مجري پروژه موزه ميراث روستايي گيلان:/1/ فکر ايجاد موزه مساکن روستايي در فضاي باز براي مسئولان ناملموس بود
مجري پروژه موزه مساکن روستايي گيلان گفت: اکوموزهها در دنيا علاوه بر ابعاد اقتصادي، فرهنگي و فرامرزي، داراي ابعاد مردم شناسي و فرهنگ شناسي مردمان سرزمينها هستند که سبب دوستي و آشتي فرهنگها با يکديگر ميشود. دکتر محمود طالقاني در گفتوگو با خبرنگار ايسنا اظهار داشت: اولين نطفههاي ايجاد و يا طرح چنين پروژهاي در زلزله رودبار سال 1369 در هنگامي که يک سري مطالعات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در منطقه هاي زلزله زده گيلان و زنجان تحت عنوان اثرات اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي زلزله با همکاري دانشگاه تهران و مرکز علمي- تحقيقاتي فرانسه در زمينه هاي مختلف جمعيت، مردم شناسي و جامعه شناسي روستايي انجام ميداديم، شکل گرفت. طي بازديدهايي که انجام داديم با آقاي پرفسور برومبرژه به فکر ايجاد موزه حفاظت و صيانت از ميراث روستايي گيلان افتاديم و با توجه به ذهنيتي که از اين گونه موزه ها در اروپا داشتيم، تمام فکر من اين شد که تنها راه حفاظت و نگهداري اين ميراث غني روستايي چه در حوزه مردم شناسي و چه در حوزه معماري (در بعد معنوي و مادي) همان بکارگيري تجربه اروپاييان است، زيرا ميراث فرهنگي فقط ميراث بزرگان و پادشاهان گذشته نيست بلکه اين ميراث مردمي يک جامعه است که پايههاي اساسي ميراث فرهنگي يک کشور را تشکيل مي دهد. وي گفت: علاوه بر اين ذهنيت و علاقه بسيار زياد کار تخريب اينگونه خانههاي روستايي نيز قبل از زلزله شروع شده بود و راهي جز حفاظت و حراست از آنها وجود نداشت، ولي بنا به يک سري مسائل و مشکلات که در آن سالها پيش روي ما بود، کار اين پروژه در آن هنگام آغاز نگشت و تا سال 1380 که فکر ايجاد اين موزه دوباره شکل گرفت و اين بار با جديت و اراده قوي همه همکارانم در حوزه سازمان ميراث فرهنگي و دانشگاه سبب شد تا اين فکر به سرانجام برسد البته در اوايل به طور طبيعي در هر جامعه اي که در حال گذار از سنتي به مدرن هستند و انديشه هاي جديد نيز با مقاومتهايي مواجه مي گردد که شامل اين پروژه ها هم مي شده است. دکتر طالقاني افزود: هنگاني که ما براي اولين بار فکر ايجاد موزه مسکن روستايي در فضاي باز را با مسئولين در ميان گذاشتيم، براي آنها ناملموس بود زيرا ذهنيتي در اين مورد وجود نداشت و همين امر سبب شد که در قابل رويت کردن موزه تعجيل کنيم و از همان سال 1380 همزمان با کارهاي مطالعاتي، پژوهشي و تحقيقاتي، کارهاي عملياتي و اجرايي را نيز آغاز نماييم در اين راستا چندين روش پيش روي ما بود اول آنکه بدون استفاده از تجربه ديگران مشغول به کار شديم و يا آنکه برويم در دنيا جستجو کنيم و از کساني که در اين امر تجربه کسب کرده بودند، از تجربياتشان استفاده کنيم. وي گفت: در اين راستا تحقيقات گستردهاي در اروپاي شرقي و غربي انجام دادم و البته به دلايل گوناگون کشور فرانسه را مستعدترين کشور در استفاده از تجربه يافتم و خوشبختانه همکاران فرانسوي در مرکز تحقيقات علمي فرانسه و نيز يکي از دانشگاه هاي اين کشور استقبال خوبي کردند و در نهايت اين همکاري ها منجر به عقد يک تفاهم نامه همکاري مابين وزارت فرهنگ و ارتباطات فرانسه و سازمان ميراث فرهنگي کشور گرديد. دکتر طالقاني ادامه داد: در اين تفاهم نامه از يک سو وزارت فرهنگ و ارتباطات فرانسه متعهد شد که کليه تجربيات خود را در اين زمينه در اختيار ما بگذارد و ما را با تمام اکوموزه هايي از اين نوع در اروپا ارتباط دهد و از سوي ديگر در آموزش کارشناسان کمک کنند زيرا متاسفانه در حوزه مطالعات مردم شناسي و حوزه مطالعات معماري فارغ التحصيلان ما فاقد دانش کار بودند چرا که در دانشکده هاي معماري به دانشجويان نمي آموزند که چگونه خانه را از هم جدا کرده و دوباره