بهزاد خواجات: مخاطب داشتن، محق بودن شعر را تعيين نميكند
ممكن است شعري مخاطبان اندك يا مخاطبان بسياري داشته باشد، اما اين بر محق بودن هيچكدام دليل نيست. بهزاد خواجات در ادامه گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: ممكن است شعري كه چهار خواننده دارد، موفقتر از شعري باشد كه هزار خواننده دارد. در داستان و شعر ما تاريخ ثابت كرده است كه هميشه پر فروشترينها، بهترينها نبودهاند. وي افزود: شعر امروز به همان جايي ميرود كه زندگي ميرود؛ زندگي پيش ميرود و مظاهرش را عوض ميكند و هر چه به زندگي چسبيده، عوض ميشود. انسان بهطور كلي، آرمانهاي كلان خود را در طول دورهها حفظ ميكند، اما سعي ميكند مظاهر زندگياش را عوض كند؛ به همين دليل شعر نو با توجه به اتفاقهايي كه در عرصه ظهورش ميافتد، طبيعي است كه تغيير يابد. سراينده مجموعه شعر «جمهور»، با اعتقاد بر اينكه شعر هنر عوام نيست، تصريح كرد: اگر اين پيشفرض را برداريم كه شعر هنر عوام نيست، مساله حل خواهد شد. در همه هنرهاي ديگر از نقاشي و سينما و .. فرض را بر اين ميدانيم كسي بايد در اين زمينهها تخصص داشته باشد كه آنها را پيگيري كند يا بخواند. جهان مدرن در كل اينگونه است؛ نه فقط هنر، بلكه همه علوم ديگر دستخوش اين ريز شدنها، شدهاند. اين اتفاق در شعر هم افتاده است. وي متذكر شد: وقتي ميگوييم مخاطب، با پيشفرضي اشتباه، دايرهاي بزرگ رسم ميكنيم و فكر ميكنيم هر كس سواد خواندن فارسي دارد، ميتواند مخاطب شعر قرار گيرد، ولي اين تصور اشتباه است؛ زيرا خود شعر جريانهاي متفاوتي دارد. اينك در غرب در زمينه فلسفه، كسي هايدگر درس ميدهد، كسي ديگر فلسفه رنسانس را تدريس ميكند، البته نميگويم كه اين اتفاق در شعر بيفتد؛ اما دليلي ندارد كسي كه شعر حافظ را ميخواند و ميفهمد، شعر نو را هم بفهمد يا از آن لذت ببرد. خواجات يادآور شد: در شعر نو، مسائل آنقدر تخصصي شده كه كسي كه شاملو را ميفهمد، دليلي ندارد شعر دهههاي بعد را هم بفهمد؛ شايد آن آدم در عرصه انديشه متوقف شده باشد. اين شاعر در بحث مخاطب نداشتن شعر، اين موضوع را كه بايد ابتدا دانست مخاطب چه كسي است، مهم ذكر كرده و توضيح داد: منظور از مخاطب، جمع بسيار وسيعي است. همانطور كه در جامعه شعرخوان سليقههاي متفاوتي را براي خوانش داريم، در جامعه شاعر هم ناچاريم همين سليقهها و نحلهها را داشته باشيم. انتهاي پيام