احمد دهقان: ادبيات عامهپسند جديترين نوع داستاننويسي ماست سانسور گاهي بهانهي خوبي است براي كمكاري و نق زدن
احمد دهقان گفت: شايد يكي از دلايل كم توليد شدن ادبيات جدي در كشور ما، نبودن نويسنده حرفهيي باشد. اين داستاننويس در ادامه گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) تصريح كرد: در كشور ما آثار جدي كم توليد ميشود. قبلا ميشد ادعا كرد كه اقبال عمومي از اين آثار كم است، ولي امروز ادبيات جدي، خوب هم خوانده ميشود؛ پس بايد دنبال چراها گشت و پرسيد كه بزرگترين نويسندگان ما چند اثر در كارنامهشان دارند و چند سال از چاپ آخرين اثرشان ميگذرد. او براي توليد نشدن ادبيات جدي، غير از سانسور، عوامل بزرگتر و مهمتري را دخيل دانست. دهقان معتقد است: ادبيات عامهپسند واقعيت غيرقابل انكار و روشني است كه خيليها سعي بر انكار آن دارند و يا آن را آنقدر بدون ارزش جلوه ميدهند كه جاي گفتوگو و بحث درباره چونوچرايي آن باقي نميماند. در همه جاي دنيا ادبيات عامهپسند مورد توجه است؛ چه در اروپا و آمريكا و چه در هند و چين، مردم به آن اقبال نشان ميدهند و آن را ميخوانند. هر چقدر هم اين آثار از نظر بعضي، موضوعات آبكي چون عشق، نفرت، پسر پولدار و دختر فقير و امثال اينها داشته باشد، اقبال مردمي از اينگونه كتابها بدون هياهوهاي متداول دنياي امروز است. وي يادآور شد: اين آثار با اقبال مردم مواجه ميشوند. اسم كتاب دهان به دهان ميچرخد، خوانده ميشود و يكباره هزار هزار از اين نوع كتابها خوانده ميشوند، بدون آنكه حتا اسم نويسندگانشان در محافل روشنفكري برده شود. اين داستاننويس با اشاره به كتابهاي پرفروش 10، 15 سال اخير توضيح داد: 90 درصد اسامي اين آثار از كتابهاي عامهپسند است كه هيچوقت هم توده مردم به آن پشت نكردهاند و هياهوهاي سياسي و اجتماعي نقش آنها را كم نكرده است؛ نه سانسور آثار ديگر، آنها را پررونق كرده و نه سرخوردگيهاي اجتماعي و نه هيچ چيز ديگر، بلكه فقط نويسندگان كتابهاي عامهپسند حرفهيي شدهاند. وي افزود: شرايط به گونهاي براي نويسندگان عامهپسندنويس فراهم شده كه خوانندگان خود را دارند و بر اساس حقالتاليف زندگي ميكنند، در صورتيكه ما نويسنده به شكل حرفهيي در بخشهاي ديگر نداريم و همين موجب شده كه نويسنده ايراني هر دو يا سه سال يكبار اثري چاپ كند. خالق "من قاتل پسرتان هستم" تصريح كرد: بزرگترين نويسندگان ما چند اثر در كارنامه ادبي خود دارند؟ آنها را با ديگران مقايسه كنيد. همين كمكاري شايد موجب شده كه با نام بردن از خيلي چيزها، خود و ديگران را بخواهند توجيه كنند. همه يادمان هست كه در بعضي دورهها فرياد "وا سانسورا" بلند بود و چهقدر فرياد زده ميشد كه اين سانسور بلاي جان ادبيات ما شده؛ ولي وقتي آن شرايط عوض شد، هيچ اتفاقي نيفتاد. وي ادامه داد: اين حرفها توجيهكننده سانسور و يا اعلام موافقت با آن نيست، بلكه ميگويم گاهي وقتها بهانه خوبي است براي كمكاري و نق زدن به دولت و جامعه و مردمش. او با بيان اين مطلب كه بعضي وقتها ادبيات در ايران بدجوري سرنوشت خود را با جامعه و سياست و همهچيز گره زده، متذكر شد: به اين دليل با يك چرخش سرش گيج ميرود و بايد جايي دستش را بگيرند تا بتواند تعادلش را حفظ كند. دهقان در عين حال معتقد است: ادبيات عامهپسند جديترين و حرفهييترين نوع داستاننويسي در كشورمان است كه نه ضربوزور دولت را پشت سر خود داشته و نه بوق و كرناي دنيايي روشنفكري را. خودش راه خود را باز كرده و اتفاقا هر كه هم آمده، محض رضاي خدا يكي توي سرش زده و او را مايه ننگ ناميده است. انتهاي پيام