در جاي ديگر آن را احداث کنند به هر حال يک نوع ديدگاه غيرسازه اي به اين کار وجود داشت که ما سعي کرديم اين نگاه غير سازه اي و مادي را نيز از بين ببريم و جنبه هاي انساني و مردم شناسي آن را بيشتر تقويت کنيم و در همين راستا توانستيم هم موافقت مدير کل سازمان يونسکو را جلب کرده و هم اين پروژه زير نظر آنها انجام شود. وي گفت: در راستاي نيازهاي تحقيقاتي و تبادلات علمي نيز يکي از دانشگاه هاي فرانسه که در بين دانشگاه هاي دنيا در اين زمينه صاحب نظر بود انتخاب شد و پرفسور برومبرژه عضو هيئت علمي اين دانشگاه سبب امضاء مجموعه اي از اين تفاهم نامهها شدند. دکتر طالقاني افزود: در سال 1382 ميزان زيادي از مطالعات ميراث صرف کتاب شناسي و ادبيات طرح شد سپس کار مطالعات تا فاز صفر و بخشي از مطالعات فاز 1 و 2 در حوزه مردم شناسي و گونه شناسي معماري گيلان را نيز عملا تا پايان سال 83 به سرانجام رسانيده و همزمان با کارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي کارهاي اجرايي نيز انجام مي شدند در همان سال 82 کار مطالعات مکان يابي براي اين پروژه نيز با حساسيت بسيار بالا آغاز شد زيرا بايد جايي انتخاب مي شد که هم از لحاظ توپوگرافي ويژگي هاي گيلان را در بر مي داشت و هم از لحاظ زيرساختها و جاده هاي دسترسي، برق، آب و ارتباطات داراي موقعيت مناسبي باشد که از بين ده گزينه پارک جنگل سراوان به علت داشتن مسير دسترسي جاده اصلي رشت به تهران با تردد بالاي 85 درصد در سطح استان و گزينه هاي اقتصادي فراوان و همچنين نزديکي به مرکز استان مورد تاييد واقع شد. مجري پروژه ميراث روستايي اظهار داشت: در زمين مورد نظر با توجه به توپوگرافي منطقه مي توان حوزه هاي جلگه شرقي و غربي گيلان و نيز حوزه درياي خزر (به دليل نداشتن آبگير طبيعي در منطقه) و همچنين حوزه هاي کوهستاني شرق و غرب گيلان را با تمام معماري و فرهنگي آنها در اين سايت پياده نمود. وي گفت: در سال 83 اين مسئله را با استاندار وقت و رئيس سازمان منابع طبيعي مطرح کرديم و قرار بر اين بود که کل مساحت 150 هکتاري منطقه طي مزايده اي از سازمان منابع طبيعي به سازمان همياري شهرداري ها واگذار گردد و پس از آنکه سازمان همياري شهرداري ها مديريت اين پارک را بر عهده گرفت طي ضوابطي آن بخش مورد نظر جهت احداث موزه در اختيار ما قرار گيرد و به پروژه واگذار گردد و البته مزايده انجام شد و سازمان همياري شهرداري ها نيز برنده گشت ولي در طي قراردادها مابين آنها با منابع طبيعي مشکلاتي پيش آمد که اين قرارداد به امضا نرسيد و در همين زمان بحث مزايده سلطاني فر استاندار وقت به صورت کتبي از استفاده موقت حدود 10 هکتار از زمين مورد نظر را جهت انجام کار عملياتي در اختيار موزه قرار دادند. وي اذعان داشت: در نهايت در ارديبهشت ماه سال 84 با حضور مهندس مشايي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري کشور، اولين کارگاه موزه ميراث روستايي گيلان در پارک جنگلي سراوان راه اندازي شد و متعاقب آن کار واچيني و سوار کردن خانه هاي خريداري شده حوزه مطالعاتي شرق گيلان را آغاز کرديم البته لازم به ذکر است که ما استان گيلان را به 9 حوزه فرهنگي و معماري تقسيم کرده ايم که هر حوزه استقلال فرهنگي و معماري خود را دارد. دکتر طالقاني خاطرنشان کرد: استان گيلان اگر چه از بعد مساحت جزء استانهاي کوچک کشور محسوب مي شود ولي در حوزه معماري و تنوع قومي و فرهنگي جزء غني ترين استانهاي کشور است کار در اين پروژه فقط خريد خانه هاي روستايي و انتقال آنها به مکان موزه نيست بلکه سعي مي کنيم روح و روان زندگي در اين خانه ها را نيز با تمام وجود به اين موزه زنده با تمام جزئيات منتقل کنيم و يکي از اهداف افتخار آميز اين اکوموزه اين است که سبب اين باور مي شود که گيله مرد بودن ديگر يک ضد ارزش نيست بلکه خود يک ارزش است. ادامه دارد