هاشم اكبرياني: شعر مخاطب دارد؛ اما نه شعر امروز
به اعتقاد محمدهاشم اكبرياني، بايد شعر جديدي خلق كرد؛ تا مخاطب جديدي برايش بتوان يافت. اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره به كجا رفتن شعر معاصر، تصريح كرد: چه شعر امروز، چه شعر ديروز و چه شعر فردا، اصولا مقصد خاصي ندارند؛ ممكن است زاييده شرايط خاصي باشند، ولي به اين معنا نيست كه بگوييم شعر، مقصد خاصي دارد و قرار است به نقطه خاصي برسد. وي متذكر شد: شعر امروز مانند شعر ديروز و فردا، گرچه حركت دارد، ولي مقصد خاصي ندارد؛ اما اگر منظور اين است كه رو به انحطاط ميرود يا رو به تعالي دارد، با اين ارزشگذاريها چون چارچوب مشخصي ندارند، نميتوان مشخص كرد كه شعر ما رو به انحطاط يا رو به تعالي ميرود. اين ارزشها در مورد شعر قابل تعريف نيستند؛ در دوران گذشته هم كساني را داشتيم كه حافظ را مرتد اعلام، و عدهاي نيز او را عارف الهي معرفي ميكردند. اكبرياني اعتقاد دارد: شعر زاييده درون انساني است كه با بيرون خود در ارتباط است؛ آن انسان حركتش قابل پيشبيني و ترسيم و نقاشي نيست، پس نميتوان گفت كه شعر دارد به كجا ميرود و مقصد خاصي برايش تعيين كرد. وي درباره اين موضوع كه چرا شعر امروز، مخاطبان زيادي ندارد، يادآور شد: ما بايد انتظارمان را از شعر واقعي كنيم. انتظاري كه اينك ما از شعر داريم، انتظار بالايي است. ما در دوران معاصر، شاعر و شعر برجسته داشتهايم و به اين دليل بود كه جامعه ما به دوران جديدي وارد شد كه ورودش به دنياي جديد - در همه عرصهها - تاثيرگذار بود. در اين دوران هم شعر متفاوت با گذشته - كه همين تفاوت آن را برجسته ميكند - ظاهر شد و خود را نشان داد. اين شعر اكنون حركت خود را انجام ميدهد، اما انتظار ما ازشعر زياد شده است؛ زيرا ما در دوره 30 يا 40 سالهاي، شاعران برجستهاي داشتيم و الان گمان ميكنيم برجسته بودن شعر و شاعران برجسته، بايد تداوم داشته باشد، در حاليكه اين انتظار، چندان واقعي نيست. اين شاعر توضيح داد: در تاريخ ادبياتمان شاهد بودهايم كه گاهي قرنها طول كشيده تا بين دو شاعر بزرگ، فاصله افتاده است. ممكن است در شرايط فعلي هم به چنين وضعي دچار شويم و سالهاي سال طول بكشد تا شاعران برجسته دوباره خود را نشان دهند. وي با يادآوري اين نكته كه ما بايد انتظارمان را از شعر، كم و بيش واقعي كنيم، در ادامه درباره مخاطب نداشتن شعر گفت: بايد ديد كه آيا شعر ما مخاطب ندارد؛ يا شعر امروز مخاطب ندارد. به نظر من، شعر ما مخاطب دارد، مثلا مجموعههايي كه از شعر شاعراني مثل سهراب سپهري، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و...، منتشر ميشوند، به چاپهاي بسياري رسيده و مدام تجديد چاپ ميشوند؛ اين امر نشاندهنده اين واقعيت است كه در جامعه ما مخاطب شعر وجود دارد. اما شعر امروز ميخواهد شعر برجسته دهههاي قبل را نداشته باشد و شعر جديدي را خلق كند، كه اين خلق اثر جديد به زمان نياز دارد كه گاهي ممكن است دههها يا شايد يك قرن هم طول بكشد. اكبرياني تصريح كرد: در كشورهاي جهان هم اين موضوع وجود دارد و فقط درباره ايران صادق نيست. وقتي شعر برجستهاي پيدا ميشود، زمان زيادي طول ميكشد تا شعر برجسته ديگري بيايد و جاي آن شعر را بگيرد. امروز شعر ما مخاطب دارد؛ اما نه شعر امروز، بلكه شعر شاعران دهههاي قبل. مخاطبان ما، هم شعرپسند هستند و هم شعرخوان، ولي اينكه چرا شعر امروز، مخاطب را نميتواند جذب كند، يك دليلش به اين موضوع باز ميگردد؛ بايد شعر متفاوتي خلق شود كه اين امكان، راحت به دست نميآيد. وي ادامه داد: تلاشي كه در دهه 70 و اينك بعضي شاعران ما انجام دادهاند، هنوز به بار ننشسته و ممكن است سالهاي سال طول بكشد. انتهاي پيام