سالهايي است كه بهترين شاعران نوپرداز بعد از نيما پا به عرصهي مطبوعات گذاشتند. يميني شريف مجبور بود بسيار ساده حرف بزند و اصلا به طرف مفاهيم پيچيده و تصاوير خيالانگيز شاعرانه نرود؛ ريتم و آهنگ ترانههاي عاميانه و بازيهاي بچهها را تقليد كند و از همه مهمتر حرفها و پيامها را در آثارش بياورد كه بزرگترها را نيز خوشحال كند، زيرا پايگيري شعر كودك علاوه بر نياز به جذب كودكان نياز به توجه و حمايت بزرگترها هم داشت. وي منحني حركت شعر كودك در دو دههي سي تا پنجاه را بر دوش افرادي چون عباس يمينيشريف، دولتآبادي و كيانوش خواند و گفت: يميني شريف همان حرفهاي پندآموز و پيامآوري را كه در روال عادي تعليم و تربيت بر سر زبانها بود، به چاشني نظم آراسته و به گونهاي ديگر تحويل بچهها ميداد، چيزي كه به نظر من ضرورت روزگارش بوده است. وي گفت: امروزه يمينيشريف را به اين دليل محكوم ميكنند كه علاوه بر درست رعايت نكردن اصول اوليهي فن، شعر خيالانگيز و تاثيرگذار سروده و شعري نسروده كه كودكپسند نباشد. چنين قضاوتي در روزگار ما درست نيست. چرا كه ما در حالي پيرامون شعر كودك شريف حرف ميزنيم كه تجربيات او و تجربههاي دولتآبادي وكيانوش هم در كارنامهي آموختههاي خويش داريم. عباس يمينيشريف در جايگاه خويش با تمام توان كار كرده است وظيفهاي را كه روزگاري بر عهدهاش گذاشته شده انجام داده كار كرده كه شعر كودك پاي بگيرد و كتابهاي درسي علاوه بر شعر قدما شعر كودك هم خودنمايي كنند. اين كارها براي كسي كه تنها راه افتاده و مورد هجوم هم بوده كار زياد و قابل ستايشي است. اميدوارم من رحماندوست هم كاري كنم كه در آينده كسي بگويد به وظيفه و مسووليت زمانهاش ايجاد ميكرد تعهد ورزيده و جامه عمل پوشانده است. انتهاي پيام